یادش بخیر
نوستالژی دهه هفتادیاو بیشتر هشتادیا
اونایی که یخمکامون رو باهاشون نصف میکردیم الان کجان؟
#نوستالژی
🇮🇷 @Mr_irani01
اگه میدونی تو این عکس داره چه اتفاقی میافته حداقل ۳۰ سالته
#نوستالژی
🇮🇷 @Mr_irani01
نوستالژی دهه هشتادیا!
دوستان میدونستین الان زنگ بزنید به این شماره دیگه کسی پاسخگو نیست برامون قصه بگه؟
غم انگیزه یکم :)
#نوستالژی
@Mr_irani01
چه زود گذشت نه؟
کم کم داره #نوستالژی میشه :)
پیدا میشه هنوزم!؟
@Mr_irani01
🖋شاید شما یادتون نیاد، ولی در اثر نفرت از این کلاهها، هفتهای یک دفعه توی جامیزی مدرسه جاش میذاشتیم. فرداش مامان یه رنگ دیگهش رو برامون میخرید
✍🏻جاسوسخبرنگار
#نوستالژی
🇮🇷 @Mr_irani01
🖋یادمه برای اینکه یک روز مدرسه نرم باید اسناد بیشتری به پدر و مادم ارائه میدادم،
تا رضایت بدن یک روز مدرسه نرم.
الان خواهرم اینطوریه که ازش میپرسی چرا نرفتی مدرسه؟
میگه بابا گفت تو مودش نیستی نرو امروز :|
✍🏻جاسوسخبرنگار
#تراژدی
#نوستالژی
🇮🇷 @Mr_irani01
⚪️ روزگاری آدم ها، نه قیمت خانه شان را میدانستند و نه قصد فروشش را داشتند، چون خانه «کالا» نبود...
قدر و قیمت خانه به داستان های شکل گرفته ی درونش بود، پر از «خاطره»...
✍🏻Negaarin
#نوستالژی
🇵🇸 @Mr_irani01
🌀از لحاظ روحی دوس دارم برگردم به همون دوران
که دوچرخه رو بدون دست میروندیم و فک میکردیم خیلی گنگ مون بالاست!
#نوستالژی
🇵🇸 @Mr_irani01
🌀ولی آتاری»»»»»»»»»»
همبازیای من همه پسر بودن و اجازه نمیدادن به آتاری دست بزنم
فقط نگاشون میکردم:(
نمیگذرم ازتون نامردا🚶
#نوستالژی
🇵🇸 @Mr_irani01 | لیلا
⚪️ ما بچه بودیم با تشک و بالش واسه خودمون لونه درست میکردیم، بچه های الان خونه چادری دارن
ما به ماشینامون نخ میبستیم راه برن، اینا ماشین کنترلی دارن
ما موشک کاغذی درست میکردیم، اینا هلیکوپتر پرنده دارن
ما ته امکاناتمون سگا و آتاری بود، اینا تبلت و آیپدو PS5 دارن
ولی بازم ما بیشتر خوش بودیم
#نوستالژی
🇵🇸 @Mr_irani01
⚪️ به زور از تو کوچه خیابون باباهامون جمعمون میکردن قبل اذان میرفتیم خونه تا خرخره چایی شیرین پنیر تبریزی بربری برشته بامیه فِرِنی میخوردیم بعد دراز میکشیدم
تا امیرحسین مدرس بیاد بگه پی خوشبختی همش صبح تا شب دویدم من...
#نوستالژی
🇵🇸 @Mr_irani01 | بـزرگوار
🌀شدیم مثل بچگیهامون که یک ساعت صاف بدون جیک زدن مینشستیم تا نماینده کلاس اسممونو توی خوبها بنویسه و یه وقت اسممون نره جز اسامی بدها
معلم هم وقتی میومد، بیتوجه به نوشتهها، تخته رو پاک میکرد.
ما هر روز این کارو تکرار میکردیم بدون اینکه این کارو مسخره بدونیم
#نوستالژی
@MisterIranian | سِدنا