#واقعیت_نوشت
✍یه بنده خدایی اومد گفت بابا یه هیئت محلی که دیگه اینقدر بگیر و ببند و برو و بیا نداره...
👈بهش گفتم داداش جلسه روضه
#حضرت_زهرا_س کوچیک و بزرگش فرقی نمیکنه مهم اینه این #جلسات رو حفظ کنیم! تازه هر چیزِ بزرگی از یه جای کوچیک شروع شده، بعد اگر خدا صلاح دونسته بزرگ شده...
👈کمی سکوت کرد😐 بعد یهو گفت راستی هیئتتون پرچم لازم ندارید گفتم چطور؟
گفت ما هم یک هیئت محلی داشتیم چون هیچ وقت مثل شما فکر نکردیم به یک سال نرسیده متاسفانه جمعش کردیم...
⛔️گفتم خب چراااااا😔
گفت آخه من فکر کردم دیگه نمیشه چون جمعیتمون همش ۵ تا ۶ نفر بود
اونم تازه خانوادگی بود...
👈بهش گفتم پس صاحب #پرچمتون چی اونا خودشون تو جلسه #میومدن حتما!
گفت فُلانی چی میگی گفتم راست میگم گفت مگر صاحب پرچم شما میاد توی هیئتتون گفتم #شک ندارم...
👈گفت چه غلطی کردم اصلا متوجه این موضوع نبودم گفتم برو چراغ #هیئتتون رو روشن کن همیشه هم اول جلسه به صاحب پرچمتون #سلام بده و باور داشته باش اگر شما همّت کنید اونا خودشون بهتون کمک های ویژه ای میکنن...
👈حالا رفته قرار شده هیئت رو دوباره راه اندازی کنن و اطلاع بدن✋
#به_هم_دیگه_امید_بدیم
#بزاریم_پرچم_ها_حفظ_بشه
#هیئت_محبان_الزهرا_س
#کارخانه_قند_ورامین
@MoHeban_zahra_313