eitaa logo
میثم کاوسی
498 دنبال‌کننده
141 عکس
54 ویدیو
3 فایل
به شیرینی دل چسب دهین های نجف سوگند که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش #میثم_کاوسی ارتباط با ادمین: @Meysam_76
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛ با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم با خنده رفتم کربلا اما از آنجا تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم هجده عزیزم را به روی نیزه دیدم با خاطراتم هر قدم را گریه کردم در کربلا و کوفه و دروازه‌ی شام نام تو را بردند هر جا گریه کردم گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم زیر لگد قدر دو دنیا گریه کردم از کاروان وقتی که جاماندم، برایت با هر نفس همپای زهرا گریه کردم دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز، بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم... از داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو تا درد دست و تاول پا گریه کردم تا پیش چشم ساربان بغضم ترک خورد بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم زجر لعین با یک طبق سمت خرابه با نیشخند آمد من امّا گریه کردم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
هدایت شده از یاقوت سرخ
بند اول گلم آروم گرفته روی دستای باباجونش ولی انگار که از دستای بابا میچکه خونش الا مادر به قربونت که تو لب تشنه جون دادی بزن پر مرغ بی جونم که حالا دیگه آزادی بدون تو اصغر، نفس های مادر رسیده به آخر علی جونم من از ماتم تو، تو داغ غم تو از عمر کمت نوحه میخونم بند دوم الهی خیر نبینی حرمله بی اصغرم کردی ببین رخت عزا آخر تن کل حرم کردی مگر قلب تو از سنگه ندیدی بی زبونیشو!؟ گرفتی طفلمو از غصه بی بال و پرم کردی یه گهواره خالی، یه طفل خیالی با چه حس و حالی میخونم باز لالا عشق مادر، لالا عمر مادر تو آغوش مادر بخون آواز بند سوم دلم میخواست ببینم قد کشیدی رو برو چشمام ولی از روی نیزه خیره شد چشم تو تو چشمام تو رفتی و امونم رو بریده گریه و زاری حالا من موندم و زخمای بی مرحم به رو چشمام من ابر بهارم به یادت میبارم ببین بیقرارم بیاببرم ببین ناله هامو این اشک چشامو خدا غصه هامو کجا ببرم؟ شعر: 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
بسم الله الرحمن الرحیم «جواب» همین که داده سلام مرا جواب اینجا رسیده‌است به من خیر، بی حساب اینجا برای آن که دلش را گرفته لشگر غم همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا به رغم سر کشی‌ام، هر زمان که برگشتم؛ مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا میان روضه خدا را همیشه میبینم نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا! به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و شده‌است باز به رویم هزار باب اینجا دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت دلم به یاد لب تشنه‌اش شد آب اینجا تنش به روی زمین عراق شد پامال شدم برای غم غربتش کباب اینجا همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا... @mkavoosi110
بسم الله الرحمن الرحیم «جواب» همین که داده سلام مرا جواب اینجا رسیده‌است به من خیر، بی حساب اینجا برای آن که دلش را گرفته لشگر غم همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا به رغم سر کشی‌ام، هر زمان که برگشتم؛ مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا میان روضه خدا را همیشه میبینم نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا! به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و شده‌است باز به رویم هزار باب اینجا دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت دلم به یاد لب تشنه‌اش شد آب اینجا تنش به روی زمین عراق شد پامال شدم برای غم غربتش کباب اینجا همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا... 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم «جواب» همین که داده سلام مرا جواب اینجا رسیده‌است به من خیر، بی حساب اینجا برای آن که دلش را گرفته لشگر غم همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا به رغم سر کشی‌ام، هر زمان که برگشتم؛ مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا میان روضه خدا را همیشه میبینم نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا! به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و شده‌است باز به رویم هزار باب اینجا دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت دلم به یاد لب تشنه‌اش شد آب اینجا تنش به روی زمین عراق شد پامال شدم برای غم غربتش کباب اینجا همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا... @mkavoosi110
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛ با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم با خنده رفتم کربلا اما از آنجا تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم هجده عزیزم را به روی نیزه دیدم با خاطراتم هر قدم را گریه کردم در کربلا و کوفه و دروازه‌ی شام نام تو را بردند هر جا گریه کردم گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم زیر لگد قدر دو دنیا گریه کردم از کاروان وقتی که جاماندم، برایت با هر نفس همپای زهرا گریه کردم دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز، بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم... از داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو تا درد دست و تاول پا گریه کردم تا پیش چشم ساربان بغضم ترک خورد بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم زجر لعین با یک طبق سمت خرابه با نیشخند آمد من امّا گریه کردم @mkavoosi110