✨﷽✨
#پندانه
🌼 دلت که ابری شد، بدان آفتاب رحمت خدا پشت این ابرها میدرخشد
✍روزی پدری، پسرش را که از زندگی خسته و افسرده شده بود، در هوای ابری به پارک برد.
لحظهلحظه ابرها روی هم انباشته شدند و هوا تاریک شد.
پدر به پسر گفت:
پسرم آسمان را خوب نگاه کن، هر چقدر ابرهای سیاه در روز روشن روی هم قرار بگیرند، هوا را میتوانند تاریک سازند، ولی نور خورشید را نمیتوانند محو و نابود کنند و روز روشن را چون شب سیاه و تاریک سازند.
پس در سختترین شرایط که هوای دلت ابری میشود، یقین داشته باش که آفتاب رحمت خدا در پشت این ابرها میدرخشد.
#کانالمداڣعاݩݘادࢪ🌸
𝐣𝐨𝐢𝐧➪https://eitaa.com/joinchat/926482588C28ec408958
✨﷽✨
#پندانه
✍ هدف رسانهها و تبلیغات، القای خواستههای تازه و غیرضروری است
🔹در چین باستان، شاهزاده جوانی تصمیم گرفت با تکهای عاج گرانقیمت، چوب غذاخوری بسازد.
🔸پادشاه که مردی عاقل و فرزانه بود، به پسرش گفت:
بهتر است این کار را نکنی، چون این چوبهای تجملی موجب زیان توست!
🔹شاهزاده جوان دستپاچه شد. نمیدانست حرف پدرش جدی است یا دارد او را مسخره میکند!
🔸اما پدر در ادامه سخنانش گفت:
وقتی چوب غذاخوری از عاج گرانقیمت داشته باشی، گمان میکنی که آنها به ظرفهای گِلی میز غذایمان نمیآیند، پس به فنجانها و کاسههایی از سنگ یشم
نیازمند میشوی.
🔹در آن صورت خوب نیست غذاهایی ساده را در کاسههایی یشمی با چوب غذاخوری ساخته شده از عاج بخوری، آن وقت به سراغ غذاهای گرانقیمت و اشرافی میروی.
🔸کسی که به غذاهای اشرافی و گرانقیمت عادت میکند، حاضر نمیشود لباسهای ساده بپوشد و در خانهای بیزر و زیور زندگی کند. پس لباسهای ابریشمی میپوشی و میخواهی قصری باشکوه داشته باشی.
🔹به این ترتیب به تمامی دارایی سلطنتی نیاز پیدا میکنی و خواستههایت بیپایان میشود. در این حال زندگی تجملی و هزینههایت بیحد و اندازه میشود و دیگر از این گرفتاری خلاصی نداری.
🔸نتیجه این امر فقر و بدبختی و گسترش ویرانی و غم و اندوه در قلمروی سلطنت ما و سرانجام، تباهی سرزمین خواهد بود.
🔹چوب غذاخوری گرانقیمت تو، تَرَک باریکی بر در و دیوار خانهای است که سرانجام ویرانی ساختمان را در پی دارد.
🔸شاهزاده جوان با شنیدن این سخنان، خواستهاش را فراموش کرد.
🔹سالها بعد که او به پادشاهی رسید، در میان همه به خردمندی و فرزانگی شهرت یافت.
#کانالمداڣعاݩݘادࢪ🌸
𝐣𝐨𝐢𝐧➪https://eitaa.com/joinchat/926482588C28ec408958
✨﷽✨
#پندانه
✍ دعا کن خدا بهت توفیق بده...
🔹بزرگی میگفت:
اگر کسی برای درخواست کمک، برای حل مشکلی پیش تو اومد؛
🔸هرگز نگو:
فلانی هم که هر وقت کاری داشته باشه فقط ما رو میشناسه!
🔹بلکه بگو:
الحمدلله که خدا به من توفیق برطرفکردن نیازهای مردم رو عنایت کرده.
👤 امام حسین علیهالسلام در این باره میفرمایند:
🔺برآوردن حاجت و برطرفكردن مشكلات مردم به دست شما از نعمتهای خداوند است نسبت به شما، بنابراین با منتگذاری و اذیت آنان، جلوی این نعمتها را نگیرید.
📚#بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۸
#کانالمداڣعاݩݘادࢪ🌸
𝐣𝐨𝐢𝐧➪https://eitaa.com/joinchat/926482588C28ec408958
✨﷽✨
#پندانه
✍ بیاعتنا باش
🔹کلاغها خیلی دوست دارند عقابها را اذیت کنند.
🔸کلاغ با اینکه از عقاب کوچکتر است، اما چون چابکتر است، میتواند سریع بچرخد و مانور دهد.
🔹گاهی اوقات هنگام پرواز، بالای سر عقاب قرار میگیرد و بهسمت آن شیرجه میرود، ولی عقاب میداند که میتواند اوج بگیرد.
🔸عقاب بهجای اینکه از آزارهای کلاغ مزاحم ناراحت شود، بیشتر و بیشتر اوج میگیرد و سرانجام کلاغ عقب میافتد.
🔹وقتی کسی از روی حسادت و غرضورزی اذیتتان میکند، رو به بالا اوج بگیرید و او را پشتسرتان رها کنید.
#کانالمداڣعاݩݘادࢪ🌸
𝐣𝐨𝐢𝐧➪https://eitaa.com/joinchat/926482588C28ec408958
#پندانه
✍ از بزرگی پرسیدند مردم در چه حالت شناخته میشوند؟ پاسخ داد:
1⃣ اقوام در هنگامِ غربت
2⃣ مرد در بیماریِ همسرش
3⃣ دوست در هنگامِ سختی
4⃣ زن در هنگامِ فقرِ شوهرش
5⃣ مؤمن در بلا و امتحانِ الهی
6⃣ فرزندان در پیریِ پدر و مادر
7⃣ برادر و خواهر در تقسیمِ ارث
#کانالمداڣعاݩݘادࢪ🌸
𝐣𝐨𝐢𝐧➪https://eitaa.com/joinchat/926482588C28ec408958
✨﷽✨
#پندانه
✍️ قسمتی از درآمدت را با امام زمان معامله کن
🔹وارد میوهفروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب رو پرسیدم.
🔸فروشنده گفت:
موز ۱۶ تومن و سیب ۱۰ تومن.
🔹گفتم:
از هر کدوم دو کیلو به من بده.
🔸پیرزنی وارد میوهفروشی شد و پرسید:
محمدآقا سیب چند؟
🔹میوهفروش پاسخ داد:
مادر کیلویی سه تومن!
🔸نگاه تعجبزدهام رو به سرعت به میوهفروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش منو به آرامش دعوت کرد. صبر کردم.
🔹پیرزن گفت:
محمدآقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همهشون سیب رو دهدوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمیشه میوه خرید!
🔸محمدآقای میوهفروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و اونو راهی کرد.
🔹سپس رو به من کرد و گفت:
این پیرزن بهتازگی پسر و عروسش رو تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه یتیم! من چند بار خواستم بهش کمک کنم و میوه مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد.
🔸به همین خاطر هیچوقت روی میوهها تابلوی قیمت نمیزنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمتها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچههاش میوه بخره.
🔹راستش رو بخوای من به هرکسی که نیاز داشته باشه کمک میکنم و همیشه با امام زمانم معامله میکنم.
🔸دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود.
🔹دلم میخواست روی میوهفروش رو ببوسم. میوهها رو خریدم. سوار ماشین شدم و زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان خجل بودم.
🔸با خودم میگفتم:
ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم رو با امام زمانم معامله میکردم.
#حجاب
#امام_زمان
#اربعین
ʝσιɳ ➺ @Modafeane_Chador
✨﷽✨
#پندانه
🔴 «ترجیح میدهی جزء کدام دسته باشی؟»
⬜️ انسانهای بزرگ: درباره عقاید حرف میزنند
◻️ انسانهای متوسط: درباره وقایع حرف میزنند
◽️ انسانهای کوچک: پشت سر دیگران حرف میزنند
⬛️ انسانهای بزرگ: درد دیگران را دارند
◼️ انسانهای متوسط: درد خودشان را دارند
◾️ انسانهای کوچک: بی دردند
⬜️ انسانهای بزرگ: عظمت دیگران را میبینند
◻️ انسانهای متوسط: به دنبال عظمت خود هستند
◽️ انسانهای کوچک: عظمت خود را در تحقیر دیگران میبینند
⬛️ انسانهای بزرگ: به دنبال کسب حکمت هستند
◼️ انسانهای متوسط: به دنبال کسب دانش هستند
◾️ انسانهای کوچک: فقط به دنبال کسب پول هستند
⬜️ انسانهای بزرگ: به دنبال طرح پرسشهای بیپاسخ هستند
◻️ انسانهای متوسط: پرسشهایی میپرسند که پاسخ دارند
◽️ انسانهای کوچک: میپندارند پاسخ همه پرسشها را میدانند
⬛️ انسانهای بزرگ: به دنبال خلق مساله هستند
◼️ انسانهای متوسط: به دنبال حل مساله هستند
◾️انسانهای کوچک: مساله ندارند
#حجاب
#امام_زمان
#اربعین
ʝσιɳ ➺ @Modafeane_Chador
✨﷽✨
#پندانه
روزت را بیاندیشه سر نکن
«فقر» چیزی است که همه جا سرک میکشد.
فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست. فقر چیزی را نداشتن است، ولی آن چیز پول نیست، طلا و غذا هم نیست.
فقر همان گردوخاکی است که بر کتابهای فروشنرفته یک کتابفروشی مینشیند.
فقر، تیغههای برنده ماشین بازیافت است که روزنامههای برگشتی را خرد میکند.
فقر، کتیبه ۳هزارسالهای است که روی آن یادگاری نوشتهاند!
فقر، پوست موزی است که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته میشود.
فقر، شب را «بیغذا» سر کردن نیست، فقر، روز را «بیاندیشه» سر کردن است.
#لبیک_یا_خامنه_ای .
#زن_عفت_افتخار .
#مرد_غیرت_اغتدار . #جمهوری_اسلامی_حرم_است
.
ʝσιɳ ➺ @Modafeane_Chador
✨﷽✨
#پندانه
✍ همنشینی اثر دارد
زغالهای خاموش را کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شود. چون همنشینی اثر دارد.
ما هم مثل همان زغالهای خاموشیم. اگر کنار افرادی روشن بنشینیم که گرما و حرارت دارند، مثل آنها نور و حرارت و گرما پیدا میکنیم.
پس همیشه آدمی را انتخاب کنید که به شما انرژی مثبت ببخشد.
«غرور» هديه شيطان است و «دوست داشتن» هديه خداست.
چه زشت و قبیح است وقتی هديه شيطان را به رخ هم میكشيم و هديه خداوند را از يكديگر پنهان میكنيم.
#لبیک_یا_خامنه_ای .
#زن_عفت_افتخار .
#مرد_غیرت_اغتدار . #جمهوری_اسلامی_حرم_است
.
ʝσιɳ ➺ @Modafeane_Chador
✨ #پندانـــــــهـــ
وقتی رنگت خــدایی💜 میشود
دنیا و سختیهایش هم زیباست
انگار همهچیز به بهترین شڪل است
چــــون تو در پنــاه
بهترین معنای زندگی هستی
اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی استان یزد
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
یه چیزی بگم یواشکی؟!
حیفه بمیرید...
#حاج_حسین_یکتا در جمع فعالان دانشجویی و یادواره های شهدای یزد
#پندانه
📢 محتوا مطالب ناب فرهنگی در کانال رویدادهای فرهنگی اجتماعی یزد👇
🆔https://eitaa.com/Farhangyazd
🔅#پندانه
✍️ فقط از یک روز تا چندهزار روز فرصت داریم خوب باشیم
🔹جوونی اومد پیشم. حالش خیلی عجیب بود. فهمیدم با بقیه فرق میکنه!
🔸گفت:
حاجآقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.
🔹گفتم:
اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.
🔸گفت:
من رفتنیام!
🔹گفتم:
یعنی چی؟
🔸گفت:
دارم میمیرم!
🔹گفتم:
دکتر دیگهای، خارج از کشور؟
🔸گفت:
نه، همه اتفاقنظر دارن. گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد!
🔹گفتم:
خدا کریمه، انشاءالله که بهت سلامتی میده.
🔸با تعجب نگاه کرد و گفت:
اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
🔹فهمیدم آدم فهمیدهایه و نمیشه گولش زد.
🔸گفتم:
راست میگی، حالا سوالت چیه؟
🔹گفت:
من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم. از خونه بیرون نمیومدم. کارم شده بود تو اتاقموندن و غصهخوردن.
🔸تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم!؟ خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم.
🔹اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت. خیلی مهربون شدم. دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد!
🔸با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن! آخه من رفتنیام و اونا انگار نه!
🔹سرتونو درد نیارم. من کار میکردم، اما حرص نداشتم. بین مردم بودم، اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم.
🔸ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم. گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حسابکتاب کنم، کمک میکردم. مثل پیرمردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.
🔹خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربونی کرد.
🔸حالا سوالم اینه که من بهخاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوبشدن رو قبول میکنه؟
🔹گفتم:
بله، اونجور که من یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوبشدنشون واسه خدا عزیزه.
🔸آرامآرام خداحافظی کرد و تشکر.
🔹داشت میرفت که گفتم:
راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
🔸گفت:
معلوم نیست. بین یک روز تا چندهزار روز!
🔹یه چرتکه انداختم، دیدم منم تقریباً همینقدرا وقت دارم!
🔸با تعجب گفتم:
مگه بیماریات چیه؟
🔹گفت:
بیمار نیستم!
🔸هم کفرم داشت درمیومد و هم از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم.
🔹گفتم:
پس چی؟
🔸گفت:
فهمیدم مردنیام. رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم؟ گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ و باز گفتن: نه!
🔹خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم. کیاش فرقی داره مگه؟