#معرفی_کتاب
#کتابخوندلیکهلعلشد😍
ماجرای داستان چی میتونه باشه؟🤔
خاطرات حضرت آقااززندان رفتناشون وتبعیدشدنشون دردوران انقلاب🥺
بریم یه تیکه ازش روبخونیم:🤓
📖در آن جا بیش از یک هفته ماندم در این مدت صورتم را تراشیدند و این نخستین باری بود که صورتم تراشیده میشد. در مورد تراشیدن صورت شنیده بودم که در اردوگاه ها صورت را خشک خشک و بدون آب و صابون می تراشند که کاری زشت و دردآور است. لذا در راه بیرجند به مشهد خود را برای استقبال از این لحظه وحشتناک و آزردن پوست صورت آماده می ساختم. زمان تراشیدن صورت فرارسید، سلمانی آمد و من با نگرانی و تشویش به او نگاه می کردم؛ کیفش را باز کرد و یک ماشین اصلاح از آن بیرون آورد با دیدن ماشین اصلاح، نفس راحتی کشیدم و معلوم شد جریان متفاوت از آن چیزی است که تصور می کردم.
بعد از آن اجازه خواستم که به دست شویی بروم و سپس وضو بگیرم، اجازه دادند با دو نظامی بروم. در مسیر یک افسر جوان که به گستاخی و وقاحت معروف بود مرا دید و از دور به تمسخر صدا زد: – آشیخ! ریشت رو تراشیدند؟ و من فوراً پاسخ دادم: _ بله سالها بود که چانه خودم را ندیده بودم و حالا الحمدلله میبینم و بدین ترتیب اجازه ندادم خشنود و دلخوش شود.
📚@Metaanoia