🌼☘️🌼☘️🌼
🌺 #حکایت_رزق_و_روزی :
💦دوش حمام رو ببین!
آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه.
اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛
کم باشه یا زیاد؛
سرد باشه یا گرم؛
به تو مربوط میشه؛
تا کدوم شیر بچرخونی؛
تا کدوم طرف بچرخونی؛
کم بچرخونی یا زیاد؛
اصلا بچرخونی یا نه؛
همه به خودت ربط داره.
میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است.
رزق ما تو آسمونه؛
به همین خاطر قرآن میگه :
"فی السماء رزقکم"
ولی اینکه فرو بباره یا نه؛
ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش ما بستگی داره
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🌹آیت الله مجتهدی(ره) :
هیچ وقت کسی را #شماتت_نکنید.
👈هر کس گرفتاری پیدا کرد، ⛔حق ندارید قضاوت کنید.
نگویید که
"فلانی که این پیشامد برایش اتفاق افتاد، به خاطر این است که فلان کار را کرده است."
❔ما چه میدانیم؟
✳️ما حق نداریم چیزی بگوییم.✳️
🔸در قیامت از ما سوال میپرسند و میگویند:
👈🏻چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی،🔻
☑️ما او را به خاطر این که #بنده_خوبی بود، گرفتار کردیم.
⁉️شما چه حقی داشتی چنین حرفی زدی؟
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🌺 #غیرت و #فحشا 📛
غیرت که #خاموش شد...
«فحشا»
باک بنزینش را پر میکند و #راه میفتد ...
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
🥀🍃🥀🍃
🥀💎وقتی دلت از همه ی دنیا می گیره
وقتی قفل دلت حتی با خنده هم باز نمیشه
وقتی دلت می خواد زانوهاتو در آغوشت بگیریو
به اندازه ی بزرگی خدا گریه کنی
وقتی همه چیز خوبه ولی دلت زخمی شده
وقتی خودت خوب و سلامتی، اما دلت به هر دلیلی سخت گرفته ...
کافیه نگاهی به آسمون بندازی و اون موقع ست که خدا رو پیدا می کنی
و از شدت شرم سرت رو می ندازی پایین...
نمی دونی چند وقته که صداش نکردی که حتی یادت رفته خدا کجا هست!
اما همین طور که سرت پایینه یه نگاهی به قلبت بنداز...
ببین خدا چند وقته پشت در قلبت منتظره تا در رو باز کنی
و از اون به بعد امید و عشق میشه صاحب قلبت...
هر وقت تنها شدی یه نگاهی به قلبت بنداز اون وقت میبینی
خدا اونجاست و با تمام وجود لبخند میزنی و با خودت زمزمه می کنی :
تا خدا 💚 هست، دگر غصه چرا؟!
اگه کسی دلت رو شکسته؟؟
به اون چیزی که میخواستی نرسیدی؟؟
زود جا نزن ، زود خدا رو قضاوت نکن
بهش اعتماد کن
گذر زمان خیلی از حقایق و حکمت های خدا رو برات رو میکنه
✔همیشه در اوج ناامیدی
روزنه ای از امید به رویت لبخند خواهد زد
امیدت فقط به خدا باشه ...☝🏻
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبردرقرآن
📖 آیات ۱۵ تا ۲۶ فجر
✨فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (15)
✨وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ (16)
✨ كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (17)
✨وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ (18)
✨ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلاً لَّمّاً (19)
✨ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبّاً جَمّاً (20)
✨ كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكّاً دَكّاً (21)
✨ وَجَاء رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفّاً صَفّاً (22)
✨وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى (23)
✨ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي (24)
✨فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ (25)
✨ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ (26)
ببینیم و تامل کنیم
یوم الحسره در پیش داریم...
🌸 #امامصادقعلیهالسلام :
🔹 يك درهم صدقه دادن
از يك روز روزه مستحبى
برتر و والاتر است.
📚من لا یحضره الفقیه ج 2 ،
📚ص 84 ، حدیث 1794
♦#ایکه_دستت_میرسدکاری_بکن
#فقرارافراموشنکنیم
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
چهار خوردنی خطرناک😱
😔متاسفانه هرچند وقت يک بار شاهد اين هستيم افرادي که صرفاً به دنبال سودجويي و منافع خودشان هستند اقدام به توليد مواد غذايي و محصولاتي مي کنند که به شدت سلامت مردم را تهديد مي کند و آنها را روانه ي بيمارستان کرده و يا حتي به کام مرگ مي کشانند.
👌از اين رو گه گاه از سوي مراکز بهداشتي و درماني با هشدارها و توصيه هايي مواجه مي شويم که فلان ماده ي غذايي را هرگز مصرف نکنيد.
😱تاسف بارتر اينکه برخي به اين هشدارها بي توجهي مي کنند.
⚠️از جمله اينکه اکنون در بازار، چهار خوراکي بسيار خطرناک وجود دارد که کم و بيش از آن استقبال مي شود و ما در اينجا به معرفي آنها مي پردازيم:
❌حسرت زندگي ديگران❌
☢يکي از خوردني هاي بسيار خطرناک حسرت است.
چقدر ناراحت کننده است وقتي انسان مي بيند که عده اي مدام در حال حسرت خوردن به زندگي اين و آن هستند که خوش به حال فلاني، چه خانه و زندگي و شرايط خانواده اي دارد و بدين شکل روح و روان خود را رنجور و بيمار کرده اند و روز به روز وخامت حالشان بيشتر مي شود.
❌حق ديگران❌
⚠️متاسفانه عده اي بدون توجه به عواقب خطرناک استفاده از اين خوردني غيرمجاز به راحتي، حق ديگران را مي خورند و اين حق مي تواند از موارد ساده اي مثل گرفتن نوبت يک نفر در صف نانوايي و عدم رعايت حق تقدم در رانندگي باشد تا مواردي همچون عدم پرداخت بدهي ها و تعهدهاي مالي که اکنون در بازار کسب و کار شاهد آن هستيم.
❌غصه❌
😷يکي ديگر از خوراکي هاي مسموم، غصه است.
⚠️ کم نيستند کساني که عليرغم هشدارهاي فراوان، اندوه و غصه ي گذشته را مي خورند که چرا چنين و چنان شد و کاش فلان اتفاق نمي افتاد.
👌يادتان باشد غصه خوردن علاوه بر آنکه امروز شما را تباه و فاسد مي کند سلامت جسم و روان شما را نيز به طور جدي به خطر مي اندازد.
❌فريب دنيا❌
⚠️يکي از خوردني هاي آلوده و بسيار شايع نيز اين است که انسان فريب زرق و برق چندروزه ي دنيا را بخورد و چنان مجذوب و شيفته و دلباخته ي دنيا شود و براي گرفتن سهم بيشتري از دنيا، به گونه اي تقلا و خودکشي کند که انگار عمر جاويدان دارند و تا ابد زنده خواهد ماند.
😱اينها که از اين خوردني ها، بي مهابا استفاده مي کنند معمولاً اطرافيان، مرگ، قيامت و خدا را يک جا فراموش مي کنند.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #ترک_گناه ]
🎥 بی غیرتی مردان و برهنگی زنان در آخر الزمان....⚠️💫
🎙 استاد دانشمند
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
💎✨💎✨💎
📜آورده اند که آورده اند که شخصی مسجدی ساخت. بهلول از او پرسید :
مسجد را برای رضای خدا ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟
🔸شخص پاسخ داد :
معلوم است برای رضای خداوند!
🔹بهلول خواست اخلاص شخص را بیازماید.
در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است
🔸صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد
🔹آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایهاالناس بهلول دروغ میگوید
این مسجد را من ساختم
من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید!
🔸بهلول خندید و پاسخ داد
معامله تو باخلق بوده نه با خالق!
🔴بیایید در زندگیمان با خدا معامله کنیم
نه با چشم مردم
💥عدم استجابت دعا 💥
☘شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکوه کرد .
🌹 حضرت علت آن را چنین بیان فرمودند :
👈دلهای شما در هشت چیز خیانت کرده اند؛ لذا دعایتان مستجاب نمی شود.
1⃣ خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید.
2⃣ به رسول او ایمان آوردید، سپس با سنتش مخالفت کردید.
3⃣ کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید.
4⃣ می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب ) نزدیک می کند.
5⃣ می گوئید به پاداش الهی مشتاقید، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی ) دور می سازد.
6⃣ از نعمتهای خدا بهره می برید و شکر او را به جا نمی آورید.
7⃣ به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید، ولی شما با او دوستی می کنید.
8⃣ عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید..
با این همه چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود در حالی که خود درهای آن را بسته اید⁉️
🌹سپس فرمودند:
👈تقوا پیشه کنید.
👈اعمال خود را اصلاح کنید.
👈نیات خود را صادق گردانید.
👈امر به معروف و نهی از منکر کنید
✨تا دعای شما مستجاب شود.
📔 بحارالانوار-جلد۹۳-صفحه۳۷۶
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#سبک_زندگی
💠آبروی تو چون یخی است که درخواست، آن را قطره قطره آب می کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو میریزی.
📚نهج البلاغه، حکمت۳۴۶
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
✍ #خاطره_ای_از_شهید_نوید_صفری
هر زمان ڪه دور هم جمع بودیم و احساس میڪرد بحث به #غیبت ڪشیده شده، آرام مراتڪان می دادوبا
#لبخند و #شوخ_طبعی
همیشگی اش؛ میگفت:
#مامان_بیدار_شو_بیدار_شو
✍ #راوی : مادر گرامی شهید نوید صفری
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
مصباحالهدیچراغجبههیمقاومت1🚩🏴
✍ #خاطره_ای_از_شهید_نوید_صفری هر زمان ڪه دور هم جمع بودیم و احساس میڪرد بحث به #غیبت ڪشیده شده، آ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#حدیث
💎 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 «إنَّهُ لابُدَّ لِلعاقِلِ مِن أن يَنظُرَ في شَأنِهِ ؛ فَليَحفَظ لِسانَهُ ، وَليَعرِف أهلَ زَمانِهِ .»
🔹 «خردمند ، بايد در كار خويش بنگرد تا زبان خويش را نگه بدارد و مردم زمانه اش را بشناسد .»
📚 الأمالي للطوسي : ص ۱۴۶ ح ۲۴۰
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
💎حضرت فاطمه زهرا عليها السلام :
هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عزّ و جلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد
📚ميزان الحكمه، جلد 4، صفحه 49
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
#هرروزیک_آیه
✨الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا(۵۹)
✨اوست خداى بخشنده
✨پس از او بخواه
✨كه بر همه چيز آگاه است(۵۹)
📚سوره مبارکه الفرقان ✍آیه۵٩
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiaran
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
🌺خدا همواره با ماست
مشكل از جانب ماست، ماييم كه با خدا نيستيم
اگر خدا با ما نبود حتی برای يك لحظه نمی توانستيم
وجود داشته باشيم ...
خدا هميشه با ماست اما ما هميشه با او نيستيم،
اگر ما هم همیشه و هر لحظه با خدا باشيم،
کم کم متوجه تحولات و معجزه های عجیب زندگیمان میشویم.
همه چیز در نهایت بدست خداست 💚
او که ما را دوست دارد اما نیازی به ما ندارد،
او که در برابر عمل اندک ما فراوان میبخشد،
او که خطاها و اشتباهات ما را می پوشاند،
او که بخشنده و مهربان و کریم است.
به خاطر داشته باشیم 👇🏻
عمق نگرانی های ما فاصله ما با خداوند را نشان میدهد.
💎وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ
ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﻫﻤﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻫﺎ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﺮﺩ ;
بی ﺗﺮﺩﻳﺪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ
و ﻋﻄﺎ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻋﻤﻞ ﺍﻧﺪﻙ ﺍﺳﺖ .
📚سوره فاطر/آیه (٣٤)
💎[هر کی نباشه،خدا هست اینو یادت باشه🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀
#یک_داستان_یک_پند
✍دو برادر نزد پادشاهی به آهنگری مشغول بودند. روزی پادشاه امر کرد برای جنگ او با سپاه دشمن، یکی از برادران تیری تیرافکن بسازد و برادر دیگر زره پولادین و غیرقابل نفوذ!!! دو برادر تیر و زره را ساختند.
💢شاه دو برادر را به محوطۀ قصر برد و کنار هم گذاشت و گفت: بایستید؛ و روی به آن دو گفت: تیر را میزنم اگر در زره فرو رفت، آنگاه سازندۀ زره کارش درست نبوده، پس سزای او مرگ است و سازندۀ تیر کارش درست است و باید زنده بماند و اگر در زره فرو نرود، سازندۀ تیر کارش درست نبوده پس سازندۀ زره آزاد و تیر در قلب سازندۀ تیر خواهم زد. هر دو برادر از سخن پادشاه برجای خود لرزیدند. چون پاداش یکی از آنها مرگ حتمی بود در حالی که انتظار آن را نداشتند. پادشاه هر چه در بازو توان داشت کمان را کشید و تیر از کمان بر قلب سازنده فرو رفت و در دم جان سپرد و برادر دیگر آزاد گشت.
🔍هیچ یک از دو برادر این چنین انتظار امتحان پادشاه بر خود، برای محصولشان را نداشتند. برادری که زنده ماند به جای شادی از زنده ماندن خویش، بر نعش برادر خود گریست و گفت: پادشاها! این سازندۀ زره برادر بزرگتر من بود که من فن آهنگری از او آموخته بودم و او به من یاد داد ولی خود به دانستۀ خود عمل نکرد. او به من گفت: چکش را محکم بکوب، ولی خود عمل نکرد؛ پس سزای من زنده ماندن به خاطر علمی بود که از او فراگرفتم و بدان عمل کردم، ولی خودش عمل به علمی که داشت نکرد تا خودش را در چنین روزی از دست مرگ رها سازد.
🔰در احادیث آمده است: در روز قیامت عالمان بیعمل هم به شاگردان خود که به آموختههای خود عمل کرده و بهشتی شدهاند تأسف خواهند خورد در حالی که خود روانۀ جهنم خواهند شد.
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
اهل دلی چه زیبا می گفت وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد..نه جایی بخاطرم تعطیل میشود ..نه در اخبار حرفی زده می شود ..نه خیابانی بسته میشود ..و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته می شود..تنها موی مادرم کمی سپیدتر میشود..وپدرم کمی شکسته تر ..اقواممان چندروزی آسوده ازکار..دوستانم بعداز خاکسپاری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع میشود..راستی عشق قدیمم رابگو اوهم با گریه هایش مرا ازیاد میبرد
..من فقط تنها گورکنی را خسته میکنم ومداحی ک الکی ازخوبیهای نداشته ام میگویدو اشک تمساح میریزد..ودر آخرمن میمانم وگورستان سردوتاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند من می مانم وخدا ...با احساس خجالتی ک ای مهربان چراهمیشه مرااز تو ترسانده اند..چرا...؟؟
🥀🌱🥀🌱🥀🌱🥀
z:
@zekrroozane
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌿 مراقبات روز آخر ماه رجب
🔅اوّل: غسل
🔅دوّم: روزه
🔅سوّم: نماز سلمان فارسی
▫️به اين صورت كه ده ركعت نماز گزارد، بعد از هر دو ركعت سلام دهد و در هر ركعت بخواند:
▪️سوره «حمد» یک مرتبه
▪️سوره «توحيد» سه مرتبه
▪️سوره «كافرون» سه مرتبه
▫️و پس از هر سلام دستها را بلند كند و بگويد:
▪️لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ
▫️سپس بگوید:
▪️وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِيمِ
▫️سپس دستها را بر چهرۀ خود بكشد.
#مراقبات_ماه_رجب
🍃
@MesbaholHuda
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨
@majmaemahdiaran
💠روحیهی مهدوی و تصرف در ناسوت ۱
💎امام زمان عجل الله تعالی فرجه حامل حقیقیترین حقایق عالم معنا هستند و بر آن اساس در زمین تصرف میکنند و منشا تحولی فوق العاده می گردند،
چیزی که تا اندازهای در حرکات حضرت امام خمینی«رضوان الله علیه» مشاهده کردید که چگونه بنیاد حرکت خود در جهان را بر مبنای حقایق عالم ملکوت تنظیم کردند.
❇️ اگر نمیتوانیم تصور درستی از مبنای حرکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه داشته باشیم لااقل چگونگی تصرف امام خمینی«رضوان الله عليه) در جهان را درست بنگریم تا با مبنای حرکت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه آشنا شویم،
⬅️ زیرا همان طور که ملاحظه کردید حضرت روح الله « رضوان الله عليه) فرمودند:
«انقلاب ما شروع انقلاب جهانی حضرت است و ما از اصول خودمان که مقابله با مستکبران جهان و دفاع از مستضعفان است، یک لحظه فرو نمینشینیم».
✅ این کلمات عزم تصرف در عالم را به خوبی نشان میدهد و بر این اساس میگوییم تصرف در عالم ناسوت از یک طرف و ارتباط با عالم ملکوت از
طرف دیگر، روحیهی مهدوی است که در آن نه ارتباط با عالم ملکوت ترک میشود و نه ارتباط با عالم ناسوت.
⏪ از این طریق با تجلی روحیهی مهدوی زمینهی ظهور نور کلی مهدی عجل الله تعالی فرجه فراهم میشود،
نوری که به کمک آن سراسر عالم به نور پیامبر صلی الله علیه و آله، تسخیر میشود و معنی فرهنگ انتظار جز این نیست.
#بصیرتوانتظارفرج ۷۱
#امام_زمان♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شهید ما راست گفت..
#ایران
#ایران_اینترنشنال
🌺🥀🌹💐🌻🌼🌷🌾💮🏵🌸
باسلام وادب وحترام خدمت شماهمراهان محترم
ازامشب رمان جدیدبه نام زن زندگی آزادی
تقدیم حضورتون میشه
امیدوارم که موردپسندواقع بشه
سپاس ازهمراهی شما بزرگواران
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
به نام خدا
رمان انلاین: زن، زندگی، آزادی
قسمت: اول📜
سحر برای چندمین بار گوشی را در دستانش چرخاند و خیره به پیجی شد که انگار فیلتر شده بود، زیر لب فحشی داد و بی هدف از جا برخواست...
چند دور طول اتاق را پیمود و زیر لب گفت: همین روزا باید بهم خبر میدادن... آخه چقد من بدشانسم، درست همین روزی که قراره ستاره بخت من بدرخشه باید اینطوری بشه، اما... اما اونا شماره منو دارن، باید تماس میگرفتن دیگه...
سحر اوفی کرد و دوباره برگشت سر جای قبلیش، روی صندلی چرخان پشت میز چوبی با رویه شیشه ای نشست، خیره به میز شد و یاد اونروزی افتاد که باباش با شوق و ذوق و بنا به اصرار سحر این میز و صندلی را گرفته بود، سحر تازه کلاس زبان انگلیسی توی مؤسسه میرفت و جز برترین های مؤسسه بود و سحر اینو مدیون استعداد و علاقه اش به زبان انگلیسی میدونست.
درست چند ترم بعد از آموزش زبان، پیشرفت سحر اعجاب انگیز شد و سحر توی نت دنبال هم صحبت های خارجی میگشت که همون موقع از شانس خوبش توی یه پیج خارجی با جولیا آشنا شد، یه زن مهربون و خونگرم که از همون اول رفاقت با سحر، با دل سحر راه میمود و این هم صحبتی از هفته ای یک بار رسید به روزی یک بار...
سحر از آرزوهاش با جولیا صحبت کرد و گفت که دوست داره دنیا را ببینه اما با درآمد کمی که پدرش داشت و از طرفی تعصب کور کورانه مذهبی که خانواده اش داشتند، رفتن به بلاد خارجه آرزویی دست نیافتنی برای سحر بود، اما جولیا قول داده بود این ارزو را به همین زودی برای سحر برآورده کند، بدون اینکه کوچکترین هزینه ای کند، اما... اما..
سحر توی دریای فکر و خیالش غرق بود که صدای مادرش بلند شد...
مامان امروز نمیری مؤسسه؟؟
سحر که تازه یادش افتاده بود با بچه ها قرار داره صداش را بالابرد و گفت: چرااا، باید برم
مادرش در اتاق را باز کرد و گفت: مامان تو این شلوغی و بلبشویی که زنهای ولگرد راه انداختن بیا و نرو من میترسم... میترسم تو هم مثل سعید تو جوونی...
سحر که می دونست ادامه حرف مادرش به کجا می رسه اوفی کرد و گفت: مامان تورو خدا دست بردار، سعید دو سال پیش تو تصادف از دست رفت و بعد نزدیک میز شد و دستی به روی قاب عکس برادرش کشید و با اه کوتاهی ادامه داد: گرچه هنوز مرگش را باور نکردم، اما....
مامان از پشت، شانه های دختر را توی بغلش گرفت و گفت: سحر جان، میدونی تو این دنیا غیر از تو و بابات و خواهرت نرگس که همراه شوهرش رفته اون سر ایران را گرفته کسی را ندارم، بیا امروز را نرو... من نمی دونم توی این اغتشاشات که همه جا تعطیل شده، اون موسسه شما چطوری کلاساش هنوز پابرجاست؟
سحر اروم دست مادرش را از روی شانه اش کند و همانطور که به سمت کمد لباساش میرفت گفت: ما چکار به اغتشاشات داریم، کار خودمون را میکنیم...
مادر روی صندلی نشست و به حرکات دخترش خیره شد..
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
رمان آنلاین: زن، زندگی، آزادی
قسمت دوم🎬:
سحر مانتوی آبی رنگش را از کمد بیرون کشید و مشغول پوشیدن شد و سپس شال آبی رنگ را روی سرش انداخت و همانطور که کیفش را برمیداشت رو به مادرش گفت: مامان کاری نداری؟
مامان نگاهی به قد بلند سحر که انگار مانتو برایش کوتاه شده بود کرد و چشم به صورت گرد و سفید و چشمهای درشت و مشکی دخترش دوخت و گفت: کاش چادرت را می پوشیدی، می دونی اگر بابات بفهمه که دیگه چادر سر نمیکنی خیلی ناراحت میشه...
سحر اوفی کرد و گفت: اولا بابا که یکسره بیرونه و از کجا میخواد بفهمه که من چادر میپوشم یا نه؟ دوما الان دیگه این حرفا از مد رفته، الان که همه روسری از سر برداشتند والا زشته شما به خاطر چادر پوشیدن منو بازخواست کنین...
مادر که انگار دلش پر بود، آهی کشید و گفت: پدر بیچاره ات یکسره از صبح تا غروب توی اون ماشین مسافرکشی میکنه که من و تو هیچ کمبودی نداشته باشیم و توقعش اینه که کاری نکنیم خلاف رضای خدا باشه...
سحر که این حرفا براش تکراری بود و حوصله جر و بحث نداشت بند کیف را رو دوشش مرتب کرد و گفت: ما رفتیم... فعلا....
مادرش از جا بلند شد و اروم گفت: مراقب خودت باش و تو شلوغیها هم نرو
سحر بله ای زیر زبانی گفت و از خانه خارج شد.
سر خیابان ایستاد و منتظر تاکسی شد، اما برخلاف انتطار مادرش که فکر میکرد سحر به مؤسسه زبان میره، برای مقصدی دیگه تاکسی گرفت، جایی که با چند تا از همشاگردیهای کلاس زبانش قرار گذاشته بود.
سحر سوار تاکسی شد و ماشین را دربست کرایه کرد، بدون اینکه به این فکر کند که پدرش چقدر باید این در واوندر بزنه تا یه مسافر دربست به پستش بخوره و پولای تو جیبی دخترش را دربیاره..
تاکسی زرد رنگ به پیش میرفت و سحر به کارهایی که قرار بود انجام بده می اندیشید.
سحر دختر پاکی بود منتها خیلی سریع تحت تاثیر حرف اطرافیان قرار میگرفت، وقتی متوجه شد که خارج از کشور یه دختر 18 ساله میتونه زندگی مستقلی برا خودش بسازه که مدام زیر ذره بین این و اون نباشه، دلش غنج می رفت برای رفتن به خارج کشور که جولیا بهش قول داده بود این آرزوش را عملی کنه..
حالا هم که هیجان روحی و درونیش را همراه دوستان با شرکت در اعتراضات که بهش میگفتن اغتشاشات، خالی می کرد.
درسته خودش واقعا از هدف این اعتراضات آگاه نبود، اما همینکه شور و هیجان نوجوانی را میتونست تو این جمع خالی کنه براش خوشایند بود.
بالاخره تاکسی ایستاد، سحر پول تاکسی را حساب کرد و به آن طرف خیابان رفت و جلوی دری شیشه ای ایستاد و از پله ها پایین رفت...
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺