إِلٰهِى نَفْسٌ أَعْزَزْتَها بِتَوْحِيدِكَ كَيْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ ؟ وَضَمِيرٌ انْعَقَدَ عَلىٰ مَوَدَّتِكَ كَيْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرارَةِ نِيرانِكَ ؟
معبودم، جانی را که به توحیدت عزّت بخشیدی، چگونه به خواری هجرانت خوار میکنی و باطنی که بر دوستیات پیمان بسته، چگونه به سوز آتشت میسوزانی؟
- مناجاتالخائفین
کتابخانهٔ نیمهشب
📚کتاب ارزشمند بر سفره توحید 📝دریافتی از مناجات شعبانیه ✍️به قلم حضرت استاد حاج شیخ محمدحسن وکیلی
يا داوود لو يعلم المدبرون عني كيف انتظاري لهم و رفقي بهم و شوقي الى ترك معاصيهم لماتوا شوقا الي و تقطعت لوصالهم عن محبتي
بابا من سرّ خوشبختی را پیدا کردهام و آن این است که برای «حال» زندگی کن. افسوس گذشته را خوردن و به انتظار آینده به سر بردن غلط است بلکه باید از این لحظه حداکثر استفاده را کرد. من میخواهم هر ثانیه از زندگیم را خوش باشم و میخواهم وقتی که خوش هستم بدانم که خوش هستم.
بعضیها زندگی نمیکنند مسابقه دو گذاشتهاند میخواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند و در حالی که نفسشان به شماره افتاده میدوند و زیباییهای اطراف خود را نمیبینند. آن وقت روزی میرسد که پیر و فرسوده هستند و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بیتفاوت است. ولی من تصمیم گرفتم که سر راه بنشینم و تودهای از خوشیهای زندگی را ذخیره کنم، خواه نویسنده بزرگی بشوم یا نشوم،میبینید چه فیلسوفی از آب درآمدهام.
جودی همیشگی شما
- بابا لنگدراز؛ جین وبستر
هدایت شده از عرفان و حکمت در پرتوی قرآن و عترت
🔺انقلاب کردیم تا «فُصوص» را قبل از «جامعالمقدمات» بخوانیم...
🔹 روزی نزد حضرت امام کتاب «فُصوصالحِکم» محییالدین ابنعربی را میخواندم. آقا سید احمد داخل شد و امام به او توجه کرد و گفت: «همانا ما برای انقلاب به پا خواستیم بهخاطر اینکه "فصوص" را قبل از "جامعالمُقدمات" بخوانیم و تدریس کنیم!»
▫️فاطمه طباطبایی(عروس بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی)
📗 قبسات من سیرة الإمام الخمینی، ج4، ص۳۱۵
__
✅ «عرفان و حکمت، در پرتو قرآن و عترت»
https://eitaa.com/joinchat/3332046884Cccac6d0a12
هدایت شده از کانال حسین دارابی
قیمت ارزاق عوض شده
رزاق که عوض نشده
هدایت شده از قلم|محمدحسین افشار🇵🇸
نقد های این کتاب را که میخواندم با این نکته مواجه شدم که این کتاب می خواهد نظریه تفریط جنسی رو در برابر سرکشی و افراط جنسی مطرح بکنه
هنگام خوندن هم با این مسئله مواجه شدم و می خواستم که پس از مطالعه در یادداشتم به این نکته اشاره کنم که نویسنده نتوانسته مسئله اعتدال و میانه روی را که اخلاق اسلامی پیشنهاد می کند ببیند و در نتیجه در برابر افراط، تفریط را پیشنهاد داده است. که البته برگرفته از نگاه های مسیحیت تحریف شده هم هست
اما وقتی به اواخر داستان می رسی تازه نظر شما تغییر می کند و آنجا می بینیم که ...
می بینیم که به نظر می رسد تولستوی قصدی کاملا متفاوت را در داستان بگنجاند و ذهن شما را در تمام داستان با آن ایده مسخره به بازی گرفته بود که فریبش را بخورید و با داستان همراه شوید تا نظرش را در عمق جان شما بگنجاند و به راستی به خوبی از پس این مسئله برآمده بود. و آن نکته باز هم مانند دیگر داستان های تولستوی، یک نکته اخلاقی مهم بود و آن اینکه سوء ظن چقدر می تواند انسان را نابود کند و مخصوصا در زندگی زناشویی چقدر می تواند انسان را به ورطه جنون و نابودی بکشاند.
البته همچنان شاید عدهای باشند که نظرشان همان نظر اولیه من باشد، ولی اجازه دهید که من دامن تولستوی را از این نقد مبرا بدانم
امام سجاد در دعا عرضه میدارد: «خدای من! قسم به عزت و جلال ،تو اگر مرا در زنجیرها ببندی، و در بین مردم از عطایت محروم کنی و چشمهای بندگان را به بدیهای من دلالت کنی و امر کنی مرا به سوی آتش برند و بین من و خوبان
حائل شوى، من امیدم را از تو قطع نمیکنم و آرزوی عفو را دگرگون نکنم، و دوستی تو از قلب من خارج نخواهد شد، خدایا! من نعمتهای تو را فراموش نمیکنم و ستر و پوشش و رفتار نیکوی ترا در دار دنیا از یاد نمیبرم .»
إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِكَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ
هدایت شده از مدرسه فلسطین
خندیدند...
دست دادند...
رفاقت کردند...
همه کارکردند!
یک معاهدهای تشکیل شد، طرف ایرانی خیلی هم سخاوت به خرج داد اما همان معاهده را آمریکاییها عمل نکردند.
📍دیدار با نیروهی هوایی/۱۹ بهمن ۱۴۰۳
#روایت_رهبر
🇵🇸به مدرسه فلسطین بپیوندید:
🌐|| @palestinestory
بشر قرن بیستم مشغول دست و پا زدن در«مرداب متعفّن الحاد و جاهلیت عصر مدرن» بود که ناگهان...
نسیمی با «رایحه خوش توحید» از «سرزمین سلمان» نواختن گرفت... چهارده قرن پس از هجرت تاریخ ساز رسول اعظم، فرزندی از نسل او برخاست؛
طنین نگاهش، زلزله ای در کاخ طاغوتیان و شیاطین عالم انداخت و فیض وجودش، فصل جدیدی در ربط زمین و زمینیان با عالم نور و ملکوت گشود...
او با قیام خود نه تنها اسلام و تشیع را جانی دوباره بخشید؛ بلکه میلیاردها انسان گمگشته در «برهوت شرک» را به
رجعتی دوباره به «معنویت» و «توحید» فراخواند.
او تبر ابراهیمیاش را بر گردن بتهای رنگارنگ دوران؛ ،لیبرالیسم، کاپیتالیسم، مارکسیسم، ماتریالیسم، ناسیونالیسم و فمینیسم فرود آورد. او جبهه شرک را به مبارزه طلبید و حقیقت «الله اکبر» را نه در لابلای کتابها و بر روی کاغذها، بلکه در میدان اجتماعی
به ظهور رساند...
آری؛«امام روح الله خمینی»،حقیقتاً «روح خدا» بود و انقلاب اسلامیاش هم «روح یک جهان بیروح».
-تعبیر «میشل فوکو» فیلسوف فرانسوی از انقلاب اسلامی ایران
📚کتاب روح خدا از مجموعه کتب قاف
هدایت شده از آب و آتش
✳️ وقتی جلال ذوقزده شد!
با جلال رفتیم قم. سر یککوچه نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: غربزدگی توی یک دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم میروم پیش خمینی!»
-بعد از ۱۵ خرداد بود؟
بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً میگویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقهای آلاحمد آمد.
دیدیم یک کتابش را اینطرفی پرت کرد، یکی را آن.طرفی.
گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! #خمینی [جگر] دارد این هوا!» دستش را به اندازهٔ یک هندوانه باز کرد و [ادامه داد]: « #مصدق [جگر] دارد این.قدر!» و به اندازهٔ یک ارزن را نشان داد...
#محمود_گلابدرهای
#یادآور [کتاب ماه]
شماره سوم: شهریور، مهر و آبان ۱۳۸۷
#مگر_روشنفکر_بود_که_بترسد؟
گفتوگو درباره #جلال_آلاحمد
مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
صفحه ۷۴.
@Ab_o_Atash