🔹در فروردین سال 99 و در شرایط کرونایی هم برنامه #کتاب_ماه_معنا تعطیل نگردید. در این ماه، کتاب #دولت_و_بازار با زیر تیتر «الگویی پویا برای روابط متقابل» نوشتهی #سید_یاسر_جبرائیلی مورد مطالعه جمعی و مباحثه دوستان مؤسسه معنا قرار گرفت.
🔹دبیر علمی این نشست، برادر #حمید_ابدی بودند که زحمت گزارش جلسه را نیز به دوش کشیدند. گزارش این جلسه را تقدیم میکنم:👇
▪️کتاب «دولت و بازار» از معدود کتابهایی است که توسط فعالان خوشفکر و رسانهای جبهه انقلاب با تاکید بر پرورندان یک «مساله/چالش» نگارش شده است، به نحوی که نویسنده ـ با وجود همهی خلاها ـ تلاش کرده با انجام یک مطالعهی نظری، ایدهای مشخص را با مرزگذاری با تئوریهای جریان مکتب بازار آزاد (نئولیبرالیسم) پیشنهاد نماید. ما در این کتاب با ارجاعات فراوان و بیتوضیح از جملات رهبر معظم انقلاب مواجه نیستیم و نویسنده تلاش دارد ایدهی خود را در متن دادههای واقعیت سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف به اثبات برساند. از این حیث، باید نویسندهی این کتاب را ستود و به استقبال چنین نوشتههایی رفت و با نقّادی همدلانه، پیشنهاداتی را برای برنامهی پژوهشی مکمّل آن ارایه نمود. بیتردید حرکت مسیر جبهه انقلاب اسلامی به سوی نگارش راهبردهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود و تعامل و گفتگو حول آن، از #نانشب ضروریتر است.
▪️در این جلسهی هماندیشی در کنار تمامی مزایای که ذکر شد، چند ملاحظه مطرح شد که خلاصه آن به شرح زیر است:
➖ 1ـ کتاب گزارشی تاریخی از وضعیت اقتصاد ایران ارایه نمیدهد و به همین دلیل، پیشنهاد ارایهشده از سوی نویسنده، دلیل منطقی نمییابد. اینکه چرا «فقدان سیاست صنعتی» مهمترین چالش توسعهی ایران است، در متن کتاب با توضیحی درخور روایت نشده است. فقدان روایت تاریخی از چالشهای توسعه در ایران و فقدان توجه به بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص ایران در ارایهی پیشنهاد نویسنده، خلأ اساسی کتاب است که سایر نقدها از آن نشأت مییابد.
➖ 2ـ در این کتاب «سیاست صنعتی متناسب با وضعیتهای پنجگانهی بازار» اساس ایدهی نویسنده برای عبور از چالشهای توسعه در ایران مطرح شده است. بر اساس نکتهای که در بند نخست مطرح شد، سوالات زیر را میتوان پیرامون ایدهی مختار نویسنده مطرح کرد:
2ـ1ـ چرا در «تنظیم سیاست صنعتی» مسالهی «نحوهی نقشآفرینی دولت» به عنوان کانونیترین چالش صنعت در ایران درنظر گرفته شده است؟ به نظر میرسد که در مسیر صنعتیشدن ایران، علل و عوامل موثّر دیگری از جمله فرهنگ کار و استفاده از ابزار و همچنین قرار گرفتن ایران در میانه راههای مهم تجاری و ... هم وجود دارد که اساساً مورد توجه کتاب نبوده است.
2-2- با فرض پذیرش ایدهی کتاب در مورد چالشهای صنعتیشدن در ایران، چرا از میان دهها زیربخش اقتصاد کشور، صنعت به عنوان کانون تحوّلات انتخاب شده است؟ بودجهریزی، کار و اشتغال و کارآفرینی، بازار سرمایه، چالشهای پولی و بانکی و ... دیگر چالشهای اقتصاد و توسعهی اقتصادی ایران هستند که معلوم نیست چرا در مقایسه با مقولهی صنعت، فرعی تشخیص داده شدهاند؟
2-3- با فرض پذیرش اینکه صنعت پیشران توسعهی اقتصادی کشور است، چنین توسعهای چه نسبتی با «پیشرفت اسلامی ـ ایرانی» دارد؟ وجه اسلامیت و جهتگیری اسلامی این توسعه چگونه تضمین و تأمین میشود؟ در جای جای کتاب از توسعهی کرهجنوبی به عنوان توسعهای مطلوب یاد شده است و گویا نویسندهی کتاب در حال ترجمهی یکی از برنامههای توسعه کرهی جنوبی است. چگونه میتوان توسعهای را که در کرهی جنوبی پیگیری شده است، به صفت «اسلامی ـ ایرانی» متصف کرد؟ نویسنده اگرچه تلاش کرده است که میان «رشد اقتصادی» و «توسعه» تفاوت قائل شود، اما تفاوتی میان توسعه با پیشرفت اسلامی ـ ایرانی در نظر گرفته نشده است.
3ـ سهم تاثیر فرهنگ بر توسعه و سیاست صنعتی در این کتاب مغفول است و تنها به سویههای سیاست بینالملل که بر صنعت و توسعه سایه میافکند، پرداخته شده است. از این حیث، پروژهی فکری «نهادگرایی» در اقتصاد ایران را میتوان جلوتر از ایدهی این کتاب دانست.
4ـ نویسندهی کتاب برای اینکه ایدهی توسعهی موردنظر خود را به صورت منقّحتری پیش ببرد باید به بازتعریف اصطلاحاتی مانند «فرهنگ»، «ملت»، «ترجیحات مردم»، «تقاضا» ، «عرض» و حتی «صنعت» و «تکنولوژی»، بر اساس بنیان نظری خود بیشتر اهتمام بورزد.
🔹ان شاء الله پیگیر ارتباط و گفتگو با نویسنده محترم کتاب خواهیم شد.🌺
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#هماندیشیها
❇️تاریخ نگارش:1399/3/5
🇮🇷🕊 @Mobin_rfm