🔴 امام جواد و غدیری که
با مادرش فاطمه پشت درب خانه سوخت
عبدالله بن رزين گوید:
🥀 من مجاور مدینه الرسول صلیاللهعلیهوآله بودم، و امام جواد علیهالسلام را میدیدم که هر روز ظهر به مسجد میآمد و در صحن پیاده میشد و به طرف قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میرفت و بر او سلام میکرد.
📋 و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة علیهاالسلام وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي
▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بر میگشت و کفشهایش را بیرون میآورد و میایستاد و نماز میخواند.
📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵
📌 زكریا بن آدم گوید:
📋 إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ
▪️خدمت امام رضا علیهالسلام نشسته بودم كه امام جواد علیهالسلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیهالسلام دست هایش را بر زمین کوبید و سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت.
🔖امام رضا علیهالسلام به ایشان فرمود:
📋 بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ
▪️جانم فدایت! چرا فکرت طولانی شده است؟
🔖 امام جواد علیهالسلام فرمود:
📜 فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً
👈 به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آوردند، مىاندیشم.
به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج میکنم و به آتش میکشم و خاکسترشان را به باد میدهم و به دریا میریزم.
📋 فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ
▪️در این هنگام، امام رضا علیهالسلام او را در آغوش كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به راستى كه تو لایق امامت هستى!
📚دلائل الامامه، ص۴۰
#جوادالائمهو_فاطمهی_زهرا
#غدیر_پشت_درب_خانه_سوخت
#حوصله_کن_بخون
@MahyayaMahya