صفحه 1⃣
📖در زمان های خیلی خیلی قدیم فقط خدا بود و هیچ کس و هیچ چیز دیگری غیر از او نبود...✨
سالهای سال به همین شکل گذشت؛ هیچ کس نمیداند چه مدت گذشت... ولی سرانجام روزی رسید که خداوند زمین و آسمان را درست کرد🌎
کوه ها و دره ها را ساخت🏔 رودخانه ها را جاری کرد و دریاها و اقیانوس ها را به وجود آورد🌊
در آسمان ستاره ها پیدا شدند💫 ابرها به وجود آمدند و باران بارید🌧
درخت ها و سبزه ها روییدند🌿 و بعد جانوران پیدا شدند.🐇🦝
اما این چیزها کافی نبود!
خداوند می خواست موجودی خلق کند که از همه این ها بهتر باشد، عجیب تر باشد و داناتر باشد.🧠
خدا می خواست موجودی بیافریند که جانشین او در روی زمین باشد خدا میخواست انسان را خلق کند.🧍♂
🔰ادامه...
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 2⃣
روزی از روزها خداوند همه فرشته ها را جمع کرد و به آنها گفت می خواهم انسان را خلق کنم تا جانشین من روی زمین باشد.🏝
فرشته ها گفتند میخواهی کسی را خلق کنی که کارهای زشت انجام دهد⁉️
خدا گفت من چیزهایی میدانم که شما نمی دانید...
فرشته ها ساکت شدند و دیگر حرفی نزدند.
خدا آدم را آفرید و کمی از روح خود را به او بخشید.. آدم زنده شد🔆
بعد خدا کمی از علم و آگاهی و دانش خود را به آدم داد. از زیبایی ها استعدادها و همه چیزهایی که آدم برای زندگی لازم داشت به او سپرد.🌷 عقل و شعور و احساس کنجکاوی، صبر و تلاش، دوست داشتن، کار کردن و چیزهایی مثل اینها...
حالا آدم همان موجودی شده بود که خدا می خواست خلق کند...بهترین موجودی که آفریده بود 😇
خدا میخواست بهتر بودن آدم را به فرشته ها نشان دهد. این شد که همه را جمع کرد و به آنها گفت: ای فرشته های من، در برابر آدم سجده کنید... چون او بهترین آفریده من است.🌱
فرشته ها به حرف خدا گوش کردند و آدم را سجده کردند.🙇♂ خداوند دید که یکی از فرشته ها ایستاده و آدم را سجده نکرده است. آن فرشته ابلیس یا همان شیطان بود.👿
🔰ادامه...
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 3⃣
✨خدا از شیطان پرسید چرا حرف مرا گوش نکردی چرا آدم را سجده نکردی⁉️
شیطان گفت برای اینکه من از آدم بهترم... آدم از گل درست شده است و من از آتش🔥 پس من از او بهترم من او را سجده نمی کنم.
خدا گفت حالا که حرفم را گوش نکردی باید از اینجا بروی❤️🔥 تو دیگر فرشته من نیستی... تو دیگر حق نداری پیش من بمانی.😠
شیطان گفت ولی من سالها تو را عبادت کردهام... سالها فرشته درگاه تو بودهام!
خدا گفت اما حالا مغرور شدی و به آدم حسادت کردی🖤 حتی به حرف من گوش ندادی.
ای خدا حالا که مرا از درگاه خود بیرون میکنی خواهشی دارم... مرا تا روز قیامت زنده نگه دار
خدا گفت قبول می کنم تو تا روز قیامت زنده خواهی بود.👌
🔰ادامه...
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 4⃣
🔸با اینکه خدا خواهش شیطان را قبول کرد اما شیطان خیلی ناراحت بود...از دست آدم عصبانی بود.👿
فکر میکرد آدم باعث شد که او از درگاه خدا بیرون شود. برای همین کینه آدم را به دل گرفت🖤
و به خدا گفت حالا که بخاطر آدم مرا از درگاه خودت راندی من هم نمی گذارم آدم و فرزندانش خوب زندگی کنند... نمی گذارم حرف تو را گوش کنند... آنها را فریب می دهم و گول میزنم آنها را از راه درست بیرون میبرم.❤️🔥
خدا گفت من به آدم و فرزندان او می گویم که تو دشمن آنهایی.📛
🔰ادامه...
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 5⃣
به آنها میگویم که فریب به تو را نخورند و به حرف تو گوش نکنند.
آنها که حرف تو را گوش نکردند رستگار و خوشبخت می شوند💚
و آنها که حرف تو را گوش کردند و فریب خوردند خودشان ضرر می کنند.⚠️
چنین بود که شیطان از درگاه خدا رانده شد. آدم تنها بود... خداوند که او را دوست می داشت حوا را آفرید تا آدم تنها نباشد. 💞
وقتی آدم حوا را دید خوشحال شد و دلش آرام گرفت... دیگر از تنهایی در آمده بود.💕
خداوند به آدم و حوا گفت از این به بعد جای شما در این بهشت است🏝 هرچه میخواهید بخورید و از هرچه می خواهید استفاده کنید.
بعد درختی را به آدم و حوا نشان داد و گفت فقط به این درخت نزدیک نشوید و میوه آن را نخورید.🌳
آدم و حوا به حرف خدا گوش دادند به آن درخت نزدیک نشدند و سالها در بهشت به خوبی و خوشی زندگی کردند.
👿 اما شیطان که دشمن آدم بود دنبال راهی بود تا آدم را از بهشت بیرون کند.
🔰ادامه...
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 6⃣
این بود که با حیله ای وارد بهشت شد. پیش آدم و حوا رفت و گفت آدم و حوا آیا میدانید که اگر میوه این درخت را بخورید به فرشته تبدیل می شوید و آن وقت می توانید برای همیشه در این بهشت بمانید.😈
آدم گفت ولی خداوند به ما گفته است که به این درخت نزدیک نشویم و میوه آن را نخوریم.🤔
شیطان گفت چون خدا می خواهد شما را از بهشت بیرون کند.
آدم گفت حرف تو را باور نمیکنم.
شیطان گفت بخدا قسم راست می گویم من خیر و خوبی شما را می خواهم... دلم میخواهد برای همیشه در بهشت بمانید حالا خودتان می دانید.😈
این بهشت پر از نعمت خدا است کجا از اینجا بهتر است.
آدم که دید شیطان به نام خدا قسم خورد حرفش را باور کرد. آدم و حوا به آن درخت نزدیک شدند و از میوه آن خوردند.😰
خداوند از آدم و حوا ناراحت شد از این که فریب شیطان را خورده بودند ناراحت شد و آنها را از بهشت بیرون کرد.😩
🔰ادامه...
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 7⃣
و اینطور شد که آدم و حوا به زمین آمدند و آدم که فهمید اشتباه کرده است به درگاه خدا گریه و زاری کرد😭
از خدا خواست که او را ببخشد.
خداوند آدم را بخشید... اما او را به بهشت برنگرداند. به او یاد داد که چطوری روی زمین زندگی کند و در عوض وعده داد که اگر آدم و حوا روی زمین درست زندگی کنند و کارهای خوب انجام دهند آنها را دوباره به بهشت برگرداند.🌷
در آن زمان روی زمین خانه نبود. غذا و خوراکی نبود. وسیله ای که بشود با آن زندگی کرد نبود.
خداوند به آدم یاد داد که چطور خانه بسازد.🏡 چطور دانه بکارد و کشاورزی کند.🌾
چطور غذا درست کند. چطور از حیوان ها استفاده کند و چطور از گیاهان و پشم حیوان ها لباس بدوزد.🎀
به این شکل زندگی انسان روی زمین شروع شد.🌼
💠 پایان
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: روز بزرگ عید غدیر✨
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
سلام بچه های خوبم
عید بزرگ غدیر بر همه شما مبارک✨
خوبه که امروز به دیدار سادات و بزرگترا بریم و به همه این عید عزیز رو تبریک بگیم. بریم با هم داستان روز غدیر رو بخونیم و بشنویم☺️
صفحه 1⃣
بچه ها! زمان پیامبر (صلاللهعلیهوآله)، با زمان ما خیلی فرق داشت. اون موقع مثل حالا نبود که خبرها به وسیله رادیو و تلویزیون به گوش مردم برسه. اون زمان هنوز برق و رادیو و تلویزیون اختراع نشده بود. در حالی که حضرت محمد (صلاللهعلیهوآله)، آخرین پیامبر خدا، باید خبر خیلی خیلی مهمی رو به گوش همه میرسوند.
حالا دیگه تعداد مسلمون ها خیلی زیاد شده بود و سرزمین مسلمون ها خیلی خیلی بزرگ. بچههای خوبم! اون موقع همه عراق و چند تا کشور دیگه جزو عربستان به حساب میاومد، و حالا شما بگید، پیامبر (صلاللهعلیهوآله) چطور میتونست خبر بزرگش را به گوش همه برسونه؟ خب، ایشون یه فکر خوب کردن. یعنی صبر کردن تا موقع حج فرا رسید، مسلمونها از همه جا خودشون رو به مکّه رسوندن تا همراه پیامبر (صلاللهعلیهوآله)، خانه خدا رو زیارت کنند. اون موقع فرصت خوبی بودکه حضرت اون خبر مهم رو به همه بگن، تا حاجیان و مردمی که به حج اومده بودن، وقتی به شهرشون برگشتن، برای همشهریهای خودشون خبر پیامبر (صلاللهعلیهوآله) رو تعریف کنن و این طوری همه مردم خبردار بشن.
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#داستان
#عید_غدیر
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه 2⃣
حضرت محمد (صلاللهعلیهوآله) در آخرین سفر خود به خانهی خدا در محلی به نام غدیر خم از مردمی که همراه ایشان بودن خواستن از شتران و اسبها پیاده بشن و در محل خاصی به نام گودال خم جمع بشن.
«غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خم» نام محلی اس، که در آن روزگار چشمهای روان و درختانی کهنسال داشته است.
همه با هم زمزمه می کردن که حتماً محمد رسولالله (صلاللهعلیهوآله) خبر و حرف مهمی دارد که در این مکان و هوای گرم فرمان داده جمع بشیم!
به دستور حضرت، بار چند شتر را روی هم گذاشتن و پیامبر (صلاللهعلیهوآله) از اون بالا رفتن. او امام علی (علیهالسلام) رو هم با خودش بالا برد و حالا، صد هزار نفری که اون جا جمع شده بودن به حضرات نگاه میکردن و با خودشون میگفتن پیامبر (صلاللهعلیهوآله) از این کار چه منظوری داره؟
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#داستان
#عید_غدیر
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
صفحه3⃣
پیامبر خدا (صلاللهعلیهوآله):
ای مردم! من در میان شما دو چیز خیلی با ارزش میگذارم که پس از من، برای شما میماند. این دو چیز ارزشمند یکی قرآن است و دومی خانواده من. این دو تا هیچ وقت از هم جدا نمیشوند و همیشه با هم هستند. پس مراقب این دو چیز باشید و از آنها پیروی کنید.
حضرت محمد (صلاللهعلیهوآله) دست علی (علیهااسلام) رو بالا بردن و از حضار پرسیدن: “ای مردم آیا من روقبول دارید؟”
همه گفتند:” بله رسول الله، شما محمد امین هستید. شما پیامبر ما هستید.”
سپس حضرت محمد (صلاللهعلیهوآله) دست حضرت علی (علیهالسلام) رو بالا گرفتن و فرمودند: ” هرکس من مولای او هستم، از این به بعد علی مولای اوست…”
سپس فرمودند: «خداوند، مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست»
حضرت این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: «پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده» و سپس فرمود: «لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند».
پس از شنیدن سخنان پیامبر ، مردم جانشینی ایشان را قبول کردند و به حضرت علی (علیهالسلام) تبریک گفتند.
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#داستان
#عید_غدیر
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: نذر مامان جون🏴
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🏴—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🏴—————┅╯