eitaa logo
مصباح‌الهدی۲🚩🏴
207 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
7.3هزار ویدیو
66 فایل
لینک کانال @MesbaholHuda2 ارتباط با ادمین @yabnazahra313
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨💐 💐اگر با پدر ومادرت تماس میگیری و پاسخگو هستند یکی از انسان‌های خوشبخت روی زمینی... خیلی ها دلتنگ چنین تماسی هستند... همین الان بلند شو حالشونو بپرس 💐🌷💐🌷💐
خیزش سراسری ملت 🇮🇷 زمان ١۴٠٢/٢/٢ ساعت ۶صبح مکان : سراسر ایران موضوع : نماز عید فطر رفراندومی از جنس دین زندگی مردم در ایران ✌️ 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ناگفته هایی از صحبت رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین با علی اکبر ولایتی 🔹️ وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی کشور را از ٧ جنگ بزرگ به سلامتی عبور داد
💐 نامه واقعی به خدا 🌼 ( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود) ✍این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که(به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود. 🌺این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید. یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی 💎🌻💎🌻💎🌻💎
رمان آنلاین زن ،زندگی آزادی قسمت سی و یکم: دخترها هر کدامشان روتخت های خود دراز کشیده بودند و در عالم خود غرق بودند و سکوت بین آنها حکمفرما بود، گویی سکوت سخنی گیراتر از هر حرفی بود گهگاهی با تکان های کشتی اندکی تکان می خوردند و در این لحظه صدای الی بلند میشد و چیزی میپراند. سحر غوطه ور در افکارش بود متوجه نبود که تاریکی شب سیاه به روشنایی روز گره خورده، داشت فکر میکرد به راستی که جولیا درست و صادقانه گفته و با اینکه خارج شدن این دخترا غیر قانونی بود ، اما شرایطی فراهم شده بود که کوچکترین ناراحتی برایشون پیش نیاد. دیشب که با سه دختر همسفرش صحبت می کرد متوجه شد که هر کدام از اینها داستانی برای خودشون دارند ، قصه ی زندگی هر کدام متفاوت بود و هیچ شباهتی با هم نداشت، اما انگار از این زمان همراهی شان ، داستان زندگیشان شبیه به هم خواهد شد. چون هر سه دختر توسط جولیا و گروهش به خارج از کشور برده میشدند. سارینا و نازگل و سحر آینده ای روشن را میدیدند و اصلا به این فکر نمی کردند که دلیل اصلی جولیا به کمک کردن به آنها و تامین نیازهایشان چی هست؟ ولی الی نظرش فرق میکرد و مابین حرفهایش مدام عنوان میکرد: ببینید دخترا، من میدونم زیر کاسه جولیا یه نیمکاسه هست یا به قول قدیمیا گربه در راه خدا موش نمیگیره، جولیا از خروج خودمون به خارج کشور حتما یه نیتی داره که به نفع خودش و یا گروهش هست... سحر سرش را بالا آورد و تخت روبه رویش را که‌کسی جز الی نبود ،نگاهی انداخت و متوجه شد ،الی هم که مثل او تخت بالایی را انتخاب کرده بود، خیره به سقف کابین پلک نمیزد. سحر نفسش را آرام بیرون داد و آهسته گفت: الی....هی الی... الی به پهلو خوابید و همانطور که چشمایش را می مالید گفت: هعی روزگار!! چته دختر چی میگی؟؟ سحر خیره به صورت کشیده و سبزه ی الی و چشمهای بادامی میشی رنگش گفت: دیشب میگفتی جولیا یه هدفی داره از بردن ما به لندن، به نظرت هدفش چیه؟ من یه ذره نگران شدم. الی خنده ریزی کرد و گفت: چیه باحرفم دلشوره به دلت انداختم؟! بعدم الان دیگه آب از سرت گذشته، نگرانی را بزن کنار دل بده به دریا...مثل این کشتی سحر با صدای لرزان گفت: تو رو خدا اگر چیزی میدونی بگو، ما تازه اول راهیم، الان که میرسیم ترکیه، اگر بفهمم واقعا خطری تهدیدم میکنه دوباره این راه رفته را برمیگردم الی دستش را زیر سرش زد و گفت: چی میگی دختر؟ دلت خوشه...ببینم مدارک داری؟ پول داری که برگردی؟؟ مگه همیطو الکی هست... سحر آهی کشید و... ادامه دارد 📝به قلم : ط_حسینی
رمان آنلاین زن ،زندگی ، آزادی قسمت سی و دوم: سحر دوباره نگاه خیره اش را به الی دوخت و گفت: تو رو خدا بگو... چی حدس میزنی، دلشوره به دلم افتاده، میدونی خدا میدونه فردا چه به روز پدر و مادرم بیاد. الی سری با تاسف تکان داد و گفت: دختر اگر من میخوام آواره کشور غریب بشم، دلیل دارم، من کسی را تو‌کشور خودم ندارم که منتظرم باشه، آخه تو چه مرگت بود که تلپ تلپ راه افتادی بری خارج؟ زندگیت هم تعریف کردی خیلی خوب بوده و من حاضرم کل عمرم را بدم و یه خانواده ای مثل خانواده تو داشتم... سحر در دلش صدق کلام الی را تایید می کرد و الی بعد مکث کوتاهی ادامه داد: ببین جولیا و گروهش هر کی و هرچی هستند ،یه هدف خاص دارن، اگر نازگل و سارینا را جذب کردن ،چون نخبه ان می خوان حتما یه استفاده ای ازشون کنن ، اما من و تو که چیز قابل عرضی توی پروندمون نداریم حتما میخوان جایی ازمون استفاده ابزاری کنن...نگاه نکن به عزیزم عزیزم گفتن جولیا...پشت این همه عشق فدا کردن حتما یه گرگ خوابیده دختر... سحر با شنیدن حرفهای الی ،تازه میفهمید که چه اشتباه مهلکی کرده با لکنت گفت: پ..پ...پس منه احمق الان چکار کنم؟! الی چشمکی بهش زد و با دستش یه قلب براش فرستاد و با اشاره به طوری که سارینا و نازگل نفهمند گفت: من از تو خوشم اومده، یه نقشه دارم... از کشتی پیاده شدیم ، برات میگم سحر آب دهنش را قورت داد و سرش را به نشانه تایید تکان داد و آرام چشمهایش را بست ادامه دارد... 📝به قلم : ط_حسینی
✍ امیرالمومنین (علیه‌السلام): کورترین مردم کسی است از دوستی و فضل ما بهره ای ندارد و بدون اینکه گناهی از ما نسبت به او سر زده باشد با ما دشمنی می‌کند. جز آن که ما اینان را به سویِ حق خوانده‏ایم و دیگران ایشان را به دنیا و گناهان دعوت کرده اند و کور دلان اینان را پذیرفته اند و بنای دشمنی با ما نهاده اند. 🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
هر شهیدی در جیب هایش در موهایش و لای دکمه های یونیفرمش زنی را با خود به میدان جنگ می‌برد آمار کشته های جنگ همیشه غلط بوده است هر گلوله دو نفر و‌ گاهی چند نفر را از پای در می‌آورد شهید و مادر یا همسر یا دختری که در سینه اش می‌تپد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چطور ارسال پیام از یک پیامرسان داخلی به پیامرسان دیگر را فعال کنیم...
❌شبهه ۱۱۴۸ معنیِ ماههای این دو فرهنگ رو {فرهنگ تازی(عربی) را با فرهنگ ایرانی} مقایسه کن تا بفهمی که قرآن عربها چه ماهیتی دارد: محرم؛ حرام بودن قتل – صفر؛ تهی از مال بدلیل غارت – ربیع الاول؛ ماه اول – ربیع الثانی؛ ماه دوم – جمادی الاول؛ یخبندان اول – جمادی الثانی؛ یخبندان دوم – رجب؛ عظیم به دلیل توقف جنگ – شعبان؛ فرقه و اختلاف – رمضان؛ ریگستان گرم – شوال؛ بالا بردن دم شتر برای جفتگیری – ذی القعده؛ دست برداشتن ازجنگ – ذی الحجه؛ ماه زیارت ………………………… فروردین؛ فرودهای پاک – اردیبهشت؛ بهترین راستی – خرداد؛ رسایی کمال – تیر؛ ایزد باران – امرداد؛ جاودانگی – شهریور؛ شهریاری نیک – مهر؛ پیوستن با مهربانی – آبان؛ آب ها – آذر؛ آتش – دی؛ دانای آفریننده – بهمن؛ منش نیک – اسفند؛ آرامش افزاینده “} ✅ پاسخ 🆔 @Khobastbedaniem این وجه تسمیه‌هایی که برای ماه‌های قمری و ماه‌های ایرانی بیان شده‌اند دقیق نیستند بلکه به نحو جهت‌دار و مغرضانه‌ای ویرایش شده‌اند. به این معنی که اگر یک ماه ایرانی چند معنا داشته یا معنایش با چند واژه مختلف قابل بیان بوده، طراحان شبهه بهترین گزینه را برگزیده‌اند و اگر یک ماه عربی چند معنا داشته و با چند واژه قابل ترجمه بوده است بدترین گزینه را برگزیده‌اند تا نشان دهند که فرهنگ عرب بی‌ارزش و بدوی است و ماه‌های قمری را که مبنای برخی از عبادات (مثل روزه و حج) هستند به تمسخر بگیرند. در مغرضانه بودن این مطلب همین بس که: کسی که این مطلب را نوشته، می توانست محرّم را به معنای «ماه آغازین سال که درباره آن تاکید ویژه‌ای بر صلح و دوری از جنگ شده» ترجمه کند اما به عمد چنین نکرده است. می‌توانست ماه صفر را به معنای «ماه تهیدستی» (بخاطر وضعیت سفرهای فصلی تجاری و زیارتی» نام‌گذاری کند ولی عمدا آن را به «غارت» ارتباط داده است. ضمنا یکی از معانی صفر اینست که شهر مکه در این ماه از زائر تهی می‌شد. همچنین ماه ربیع الاول به معنای «اولین ماه بهار» ترجمه می‌شود ولی آن را به معنای «ماه اول» ذکر کرده است. ربیع الاول در واقع به عنوان «ماه بارش باران» و ربیع الثانی به عنوان «ماه رویش گیاهان» شناخته می‌شده است. همچنین می‌توانست ماه «جمادی الاول» را به معنای «ماه اول زمستان» ترجمه کند ولی آن را به «یخبندان اول» ترجمه کرده است. ماه «رجب» را می‌توانست به معنای «ماه صلح» نامگذاری کند ولی عمدا عبارت «عظیم به دلیل توقف جنگ» نامیده تا مسخره به نظر برسد. همچنین واژه «شعبان» حاكي از شعبه شعبه و دسته دسته شدن خيرات و رحمت ها و روزي ها در اين ماه و چند برابر شدن حسنات و پاك شدن گناهان است. ماه «رمضان» را می‌توانست به معنای «ماه سوزاندن ناپاکی‌ها و گناهان» ترجمه کند ولی به معنای «ریگستان» ترجمه کرده که به کلی غلط است زیرا در عربی ربطی بین «ریگ» و «رمضان» نیست. آنچه درباره «شوّال» ادعا شده کاملا غلط است زیرا اساسا شوّال ماه جفتگیری شتر نبوده و معنای این کلمه با «خودداری و زیر بار نرفتن» تناسب بیشتری دارد. ماه ذی قعده را می توانست به معنای «ماه آرامش، صلح و آمادگی برای زیارت خانه خدا» ترجمه کند اما عمدا چنین نکرده است. ما هم می‌توانیم اسامی ماه‌های ایرانی را به تمسخر بگیریم ولی اولا چون خودمان ایرانی هستیم غرور و غیرت ملی مان چنین اجازه‌ای به ما نمی‌دهد و ثانیا قرآن فرموده: «یکدیگر را مسخره نکنید». قرآن فرموده: «با مردم به نیکویی سخن بگویید». فقط همین اندازه بدانیم که ترجمه‌ای که برای واژه «فروردین» ادعا شده است چندان دقیق به نظر نمی‌رسد زیرا ” فروردین برگرفته از fravaši است که در اوستا برای ارواح درگذشتگان پارسا بکار می‌رود که آنها را پس از مرگ راهنمایی می‌کنند. برخی نیز ریشه این واژه را از *fra-vrti می‌دانند که به معنی «تصمیم درست»است اما عده ای دیگر آن را از *par-var می‌دانند به معنی «نیروی دفاعی»”. در متنی که نشر شده بود، درباره ترجمه نام سایر ماه‌های پارسی نیز فریبکاری شده است. بنابراین اینگونه متن‌ها از نظر تاریخی و زبان‌شناسی فاقد ارزش هستند و آمیزه‌ای از مطالب درست و نادرست به شمار می‌روند که با هدفی پلید تبلیغ می شوند. ✅ حتی بر فرض که نام برخی از ماههای قمری به زیبایی برخی از ماههای ایرانی نباشد باز هم باید دانست این نامگذاری‌ها قبل از اسلام بوده است. 🚩درپرتگاه مجازی ، مجهز باشید:
💎 جواب کامل شبهه 9️⃣8️⃣1️⃣ اگر اسلام دین برادری و برابری است چرا پیامبر و امامان خودشان کنیز و برده داشتند؟! و چرا اسلام برده‌داری را حلال کرده است؟! 🔶 اول: اسلام شروع کننده برده‌داری نبوده که آن را حلال کرده باشد، بلکه برده‌داری از قبل بوده به طوری که کل دنیا را دربرگرفته بود و برای مبارزه با برده‌داری و از بین بردن آن نیاز به برنامه دقیق و طولانی مدت بود. 🔷 دوم: اگر اسلام از همان اول با برده‌داری مخالفت می‌کرد و آن را حرام می‌کرد مردم ظرفیت پذیرش آن را نداشتند و با اسلام و دین خدا مخالفت می‌کردند بنابراین باید با برنامه‌ای دقیق با آن مخالفت می‌شد. 🔶 سوم: همان‌طور که سایر احکام خدا یکباره نازل نشد و به تدریج برای مردم فرستاده شد تا مورد پذیرش آنان قرار گیرد، در اینجا هم اگر از روز اول با برده‌داری مخالفت می‌شد جامعه تحمل پذیرش آن را نداشت. و باید به تدریج از جامعه حذف می‌شد تا کم کم برای مردم جا بیفتد. 🔷 چهارم: تعداد بردگان در آن زمان زیاد بود و چون خانه و مال و ثروتی از خودشان نداشتند اگر برده‌داری را حرام و آن‌ها را رها می‌کردند برخی از آنان بدون سرپرست و حامی تلف می‌شدند و از بین می‌رفتند. 🔶 پنجم: اگر آن تعداد برده بدون مسکن و شغل و درآمد در جامعه رها می‌‌شدند حتی اگر از گرسنگی از بین نمی‌رفتند باعث مشکلات و فساد در جامعه می‌شدند. چون تعداد زیادی برده که هیچ چیزی نداشتند و برای زنده ماندن حاضر بودند دست به هر کاری مثل دزدی و غارت و قتل و کشتار و فساد اخلاقی و جنسی بزنند و این یعنی خود اسلام با بی‌برنامگی زمینه فساد در جامعه را ایجاد کرده است. 🔷 ششم: اسلام برای اینکه این مشکلات پیش نیاید با یک برنامه‌ریزی دقیق و جامع به مبارزه با برده‌داری پرداخت و کاری کرد که کم کم برده‌داری از بین رفت. از جمله این برنامه‌ها موارد زیر بود: 1️⃣ ریشه و سرچشمه برده‌داری را بست؛ 🔻 ریشه و سرچشمه برده‌داری شغل خرید برده بود که هر کسی پول و قدرت داشت و یا بدهی از کسی داشت او را به عنوان برده می‌فروخت و این یک منبع درآمد برای خیلی‌ها شده بود. اسلام اولین کاری که کرد تمام راه‌های برده گرفتن را بست و تنها راهی که برای برده‌داری گذاشت اسیران جنگی بود که یا باید کشته می‌شدند یا آزاد می‌شدند که اگر آن‌ها را آزاد می‌کردند ممکن بود دوباره تجدید نیرو کنند و تهدیدی برای جامعه اسلامی باشند. 🔻 اما اسلام برای اینکه کسی به اسیران ظلم نکند و خیلی‌ها خرید و فروش اسیران جنگی را منبع درآمد خود قرار ندهند برای آن‌ها حقوقی قرار داد به طوری که فرمود اسیر در دست تو امانت الهی است و باید به او نیکی کنی و به او غذا بدهید.[1] 🔻 حتی اگر امام صلاح می‌دید که اسیر بدون قید و شرط آزاد شود، او را آزاد می‌کردند یا اگر اسیر پول می‌داد یا کاری برای مسلمانان می‌کرد مثل اسیران جنگ بدر که پیامبر دستور داد هر اسیری که به ده مسلمان سواد خواندن و نوشتن یاد دهد آزاد بشود. 🔻 با این کار کمترکسی دیگر سراغ شغل خرید و فروش برده می‌رفت و این کار اسلام سرچشمه برده‌داری را بست. 2️⃣ راه‌های آزادسازی بردگان را هم فراهم کرد؛ 🔻 اسلام راه‌های زیادی را برای آزادسازی بردگان تنظیم کرد که در مدت زمان کوتاهی خیلی از بردگان آزاد شدند و به طور سالم به جامعه اسلامی ملحق شدند. از جمله آن‌ کارها: ◀️ یکی از موارد هشتگانه‌ای که زکات در آن مصرف می‌شود را خریدن برده و آزاد کردن آن قرار داد.[2] ◀️ در اسلام قانون گذاشته شد که بندگان طبق قردادی که با مالک خود می‌بندند از حقوق و دسترنج خود آزاد شوند. ◀️ خرید و آزاد کردن برده از کارهای خیر در اسلام قرار داده شد به طوری که حضرت علی علیه السلام از دست رنج خود هزار برده آزاد کرد.[3] 🌼🌿🌼🌿🌼🌿
♨️هشدار از غفلت زدگى 🔮أُوصِيکُمْ عِبَادَاللّهِ، بِتَقْوَى اللّهِ، وَ أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْيَا، فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوص،وَ مَحَلَّةُ تَنْغِيص، سَاکِنُهَا ظَاعِنٌ، وَ قَاطِنُهَا بَائِنٌ ❄️اى بندگان خدا شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم، و از دنياپرستى شما را مى ترسانم، زيرا دنيا خانه اى ناپايدار و جايگاه سختى و مشكلات است. ساكنان دنيا در حال كوچ كردن، و اقامت گزيدگانش به جدايى محكومند. 🖊اين تعبيرات چهارگانه همگى اشاره به ناپايدارى دنيا و بى قرار بودن آن است، آن هم آميخته با رنج و درد، و شگفت آنکه با آشکار بودن نشانه هاى ناپايدارى و درد و رنجها از همه جاى آن، باز هم گروهى عملا جاويدانش مى دانند و براى آن سر و دست مى شکنند. 📘 🌤🌤 لطفابرای حمایت از ما کانال را به دوستان خود معرفی بفرمایید🌷 @MesbaholHuda ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
227.mp3
2.82M
🟠مانع فهم معارف 🎤حضرت آیه الله جوادی ✔️کانال نهج‌البلاغه 🌤🌤 لطفابرای حمایت از ما کانال را به دوستان خود معرفی بفرمایید🌷 @MesbaholHuda ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
🔔مقام شما را از مردم دور نکند❗️ 🪐أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِي أَلاَّ يُغَيِّرَهُ عَلَى رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ، وَلاَ طَوْلٌ خُصَّ بِهِ 🟤اما بعد (از حمد و ثناى الهى) حقى که بر والى و زمامدار ثابت است اين است که فضل و برترى هايى که به او رسيده و قدرتى که به او داده شده سبب تغيير حال او درباره رعيّت نگردد ✍اشاره به اينکه والى و زمامدار بايد چنان باشد که رسيدن به قدرت، او را دگرگون نسازد، دست و پاى خود را گم نکند و گرفتار عُجب، خودبينى و خودپسندى و در نتيجه استبداد نشود همان چيزى که غالباً در زمامداران مادّى ديده مى شود که پيش از رسيدن به قدرت سخنان زيبايى در مورد مردمى بودن و مردمى زيستن دارند; اما هنگامى که بر اوضاع مسلط شدند همه را فراموش کرده و استبداد را پيشه خود مى سازند و تنها اولياى الهى و کسانى که در خط پيروى آنها هستند از اين خطر در امان مى مانند. 📘 🌤🌤 لطفابرای حمایت از ما کانال را به دوستان خود معرفی بفرمایید🌷 @MesbaholHuda ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔به حدّ خود قانع باش❗️ 🔮هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ 🟠آن كسى كه قدر خود را نشناسد هلاك مى شود ✍مى دانيم يكى از عميق ترين غرايز انسان، دوست داشتن خويشتن است و بسيار مى شود كه بر اثر آن انسان قدر و منزلت خود را گم مى كند جنبه هاى مثبت خويش را بسيار بيش از آنچه هست مى پندارد و حتى گاهى جنبه هاى منفى خود را مثبت مى انگارد. به همين دليل بر جاى خود تكيه نمى كند، بلكه خود را در جايى قرار مى دهد كه شايسته آن نيست و در آنجا گاه سخنانى مى گويد كه دين و دنياى او را بر باد مى دهد، آبروى او را مى ريزد، سرچشمه مفاسدى در جامعه مى شود كه نتيجه همه آنها هلاكت معنوى و مادّى است. مثلاً كسى چند صباحى آموزش علوم دين را ديده و هنوز به مقام اجتهاد نرسيده خود را مجتهدى اعلم بداند و به استنباط احكام بنشيند و احكامى را آميخته با اشتباهات فراوان براى اين و آن بازگو كند و عبادات و معاملات آنها را ضايع سازد، چنين شخصى كه قدر خود را نشناخته به يقين مسئوليت سنگينى را در قيامت خواهد داشت 📘 🌤🌤 لطفابرای حمایت از ما کانال را به دوستان خود معرفی بفرمایید🌷 @MesbaholHuda ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
♨️هشدارى كه بشارت است! 🔮مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ 🟠كسى كه تو را (از امورى كه خطرناك است) بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد ✍ از آنجا كه پرهيز از خطرات خود يك پيروزى بزرگ است امام مى فرمايد: كسى كه تو را از خطر و ضرر قطعى يا احتمالى برحذر مى دارد مانند كسى است كه تو را بشارت دهد به امورى كه مايه خوشحالى توست. 📘 🌤🌤 لطفابرای حمایت از ما کانال را به دوستان خود معرفی بفرمایید🌷 @MesbaholHuda ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نهج البلاغه 💢جلسه نود و نهم 🌐برتر از آن است که با اندیشه درک شود 🎤 🌤🌤 لطفابرای حمایت از ما کانال را به دوستان خود معرفی بفرمایید🌷 @MesbaholHuda ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد عالی 💠ثمره گناهی که مخفی نگه داشته شود در بیان امام رضا علیه السلام 🌷✾🌻🍂🌻✾🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ ✨ 🌈ده فرمان زندگی ﯾﮏ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﺒﺎﺵ، ﺩﻭ: ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ معطل ﻧﺒﺎﺵ، ﺳﻪ: ﺳﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻟﺞ ﺑﺎﺯ ﻧﺒﺎﺵ، ﭼﻬﺎﺭ: ﺻﺮﯾﺢ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﮔﺴﺘﺎﺥ ﻧﺒﺎﺵ، ﭘﻨﺞ: ﺑﮕﻮ ﺁﺭﻩ ﻧﮕﻮ ﺣﺘﻤﺎ، ﺷﺶ: ﺑﮕﻮ ﻧﻪ ﻧﮕﻮ ﻫﺮﮔﺰ، ﻫﻔﺖ: ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺒﺎﺵ، ﻫﺸﺖ: ﺷﺘﺎﺏ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺯﺩﻩ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻦ، ﻧﻪ: ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ می مونم ﻧﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ، ﺩﻩ: ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ... 🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تودهنی حجت الاسلام و المسلمین مومنی به حمید فرخ‌نژاد 🔥همراه ماباشید درابرگروه بصیر:
💠 🔥دشمن حداقل از سه چیز این گونه تصاویر واهمه دارد : ۱: زن ایرانی ۲: و عفاف زن ایرانی ۳:مانوس بودن جوانان ایرانی با اعمال عبادی - سیاسی 🔺نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸۳ اردیبهشت ( ۱۳۵۸ ) ؛ سالروز شهادت اولین شهید ترور در جمهوری اسلامی سپهبد قرنی از ارتش بود.
🌼🌿🌼 🌼حتما بخون .... ✍ جوانی می گوید: با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت. از هم جداشدیم. شب به تخت خوابم رفتم. به خدا قسم اندوه قلب و عقلم را فرا گرفته بود... مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم. چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم... روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را جلو در دانشگاه در آوردم و پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم. در آن نوشتم: شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است. آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟ به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست... پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام داده‌ام. وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می بوسیدم. اشک از چشمانم سرازیر شد... یک روز پدرتان از این دنیا می رود ... قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید... اگر هم از دنیا رفته است یادش را گرامی دارید و بر او رحمت و درود بفرستید. 🌼🌿🌼🌿🌼