eitaa logo
مـیــثــــاق
2.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
14.5هزار ویدیو
32 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1277689893C3e7a8a1f84 🌱 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ الله الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ سلام بر تو ای پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد..🌷 ارتباط با ما @MN5286
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴یار سیدالشهداء که عصر عاشورا فرار کرد (١) یکی از افرادی که روز عاشورا در سپاه امام‌حسین (ع) بود ضحاک‌بن‌عبدالله بود. که در راه کوفه بهمراه پسرعمویش کاروان امام رو دید، و حضرت اونا رو دعوت کرد، پسرعموش دعوت رو قبول نکرد، ضحاک به حضرت گفت من با شما میام کربلا فقط تا جایی که حضورم براتون مفید باشه درخدمتتون هستم بعدش اجازه بدید برم، امام موافقت کرد. ضحاک تک تیرانداز بود و روز عاشورا هم خیلی برای حضرت مفید بود، در آخرین لحظات که همه یاران امام حسین شهید شدند به حضرت گفت قرارمون یادتون هست؟ حضرت گفت بله، برو فقط چجوری می‌خوای از خیل دشمن فرار کنی بری؟ حضرت نگران ضحاک بود ضحاک گفت اسبی پشت خیمه ها بستم و فرار می‌کنم، ضحاک فرار کرد و چند نفر از سپاه عمرسعد دنبالش رفتن ولی نتونستن بهش برسن. ضحا‌ک سال‌ها خاطرات خودش از کربلا رو برای دیگران تعریف می‌کرد و یکی از کسانی بود که همه وقایع رو از نزدیک دیده بود. ضحاک به فیض شهادت نرسید، ولی باز دعوت امام رو لبیک گفت و اجر اجابت دعوت امام را خواهد برد، و قابل مقایسه با سران کوفه که امام را فراخواندند ولی یاری‌اش نکردند، نیست. والبته او قابل مقایسه با شهدای کربلا نخواهد بود.
مـیــثــــاق
🔴یار سیدالشهداء که عصر عاشورا فرار کرد #ناگفته_های_کربلا (١) یکی از افرادی که روز عاشورا در سپاه ام
🔴شهیدی که حتی از خانواده‌اش خداحافظی نکرد و به‌سمت کربلا شتافت (٢) آقا واقعه کربلا خیلی سریع اتفاق افتاد، و کل جنگ در یک روز رخ داد، برخی از جنگ های پیامبر(ص) و امام علی(ع) چندین ماه طول می‌کشید ولی کربلا خیلی سریع شروع شد و تموم شد. دشمن خیلی عجله داشت. 🔻بخاطر همین شهدای کربلا خیلی خاص هستن، یعنی یک لحظه غفلت نکردن و سریع به امام پیوستن، مثلا حبیب بن مظاهر داشت صبحانه می‌خورد نامه امام به دستش رسید و همون موقع بلند شد و رفت کربلا، تو راه هم به مسلم‌بن‌عوسجه گفت، اونم حتی خونه نرفت خداحافظی کنه، سریع راه افتادن به سمت کربلا و خیلی موانع هم سر راهشون بود ولی خودشونو رسوندن. اتفاقا به افراد قبیله‌شون هم گفتن بیان، ولی جلوی اونارو تو راه گرفتن و نرسیدن. ولی اون دوتا منتظر قبیله‌شون نشدن رفتن
🔴 کسی که بعد از شهادت سیدالشهداء به کربلا رسید ولی درگیر شد (٣) امام به برخی از افراد بصره هم نامه نوشت که بیان کربلا، از بصره تا کربلا خیلی راهه. بعضیاشون راه افتادن ولی نرسیدن. چون تو مسیر نیروهای دشمن نمی‌گذاشتن کسی به کربلا برسه هفاف‌بن‌مهند راسبی بصری بکوب از بصره تا کربلا تاخت و باوجود موانع زیادی که وسط راه بود عصر عاشورا رسید کربلا، گفت حسین کو؟ گفتن دیر اومدی بابا، کشته شد. بیخیال نشد برگرده، بی تفاوت نبود. دید دارن به خیمه‌ها حمله می‌کنن، شمشیر کشید و جانانه جنگید و به شهادت رسید.
🔴کسی که دوبار در کربلا شهید شد (۴) سوید بن عمرو در کربلا خیلی از دشمنان را از پا درآورد و خودش به دلیل شدت جراحات از هوش رفت، دشمن فکر کرد کشته شده. بعد از پایان جنگ به هوش اومد و شنید که میگن حسین کشته شد، بلند شد مجدد جنگید و چند نفر دیگه رو کشت و خودش به شهادت رسید. آخرین شهید کربلا، سوید بود.
🔴 بعضیاهم نرسیدن (۵) بعضیاهم مثل سلیمان بن صرد خزاعی که از بزرگان کوفه بود، وقتی امام‌نیاز داشت به امام لبیک نگفت، بعد واقعه عاشورا عذاب وجدان گرفت و قیام کرد و قیام توابین رو راه انداخت، ولی چه فایده؟ سلیمان که خیلی جالبه، زمان امیرالمؤمنین در جنگ جمل شرکت نکرد وقتی امام حسن مجتبی صلح کرد، حضرت رو سرزنش کرد چرا صلح کردی و نجنگیدی و به امام حسن(ع) گفت یا مذل المؤمنين، ای ذلیل کننده مومنین زمان امام حسین(ع) هم جزء اولین نفراتی بود که نامه نوشت ولی نه به یاری مسلم رفت، نه سیدالشهدا 🔻بعضیا هم میخواستن یاری کنن ولی نرسیدن، مثلا یکی تو راه به امام گفت می‌رم کوفه یه کاری دارم انجام می‌دم سریع برمی‌گردم. امام هم گفت باشه، سریع هم برگشت ولی وقتی برگشت کار تموم شده بود. ✅《سر بزنگاه باید جواب امام و ولی رو داد. برم و برگردم، یک دقیقه صبر کن، برم خانواده‌ام رو سروسامون بدم، دلارهامو بفروشم و این حرفا رو نداریم. وگرنه سر امام رو باید رو نیزه‌ها ببینی.》 رفتم که خار از پا کشم//محمل زچشمم دور شد یک لحظه من غافل شدم//یک عمر راهم دور شد
تنها زن شهید کربلا (۶) توجه، نقل‌ها درباره ام‌وهب در تاریخ متفاوته، این نقل شاید قوی‌تر باشه. این با آنچه در سریال مختار گفته شده، متفاوت است. در برخی منابع زن شهید کربلا را هانیه، همسر وهب معرفی کرده‌اند
زنی که از دشمن اهل بیت، شهید کربلا ساخت (قسمت ٧)
روسری‌اش را درآورد...! (قسمت ٨)