🕊🕊🕊
#سخنشھید🙂
تا خود ࢪا نسازیم و تغییر ندهیم
جامعھ ساخته نمۍ شود .☝️🏻
#شهید_ابراهیم_هادیٓ🥀
تاحالابهمُردَنتـونفڪرڪردین
چنـددقیـقہفڪرڪنیم…🤔
خُـبچےداریـم👀
اعمالمونطورےهستکهشرمندهنشیم
رفیـقهیچڪسنمیـدونہ
۱۰دقیقہبعـدزندهسیـانھ
حالاڪہهستیم خـوبباشیـم🥀
دیگھدروغنگیـم،دیگہدلنشڪنیم
امامزمـانُدیگھتنہـانذاریـم💔:)
⌈🎀🌸⌋
-
-
🎀⃟ قرآنراسادهڪردیم
براےبھخودآمدن...
آیاڪسۍهستبھخودشبیاید:-)؟!
[سورهقمر]
-
وَخداباماست،کہاینوعدھۍِقرآناست(:
-
«🌸🎀»↫ #آیـہگرافی
°•🍃🌻🍃•°
#ڪلامرهبر؎
ملتمامدیونخونشهداست
خاندانشهیدانرا،چهره؎شهیدان
راگرامۍبداریدو جانبازانڪہشهیدان
زندهاندراعزیزبدارید.
ملتماهرچہڪہداردوهرچہڪہ
بدستبیاورد، مدیونخونشهداست..!
#اَللهُمَّعَجِلْلِوَلیِکَالفَرَجْ
🍃⃟🌻¦⇢
「🕶✌️🏻」
آنرآڪِہخبَـرشُـدخبَـری بازنیـٰامَـد
اینبـۍخَبـری دآدھخَبـرکہ ...
خبَـرےهَسـتْ...𐇵シ!
#چریکی
#تلنگـــــࢪ💥
میگفت:
هر گناهی که دلت کشید انجام بدی،
به این فکر کن که
شاید الآن به عنوان شهید آینده
انتخاب شده باشی...٫
نکنه یه وقت پاکش کنی!`!😄🕶
هدایت شده از 🇮🇷بِیـتُالزهـراۜ🇵🇸
همسنگریا
۳۱۳ تایی مون میکنید روز جمعه ای؟:)
♡اینجا بیـتالزهــراست(:♡↯
@Misaghezuhoor
↻ #معرفۍ_شھید🌱-!
-- -- -- -- -- -- -- -- -- -- --
⇦ نامونامخانوادگے:شھیداحمدمشلب🧔🏻
⇦ تاریختولد: ۰۹/شهریور/۱۳۷۴👶🏻
⇦ تاریخشھادت: ۱۰/اسفند/۱۳۹۴🌿
⇦ محلتولد: نبطیه_لبنان👼🏻
⇦ محلشھادٺ:تلحمام_جنوبحلب💔
⇦ محلدفن: شهدای شهر نبطیه🦋
⇦ وضعیتتأهل: مجرد☝️🏻
رفقا سلام🖐🏻
خوبین ان شاء الله!؟🌿
حال و احوال دلتون چطوره!؟🌱
دوستان نظرتون چیه یه رمان مذهبی_عاشقانه قشنگ که راجع به زندگی خانواده های مدافع حرمه بزارم براتون!؟🚶🏻♀
اگر موافقین توی لینک ناشناس زیر اعلام کنید🙂
اگر افراد زیادی موافق بودن،شروع به پارت گذاری رمان میکنیم🥀
خیلی رمان قشنگیه، بنظر من که از دستش ندین☝️🏻
https://harfeto.timefriend.net/16530371679269🌱
مبتـلا بـہ حࢪم...(:
رفقا سلام🖐🏻 خوبین ان شاء الله!؟🌿 حال و احوال دلتون چطوره!؟🌱 دوستان نظرتون چیه یه رمان مذهبی_عاشقانه
رمانمون شخصیت خاصی نداره که بگیم مثلا راجع به شهید....هستش،رمانمون از زبان یه دختری هست...حالا من داستانشو لو نمیدم، ولی رمان خوبیه🙂
اما چون که شما درخواست کردین، چشم، یه رمان هم راجع به شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانیم میزاریم💔
مبتـلا بـہ حࢪم...(:
رمانمون شخصیت خاصی نداره که بگیم مثلا راجع به شهید....هستش،رمانمون از زبان یه دختری هست...حالا من دا
به درخواست شما بزرگواران علاوه بر رمان اصلی روزی چند پارت از کتاب{از چیزی نمیترسیدم}که نویسندش خود حاج قاسم هستن رو براتون قرار میدم🙂🌱
مبتـلا بـہ حࢪم...(:
رمانمون شخصیت خاصی نداره که بگیم مثلا راجع به شهید....هستش،رمانمون از زبان یه دختری هست...حالا من دا
راجع به شهید حججی فعلا رمان مناسبی پیدا نکردم، پیدا کردم چشم اونم قرار میدم🙂🌱
-سلام خیلی هم خوب فقط درباره سردار سلیمانی باشه ممنون
+سلام علیکم بله زندگینامشون و خاطراتشونه که خودشون نوشتن🙂
-بله عالییه
-سلام خسته نباشیدبه شماخواهرگرامی بله خیلی خوبه ازحاج قاسم هم باشه خیلی خوبه
+سلام علیکم🌱
سلامت باشید🌿
چشم🍃
الحمدلله که راضی هستین از برنامه جدیدمون🙂
-کانال های زیر تازه تاسیس هستند .. حمایت میکنید
@zeebakadeh @yasahebalzamaan @yafatemehallzahraa
+رفقا حمایتشون کنیم!؟🥀
بسم رب خݪق زهࢪا؎ ؏ــݪۍ 🌿
سلام و عرض ادب خدمت همراهان همیشگی کانال مبتـلا بـہ حࢪم:)))🚶🏻♀
به اطلاع شما میرسانم،ان شاءالله از امشب رمانی زیبا در کانال بارگذاری میشه🌾
#ࢪمانهࢪچےٺوبخواے🕊
در رابطه با زندگی خانواده های مدافعان حرم🙂
به قلم: مهدی یار منتظر قائم🌱
با ما همراه باشید..✋🏻
جهت نظر دهی به #ࢪمـانهرچےتوبخواے در لینک ناشناس زیر پیام بدین🙂🌱
https://abzarek.ir/service-p/msg/616534🌿
مبتـلا بـہ حࢪم:)))
「@Mobtala_Be_Haramm」
همچنین به اطلاع شما عزیزان میرسانم که با #ازچیزینمیترسیدم هم در خدمت عاشقان حاج قاسم هستیم🌱
زندگینامه خودنوشت حاج قاسم سلیمانی🙂
با ما همراه باشید✋🏻
جهت نظر دهی به #ازچیزینمیترسیدم به لینک ناشناس زیر مراجعه کنید🙂🌱
https://harfeto.timefriend.net/16531109579748🌿
مبتـلا بـہ حࢪم:)))
「@Mobtala_Be_Haramm」
👈🏻پی دی اف کامل در کانال اصلی و کانال شروط و اطلاعات قرار گرفته شده است🌱
🕊🕊🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊
🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊
#پـاࢪتاول✋🏻🍃
#ࢪمـانهرچےتوبخواے🌸🌱
-سلام مامان خوب و مهربونم
-علیک سلام دختر خوب و مهربونم.بیا بشین باهم چایی بخوریم.
-چشم،بابا خونه نیست؟
-نه،هنوز نیومده.
برای خودم چایی ریختم و روی صندلی آشپزخونه رو به روی مامان نشستم...
مامان نصف چاییشو خورده بود و به من نگاه میکرد.
گفتم:
_مامان!از اون نگاهها میکنی،بازم خبریه؟
مامان لبخند زد و گفت:
_خوشم میاد زود میفهمی.
-مامان،جان زهرا بیخیال شین.
-بذار بیان،اگه نخواستی بگو نه.
-مامان،نمیشه یه کاریش کنین،من نمیخوام فعلا ازدواج کنم.میخوام درس بخونم.
-بهونه نیار.
-حالا کی هست؟
-پسرآقای صادقی،دوست بابات.
-آقای صادقی مگه پسر داره؟!!!
مامان سؤالی نگاهم کرد.
-مگه نمیدونستی؟
بعد خندید و گفت:
_پس برای همین باهاشون گرم میگرفتی؟!!
-مگه دستم به سیما و سارا نرسه.داداش داشتن و به من نگفتن.
مامان لبخند زد و گفت:
_حالا چی میگی؟بیان یا نه؟
بالبخند و سؤالی نگاهش کردم و گفتم:
_مگه نظر من برای شما مهمه؟
مامان لبخند زد و گفت:
_معلومه که مهمه.میان،اگه نخواستی میگی نه.
خندیدم و گفتم:
_ممنونم که اینقدر نظر من براتون مهمه.
مامان خندید.گفتم:
_تا حالا کجا بوده این ستاره ی سهیل؟
مامان باتعجب نگاهم کرد.با اشاره سر گفتم
_چیشده؟
-مطمئنی نمیدونستی پسر دارن؟!!
-وا!!مامان یعنی میگی من دروغ میگم؟!
مرموز نگاهم کرد و گفت:
_پس از کجا میدونی اسمش سهیله؟
جا خوردم....
یه کم به مامانم نگاه کردم،داشت بالبخند به من نگاه میکرد.
سرمو انداختم پایین.وسایلمو برداشتم برم توی اتاقم،مامان گفت:
_پس بیان؟
گفتم:
_اگه از من میپرسین میگم نه.
-چرا؟
بالبخند گفتم:
_چون نمیخوام سارا و سیما خواهرشوهرام باشن.
سریع رفتم توی اتاقم...
منتظر عکس العمل مامان نشدم.حتما میخواست بهم بگه دختره ی پررو،خجالت بکش.
وسایلمو روی میزتحریرم گذاشتم و روی تخت نشستم.
دوست نداشتم برام خاستگار بیاد.
درسته که خوشگلم ولی بیشتر حجاب میگیرم که کمتر خوشگل دیده بشم،اما نمیدونم حکمتش چیه که هرچی بیشتر حجاب میگیرم تو دل برو تر میشم.
با همه رسمی برخورد میکنم.
تا وقتی هم که مطمئن نشم خانمی که باهاش صحبت میکنم پسر یا برادر مجرد نداره باهاش #گرم_نمیگیرم،فقط لبخند الکی میزنم.
با آقایون هم #رسمی_تر برخورد میکنم.تا مجبور نشم با مردهای جوان #صحبت_نمیکنم.با استادهای #جوان کلاس نمیگیرم که مبادا مجرد باشه،با استادهای پیر هم کلاس نمیگیرم که مبادا پسرمجرد داشته باشه.خلاصه همچین آدمی هستم من.
مامان برای شام صدام کرد....
بابا هم بود.خجالت میکشیدم برم توی آشپزخونه. حتما بابا درمورد خواستگاری صحبت میکرد،ولی چاره ای هم نبود.
-سلام بابا،خسته نباشید.
-سلام دخترم.ممنون.
مامان دیس برنج رو به من داد و گفت:
_بذار روی میز.
گذاشتم و نشستم.سرم پایین بود.مامان بشقاب خورشت رو روی میز گذاشت و نشست.باباگفت:
_زهرا
بدون اینکه سرمو بالا بیارم گفتم:
_جانم
-مامانت درمورد خانواده ی آقای صادقی بهت گفته؟
به مامان نگاه کردم و گفتم:
_یه چیزایی گفتن.
-نظرت چیه؟بیان؟
سرم پایین بود و با غذام بازی میکردم.
آقای صادقی و خانواده ش آدمهای خوبی بودن ولی....
نویسنده بانو✋🏻
#مهدییار_منتظر_قائم🌱
ادامہ داࢪد...✨🌿
مبتـلا بـہ حࢪم🚶🏻♀
🌱@Mobtala_Be_Haramm🌱
🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🕊🕊