#خاندان_پهلوی
💢 چه کسانی با #شاه_مخالف بودند؟
با یک #خاطره شروع میکنم، برای آن عده ای که در #ذهنشان سوالات زیادی در مورد #خاندان و دوره #پهلوی وجود دارد ولی این روزها حال و رمق #مطالعه جدی تاریخ را ندارند و غالبا با اطلاعات دروغ و تخیلی در فضای مجازی مواجه میشوند.
اما نقل خاطره؛ "آیت الله مهدوی کنی، یکی از #مبارزین دوره پهلوی که سالها در زندان #ساواک بودند، تعریف میکردند که در زندان بندها و سلولهای مختلف همه طیفهای #مخالف شاه حضور داشتند از روحانی و مذهبی نماز #شب_خوان تا چپی و مارکسیستی که وجود و اعتقاد به #خدا را نفی میکردند.
ایشان میگفتند هربار در زندان #قرآن و یا مراسمات مذهبی مثل #شب_قدر آن هم مخفیانه برپا میکردیم از سمت گروههای دیگر مورد #تمسخر قرار میگرفتیم. در زندان #رسم بود که پایان هفته یک گروه باید #کل زندان و ظرفها را میشست، هفته ای که نوبت مارکسیستها میشد ما درخواست میکردیم که اجازه بدهید ما زندان را #نظافت کنیم، علت این بود که طبق احکام اسلام ما مارکسیستها را #مرتد و نجس میدانستیم و حاضر نبودیم از ظرفی که آنها شسته اند استفاده کنیم"
✅از این خاطره میتوان به سادگی عبور کرد اما اصل ماجرا برداشت مهم از این وضعیت است، این خاطره یعنی مخالفین شاه در این حد با هم اختلاف #فکری و #نظری داشتند که حتی حاضر نبودند از یک #ظرف غذا بخورند، اما #تنها چیزی که آنها را متحد کرده بود و با آن #هدف زندانِ شاه و شکنجه #ساواک را تحمل میکردند این بود که خاندان و سلطنت پهلوی باید از بین برود.
این اشتباه و شدت استبداد شاه بود که با مدل #حکومت و دیکتاتوری خود کاری کرد سرسخت ترین #گروهها که باهم اختلافات جدی داشتند علیه او متحد شوند از نیروهای مذهبی تا توده ای، جبهه ملی، نهضت آزادی و مجاهدین و چریکیها، از معلم تا کارگر، روحانی استاد دانشگاه، روشنفکر و بازاری!
#علیرضا_زادبر
"در صورت امکان این مطالب را در فضای مجازی به ویژه #اینستاگرام و تلگرام منتشر نمایید"
#ادامه_دارد👇
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
3.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره #جالب استاد رحیمپور از قول خادم حضرت #امام_خمینی
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
روشنا(مبین)
🔴 ربیع محمد ریشه در اشک محرم دارد
✍🏻#حسین_قدیانی
♦️ ما چه میدانیم محرم و صفر سال بعد را میبینیم یا نه! و چه میدانیم آیا باز هم به عشق #اباعبدالله قادریم رخت عزا بر تن کنیم یا نه! و چه میدانیم آیا دوباره قادریم به مسلمیه سلام کنیم یا نه! و چه میدانیم عمرمان کفاف گریهی مجدد در عرفه را میدهد یا نه! آمدیم و این آخرین زیارت اربعینمان در #کربلا بود! عمر است دیگر! آمدیم و دیگر نفسمان به هیچ عمودی نرسید! و پیشانیمان به سجده بر آب فرات نرسید! آمدیم و دیگر چشممان به جمال دلربای بینالحرمین روشن نشد! و به صحن و سرای باصفای عباس و #حسین روشن نشد! آمدیم و دیگر مجال خواب و بیداری در خیمهها و موکبها را پیدا نکردیم! و گلویی از چای هیئت تر نکردیم! آمدیم و پیمانهی عمر لبریز شد و دست ما کوتاه از سینهزنی برای ارباب!
🔹وحشتناک است؛ نه؟! ترس داریم؛ نه؟! پس بیا چند کلامی نجوا کنیم با بیبی دوعالم! خانمجان! محرم و صفری دیگر هم رفت اما عشق ما به عباس و حسین جاودان است! یعنی بهواسطهی دعای شما جاودان است! تا همین جا هم بدهکار شماییم! و مادریهایت! نیست که هوایمان را همیشه داشتی، کلی #خاطره داریم ما با روضههای نورانی! خودت مراقب اشکهای ما باش! این قطرات، تنها نقطهی روشن پروندهی اعمال ماست؛ خودت حفظشان کن! مادری دیگر! به که بسپاریم گریهها و اشکهایمان را امینتر از حضرت مادر؟!
🔸الساعه یاد رانندهی خط #مهران به #نجف افتادم که عراقی جوانی بود! وسط راه نگه داشت! از مغازه کلی خرت و پرت خریدم ولی فروشنده فقط پول عراقی قبول میکرد؛ "اینجا شهر نیست، وسط جاده است، امکان تبدیل پول ندارم!" راننده فهمید! درآمد؛ "هر کی هر چی میخواهد بخرد، من حساب میکنم!" القصه! نجف که رسیدیم "ابوعلی" هم از ما و هم از آن چند زائر دیگر فقط کرایه را گرفت! گفت: "آنها را مهمان #حضرت_زهرا بودید! بروید با خود خانم حساب کنید!" و بعد در حالی که مدام زیر لب میخواند؛ "حسین عزیز فاطمه" رفت بالای ون قراضهاش تا کولهها را تحویل زوار بدهد!
♦️ آنقدر قشنگ میگفت؛ #حسین_عزیز_فاطمه که بیاختیار از همهی ما اشک گرفت! یا فاطمه! دلمان تنگ میشود برای محرم و صفر! حتم کن همین الان هم آشوبیم! چی شد، چطور شد، چجوری شد که ما مجنون این وادی شدیم و افتادیم در این راه؟! خواست تو بود! تو از خدا خواستی ما را رهرو راه رهاییبخش فرزندت کند! تو کشاندنی ما را به سفینةالنجات! و امروز هم ابقای ما در کشتی حسین بسته به دعای شماست! هر بهاری مدیون بارانی است و ربیع ریشه در قطرات اشک عاشوراییان دارد...
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
#خاطره💚🌱
هروقت عید یا ولادت یکی از ائمه میشد، حتما شیرینی یا شکلاتی چیزی میگرفت و میاومد خونه. اعتقاد داشت همونطور که توی روزهای شهادت نباید کم بذاریم،
تو اعیاد و ولادتها هم باید خوشحالیمون رو نشون بدیم.
🌹به روایت مـادر شهیـد آرمان علی وردی
#آرمان_عزیز⚘️
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید
🍁یاد #شهید_رجبی بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند.
🍁یاد #شهید_بابایی بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
🍁یاد #شهیدحسین_خرازی بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
🍁یاد #شهیدمهدی_باڪری بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
🍁آره #یاد_خیلی_شهدا به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه #رضـای_خـدا باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
#خاطره
#اخلاص
#مردان_بی_ادعا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید
🍁یاد #شهید_رجبی بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند.
🍁یاد #شهید_بابایی بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
🍁یاد #شهیدحسین_خرازی بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
🍁یاد #شهیدمهدی_باڪری بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
🍁آره #یاد_خیلی_شهدا به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه #رضـای_خـدا باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
#خاطره
#اخلاص
#مردان_بی_ادعا
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
#خاطره✨
|آرمانِانقلاب|
این کتابها دست آرمان مونده بود ؛
این یادداشتها رو خودش نوشته بود و روشون چسبونده بود که یه وقت حقالناس روی گردنش نمونه....
_بهروایتازپدرِبزرگوارِشهید
شـہیدآرمانِعلیوردے⚘️
رهرُوانِراهِآرمان🕊
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
18.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره✨
🎥 آرمان واقعا مؤمن بود. چندروزی بود آرمان با من میومد میرفتیم بدنسازی. بعد از یه مدت آرمان اومد و گفت: دیگه نمیخوام بیام. گفتم: چرا؟
گفت: اینجا آهنگ های تند و بلند زیاد پخش میکنن، گوش دادنشون درست نیست!
گفتم: من که پول ترم اینجا رو دادم و تا آخرش اینجام. اما آرمان گفت: من دیگه نمیتونم. رفت و یه باشگاه دیگه ثبتنام کرد.
بهروایتازدوستشهید
شـہیدآرمانِعلیوردے⚘️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm