eitaa logo
میثم کاوسی
498 دنبال‌کننده
141 عکس
54 ویدیو
3 فایل
به شیرینی دل چسب دهین های نجف سوگند که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش #میثم_کاوسی ارتباط با ادمین: @Meysam_76
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یاقوت سرخ
"کوه صبر" آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود شرط ضمن عقد این خواهر فقط این بوده که هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود در مقابل محض همراهی این خواهر، حسین ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین در اسارت هم، چنان فاتح به منبر میرود هیبت زینب به حیرت برده دشمن را، که او روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟ خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم آنچنان که انتظار روز محشر میرود تیغ برّان بیانش ذوالفقاری دیگر است آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود کوه صبر است او که از داغ دل پر غصه‌اش کاسه‌ی صبر تمام غصه‌ها سر میرود 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
السلام علی قلب زینب الصبور «چکیده‌ی پنج تن» با اذن من سحرها، سر میزند سپیده رزق جهان به لطف، بابای من رسیده احمد،علی،حسینم ؛ زهرا و مجتبایم! من زینبم که هستم از «پنج تن» ، چکیده آن زینبی که از پا یک لحظه هم نیفتاد با اینکه کوه غم را بر جان خود خریده بردند بین انظار، من را که قبل از اینها یک بار سایه‌ام را همسایه هم ندیده دنیا و خواری‌اش را، پیش خدا همین بس که مثل ابن سعدی، صوت مرا شنیده... با گریه در خیالم پرسیدم از حسینم داری خبر که زینب بی تو چه‌ها کشیده!؟ خیلی رقیه تو، دارد تنفر از اسب از لحظه‌ای که فهمید،بر سینه‌ات دویده پایین بیایی ای کاش، از نیزه ماه زینب! تا بوسه ها زنم بر آن حنجر بریده @mkavoosi110
السلام علی قلب زینب الصبور «چکیده‌ی پنج تن» با اذن من سحرها، سر میزند سپیده رزق جهان به لطف، بابای من رسیده احمد،علی،حسینم ؛ زهرا و مجتبایم! من زینبم که هستم از «پنج تن» ، چکیده آن زینبی که از پا یک لحظه هم نیفتاد با اینکه کوه غم را بر جان خود خریده بردند بین انظار، من را که قبل از اینها یک بار سایه‌ام را همسایه هم ندیده دنیا و خواری‌اش را، پیش خدا همین بس که مثل ابن سعدی، صوت مرا شنیده... با گریه در خیالم پرسیدم از حسینم داری خبر که زینب بی تو چه‌ها کشیده!؟ از اسب، دختر تو خیلی بدش میاید از لحظه‌ای که فهمید،بر سینه‌ات دویده پایین بیایی ای کاش، از نیزه ماه زینب! تا بوسه ها زنم بر آن حنجر بریده @mkavoosi110
السلام علی قلب زینب الصبور «چکیده‌ی پنج تن» با اذن من سحرها، سر میزند سپیده رزق جهان به لطف، بابای من رسیده احمد،علی،حسینم ؛ زهرا و مجتبایم! من زینبم که هستم از «پنج تن» ، چکیده آن زینبی که از پا یک لحظه هم نیفتاد با اینکه کوه غم را بر جان خود خریده بردند بین انظار، من را که قبل از اینها یک بار سایه‌ام را همسایه هم ندیده دنیا و خواری‌اش را، پیش خدا همین بس که مثل ابن سعدی، صوت مرا شنیده... با گریه در خیالم پرسیدم از حسینم داری خبر که زینب بی تو چه‌ها کشیده!؟ از اسب، دختر تو خیلی بدش میاید از لحظه‌ای که فهمید،بر سینه‌ات دویده پایین بیایی ای کاش، از نیزه ماه زینب! تا بوسه ها زنم بر آن حنجر بریده @mkavoosi110