فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#نماز_شاپرک_ها
کلیپ زیبای نماز شاپرک ها
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙46🔜
🎈🌸🎈🌸🎈
#بازی
#خلاقیت_کودک
⛹بازی برای کودکان یک تا دو سال
💟کودکان مادر و کودکی از طریق #بازی می آموزند.بازی تنها راه آموختن و کشف محیط اطراف می باشد.و هیچ بازی وجود ندارد که کودک از طریق آن اطلاعات زیادی بدست نیاورد.
🍶پرو خالی کردن
کودکان پرو خالی کردن ظرف را بسیاردوست دارند.سعی کنید برای کودک امکان پرو خالی کردن ظرف را بوجود بیاورد. قوطی ها و جعبه های خالی ابزار مناسبی برای این بازی می باشند. می توانید جعبه ها را شکلات و اسباب بازیهای کوچک پرکرده و در اختیار کودک قرار دهید.
🎏بازی علت و معلول
کودکان بازیهایی که در آنها قانون علت و معلول وجود دارد را رعایت می کنند. چراغ قوه ، چراغ لیزری ، عروسکهای موزیکال و سوت سوتک دار ابزار مناسبی هستند زیرا کودک با فشار دادن عروسک صدای سوت را می شنود ، کودک علاقه زیادی به این موضوع دارد.
📚ساخت سرسره
با چند کتاب و بلوک می توانید برای کودک سرسره بسازید و از او بخواهید تا عروسک های خود را از بالا به پایین قل دهد
🚿🛁حباب بازی
کودکان در این سن علاقه زیادی به درست کردن حباب و دنبال آن دویدن دارند.
🛁بازی آب و شن
می توان مقداری سنگ از کنار رودخانه جمع آوری کرد و در وان حمام کودک ریخت . وان را از آب پر کنید. اگر صدف ، ماهی پلاستیکی ، ژله ای و.. دارید . در وان بریزید.
📦کارتن
حتما در وسایل بازی کودک یک کارتن خالی قرار دهید مطمئن باشید که کودک در درون آن نمی ایستد. بلکه سعی می کند خود را با آن سرگرم کند.
🎨رنگ انگشتی با پودینگ شکلاتی
پودینگ شکلاتی را طبق دستورالعمل پشت بسته آماده کنید. سپس برروی کاغذ براق با انگشت نقاشی بکشید. این بازی برای کودکانی که علاقمند به خوردن می باشند بسیار جالب می باشد
🔔زنگ در درون بطری
یک زنگوله در داخب یک بطری بیندازید .سپس سر آن را محکم ببندید و با چسب بچسبانید.به کودک اجازه دهید تا با آن بازی کند.
🏃بازی پریدن
"نام کودک " " نام کودک "
"بپر" "بپر""بالا ""پایین "
"حالا بشین "
👭آسیا بچرخ
دستان کودک را بگیرید و یک حلقه تشکیل دهید. در این صورت دور هم بچرخید و بخوانید "آسیا بچرخ ""می چرخم""تند تند بچرخ " " می چرخم" "آسیا بشین می نشینم ."
🎭کاردستی
تعدادی از وسایلی که شما جهت کاردستی نیاز دارید شامل موارد زیر می باشد.
مداد شمعی ، خودکار، مداد، مارکر؛ رنگ ، نخ ، پانچ ، روبان ، کاغذ ، کاغذ باطله ، استیکر، سنگ ، قطعات پازل قدیمی ،چسب رنگی ، نوارچسب رنگی ، گچ سفید و رنگی ، فویل آلومینیوم ، کاغذ رنگی اسفنج ، پاستا و برنج رنگی
🎱بازی با تیله
یک ظرف با درب گشاد را بردارید. یک قطعه کاغذ را در ته ظرف بچسبانید.مقداری رنگ ( چند رنگ مختلف ) را در ته ظرف بریزید . سپس چند تیله در داخل ظرف ریخته .سر ظرف را ببندید . سپس شروع به حرکت دادن ظرف کنید. حتی می توانید به کودک اجازه دهید تا آن را تکان دهد. بعد از اینکه کارتان تمام شد. کاغذ را دربیاورید و تابلوی هنری خود را نگاه کنید.
📃کاغذ پاره کردن
کودکان در این سن علاقه زیادی به پاره کردن کاغذ دارند.در خانه محلی رابرای کودک تعبیه کرده سپس مقداری روزنامه و کاغذ پاره در آنجا بریزید.کودک را در بین آنها بریزید و به اجازه دهید تا کاغذ ها را پاره کند. فقط مواظب باشید کاغذها را نخورد.
🎨نقاشی با آب
برای کودک یک سطل کوچک و یک برس تهیه کنید.جلوی او یک پیشبند ببندید و ادعا کنید که نقاش است اجازه دهید با برس خود دیوارهای آشپزخانه را رنگ آمیزی کند
🏀⛹بسکتبال بازی کنید
یک سبد و چند توپ تهیه کنید.و به کودک بیاموزید که چگونه #توپ را در داخل سبد بیندازد.حتی می توانید از بالش هم استفاده کنید.
📦بازی با جعبه نخودها
مقداری نخود را در ظرفی بریزید.آنها را در جعبه قل دهید یا اینکه به هوا پرتاب و گرفته .آنها را روی سر و یا پشت دست خود قرار دهید.
⚽غلتاندن توپ
روی زمین بنشینید و توپ را پیش یکدیگر قل دهید.
☕️چای دم دادن
می توانید ست چینی استکان و قوری را تهیه کنید و از کودک بخواهید تا با هم چای درست کنیم.
🎄🌲🌳رفتن به طبیعت
با کودک به طبیعت رفته و درختان،برگ ، سبزه ها ، حشرات و.. را به کودک نشان دهید.
🔎بازی با آینه
جلوی #آینه بایستید .کودکان مشاهده خود در آینه را دوست دارند.در آینه #شکلک دربیاورید. یا اینکه حتی می توانید آینه را روی سطح زمین قرار داده و از او بخواهید تا روی آینه راه برود.
💒ساخت خانه بازی
یک چادر روی میز انداخته و برای کودک #خانه بسازید. یا اینکه می توانید #چادر_بازی بخرید و در گوشه خانه نصب کنید.
🎣🏏🏌🎱🏀🏓
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙48🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#قصههای_حسنی
دویدم و دویدم
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙50🔜
🎈🌸🎈🌸🎈
#داستان
#پیامبر_مهربانی_و_عطوفت
گروهي از كودكان مشغول بازي بودند.
ناگهان با ديدن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه به مسجد ميرفت، دست از بازي كشيدند و به سوي حضرت دويدند و اطرافش را گرفتند.
آنها ديده بودند پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ حسن ـ عليه السّلام ـ وحسين ـ عليه السّلام ـ را به دوش خود مي گيرد و با آنها بازي مي كند.
به اين اميد، هر يك دامن پيامبر را گرفته، مي گفتند: «شتر من باش» .
پيامبر ميخواست هر چه زودتر خود را براي نماز جماعت به مسجد برساند، اما دوست نداشت دل پاك كودكان را برنجاند.
بلال در جستجوي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مسجد بيرون آمد، وقتي جريان را فهميد خواست بچهها را تنبيه كند تا پيامبر را رها كنند.
آن حضرت وقتي متوجه منظور بلال شد، به او فرمود: «تنگ شدن وقت نماز براي من از اين كه بخواهم بچهها را برنجانم بهتر است. »
پيامبر از بلال خواست برود و از منزل چيزي براي كودكان بياورد. بلال رفت و با هشت دانه گردو برگشت. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ
گردوها را بين بچه ها تقسيم كرد و آنها راضي و خوشحال به بازي خودشان مشغول شدند
نفايس الاخبار، ص 286
عمو روحانی
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙51🔜
🎈🌸🎈🌸🎈
#شعر
#پسر_بابا
پسر بابا
پسر بابا قشنگه
با زندگی یه رنگه
شب که بابا تو خونه ست
پسر بابا رو شونه ست
بالا و پایین می ره
نفس اونو می گیره
امّا بابا می خنده
دور غم و می بنده
اگر چه خیلی خسته اس
لباش مثال پسته اس
دلش چه شاده شاده
خوشیش چقدر زیاده
پدر و پسر تو اَبران
با اون لبای خندان
دست علی یارشون
خدا نگهدارشون
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙52🔜
🎈🌸🎈🌸🎈
#داستان
#شهادت_امام_صادق_با_رویکرد_مهدوی
تو دنیای قشنگی که خدای مهربون اونو آفریده بود 🌺تو شهر مدینه یه باغ خیلی بزرگی بود که توش پر از درخت خرما بود🌴🌴🌴، درخت های خرما اونجا تابستون ها خیلی خوشحال و سرحال بودند.😁
درخت ها با گنجشک های توی باغ مشغول صحبت کردند بودند🕊 که درختی گفت: 🌴من خیلی خوشحالم تو چند روز پیش که خرماهای ما رسیده بودند، صاحب باغ گفت درهای باغ رو باز کنید تا همسایه ها با بچه هاشون بیان تو باغ و خیلی از خرماهای مارو با خوشحالی بچینند😊
یکی از گنجشک ها 🕊گفت من خودم از صاحب باغ شنیدم که گفت همسایه هایی که پیر یا مریض هستند 😞رو فراموش نکنید و برای اونا هم خرما ببرید. 🎁خرماهایی زیادی رو هم بردند به شهر تا به مردم فقیر بدهند.😞
همینجوری که گنجشک ها جیک و جیک با درختا صحبت میکردند و میگفتن خوش به حالتون که همچین صاحب باغ خوب و مهربون و بخشنده ای دارید که صدای پای یه پسر بچه اومد.
گنجشک ها ودرختها ساکت شدند😶 دیدند که پسر بچه داره با خودش میگه آخ جون امشب هم برای مامان و خواهرم خرما میبرم تا شب نون و خرما بخوریم. 👦 اما میبینه خرماها تموم شده بودند،خیلی ناراحت میشه😢 سرشو میندازه پایین و از درباغ میره بیرون که یه هویی یه آقایی رو میبینه که بامهربونی میگه سلام، پسرک هم جواب سلام میده،اقای مهربون میپرسه چی شده چرا ناراحتی،پسرک میگه میخواستم امشب برای شام خرما ببرم خونه مون اما خرماهاتموم شده،آقای مهربون که دست روی سر پسرک کشیدگفت: ناراحت نباش پسر بااداب، آدرس خونتون کجاست و پسرک آدرس خونشون رو داد.
یکی از گنجشک ها دید اون اقای مهربون با یه کیسه روی پشتش داره میره رفت و رفت و دید داره به خونه پسرک در میزنه وچیزی پشت در گذاشته
پسرک که در رو باز کرد با خوشحالی گفت مامان مامان آخ جون نون وخرما.😃
گنجشک که خوشحالی پسرک رو دید دنبال اون آقای مهربون راه افتاد و دید که اون آقا به خیلی از خونه ها در میزنه و براشون غذا میزاره.🍪🍣🍞
وقتی گنجشک به باغ رفت همه چیزهایی که دیده بود روبرای درختها و گنجشکهای دیگه تعریف کرد و دوستاش گفتن ایشون امام ششم امام صادق علیه السلام هستند😍 که مثل امام های دیگه خیلی بخشنده ومهربونند💚 و به همه کمک میکنندو ما خیلی دوستش داریم.
امام صادق علیه السلام یه معلم خیلی خیلی خوب هم بودند که کلی شاگرد داشتند و به اونها کلی چیزای خوب یاد میدادند.
امام صادق علیه السلام توسط آدمای بد به شهادت رسیدند😔وقبرشون تو مدینه قبرستان بقیع هست.
امام مهدی مهربون هم امام دوازدهم ما هستند،همه امام ها مثل هم بخشنده و مهربونند،😍 اگر امام زمان ما بیاد به همه آدمها کمک میکنند و دیگه تو کل دنیا هیچ فقیری و گرسنه ای پیدا نمیشه و همه جا پر از شادی و خوشحالی میشه.
نویسنده: علی پور
مناسب کودکان 4-6سال.
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙53🔜
🎈🌸🎈🌸🎈
#شعر
#خدا
به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده ی مهربان
خداوند سنجاقک رنگ رنگ
خداوند پروانه های قشنگ
خدایی که آب و هوا آفرید
درخت و گل و سبزه را آفرید
خدایی که از بوی گل بهتر است
صمیمی تر از خنده ی مادر است
خدایا به ما مهربانی بده
دلی ساده و آسمانی بده
دلی صاف و بی کینه مانند آب
دلی روشن و گرم چون آفتاب
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙55🔜
🎈🌸🎈🌸🎈
#داستان
#سلام_کردن_یادت_نره
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود پسری بود به اسم مملی . مملی بچه ها خیلی پسر خوبی بود. خیلی باهوش بود. خیلی تو کار خونه به پدر و مادرش کمک می کرد. ولی تنها یه عادت بدی داشت. و اونم این بود که سلام نمی کرد. بلد نبود سلام کنه.
یه روز ظهر که از مدرسه بر می گشت. به بقال مش رضا که سر کوچشون بود رفت و گفت
مشتی رضا پفک می خوام. آلوچه و بادکنک می خوام. مشتی رضا نگاهی به مملی کرد وگفت
مملی سلامت چی شد.
ادب کلامت چی شد
تو دیگه بزرگی و مرد شدی
پس چرا سلام نکردی
برای بچه های بی ادب
نداریم آلوچه و پفک
وای مملی ناراحت شد و از مغازه بقالی بیرون اومدو رفت خونه.
وقتی عصر شد و هوا خنک شد، مملی از خونه بیرون آمد و به خونه دوستش هادی رفت و در زد. مادر هادی در را باز کرد. مملی گفت: هادی خوابه یا بیداره؟ بگید توپشو بیاره.
مادر هادی ناراحت شد و گفت: کسی که سلام بلد نیست، رفیق پسر من نیست. و به خانه رفت و در را بست. مملی خیلی ناراحت شد و به خانه برگشت و جریان را برای مادرش تعریف کرد. مادر مملی گفت: مملی سلام یادت نره، تا همه بگن گل پسره.
غروب مادر مملی به او پول داد و گفت: دوتا نون بخر، نون داغ و کنجدی بخر. مملی سلام یادت نره. مملی وقتی به مغازه نونوایی رسید به یاد حرف مادرش افتاد و گفت: شاطر آقا سلام سلام، من نون میخوام، دو تا نون داغ کنجدی میخوام.
شاطر آقا جواب داد: برای بچه های با ادب، نون داغ و کنجدی می اره مشت رجب. و دو تا نون تازه به مملی داد.مملی یاد گرفت که از این به بعد به همه سلام کنه و احترام بگذاره
🎈🌸🎈🌸🎈
🔙56🔜