فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چند شعارنویس خانم وارد گونی شدند
#پایان_مماشات
#برخورد_قاطع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آغاز مراسم تشییع شهدای حادثه تروریستی ایذه
#شهید_امنیت
🛑 پرواز پهپادهای شناسایی و اطلاعاتی نیروهای صنعا
❇️ پهپادهای شناسایی و اطلاعاتی متعلق به نیروهای صنعا برای اولین بار از زمان آغاز جنگ در حریم هوایی مجمع الجزایر سقطری به پرواز درآمدند.
❇️ عملیات انجام شده توسط نیروی هوایی نیروهای صنعا در جزیره سقطری به این معنی است که نیروهای این جزیره اعم از "آمریکایی، اماراتی و اسرائیلی" در بانک نیروهای یمنی قرار گرفته اند.
#پایان_مماشات
#برخورد_قاطع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دستگیری خانمی کارمند با وضعیت مالی خوب اما با خلق و خوی داعش
#پایان_مماشات
#برخورد_قاطع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرام باشید ...
حالا حالا ها با دشمنان کار داریم
این اول کار است!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
خونتون پایمال نمیشه داداشا...🥀
▫️نوشته روی دیوار در محل شهادت شهدای دیروز مشهد
#پایان_مماشات
#شهید_امنیت
خواهر و برادر انقلابی چی شده ؟!
بعضیاتون همچین دم از سخت بودن حجاب و دینداری می زنید که انگار یک ارتش تمام مجهز در خیابان ها حکومت نظامی کرده .
دوستان ، اغتشاشگران جری هستند چون ما مردم کوتاه می آییم مقابله با دشمن فقط در راهپیمایی های مناسبتی و... خلاصه نمی شود چون دشمن همیشه بیدار است .
حرف آخر را الان میزنم دشمن شما آمریکا و اسرائیل هم بزدل است وهم ترسو و هم متزلزل .
وهر سه این صفات در دشمن شما و هم چنین مشکلات داخلی و بیرونی او نشأت گرفته از طغیان او در برابر خدا است .
خواهران و برادران امروز مهم ترین وظیفه ما حمله رسانه ای وهماهنگ به آمریکا و بیان حقایق درباره او است چون همه این التهابات اخیر در داخل مملکت برای این است که خبر های خوش تضعیف روز به روز آمریکا به شما نرسد .
خواهران و برادران به پا خیزید و با تمام قدرت به امپراطوری رسانه ای غرب یوزش برید که خدای موسی در پشت نیل و ابراهیم در دل آتش نمرود و نابود کننده ابرهه با ابابیل با شما
است
#نشرحداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «از خفا تا حیفا»
🔹استاد رائفی پور:تمام دنیا میخواهند حکومت فرزندان علی زمین بخورد چون همه نگران اون آخری هستن که دوران جولانشون رو تموم میکنه... تو انتخابهامون باید دقت کنیم وگرنه اون دنیا پوستمون کنده است...
🔹 اگه تو این اوضاع مسیرتو گم کردی و توانایی تشخیص حق از باطل رو نداری حتما این کلیپ رو ببین.
♥الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
♥بحقحضࢪٺزینبسلاماللهعلیها🤲🏻
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
حتما ببینید و نشر بدید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی كه «روشنفكر»
در كافههای شهر پرآشوب
دور از هياهوها
عرق میخورد
با جان فشانیهای جانبازان «حزب الله»
تاريخ اين ملت
ورق میخورد.
✍🏼سید حسن حسینی
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای
بچه ها یچیزی بگم آروم بشید
بیش از ۱۴۰۰ ساله این جمهوری اسلامی هست
و خواهد بود
در این چندین سال چندباری این اتفاقات افتاده شده
نمونه اش سال ۱۳۸۸ و...
این اسلام دست مهدی فاطمه است
هارت و پورتی نیست که با دوتا شعار نقیض از پا بیوفته
واسه رسیدن به قله این چیز ها هست
این ها نشانه ظهوره مولامونه
تنها کار اینه که دست دشمنو رو کنیم
و توکل به خدا و توسل به اهل بیت داشته باشیم
یه عزیزی چند روز پیش بهم گفت این اغتشاشات باعث شده سفت و محکم به نماز و دینم بچسبم و تحقیق هامو بیشتر کنم
بچه انقلابیا گوش کنید به من 👌
تحقیق هاتون بالا باشه تا هر وقت یه چیزی پروندن شما با اثبات و دلیل بهش بگی نه با عصبانیت و ...
این انقلاب مرد و زن فرق نداره
هر کسی در جایگاهی که قرار داره باید وظیفشو برای دینش انجام بده
من دانشجو ام ؟ باید با درس خوندنم به دشمن بفهمانم که کیم
من کارمندم ؟باید با اعتقاداتم پیش برم و نون حلال در بیارم وگرنه تو این زمونه همه میتونن زیر میزی بگیرن
حرف من اینه⭕️
پا پس نکشید از حق
این انقلاب ۱۴۰۰ سال بوده
الانم هست
بعدها هم خواهد بود
تمام
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برخورد_قاطع
#بسیجی
#پایان_مماشات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✴️📹 بگذارید خیالتان را راحت کنم!
🔻این انقلاب میماند و اینهایی که علیه انقلاب کاری میکنند، فقط زحمت ما را زیاد میکنند
🚨🚨حتما حتما حتما این کلیپ رو ببینید
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#برخورد_قاطع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
افزایش حضور شیاطین جن و شیاطین انس، در زمین ❗️
💫 علامت واضح #آخرالزمان !
🌴#ظهور_بسیار_نزدیک_است🌴
🌺#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺
4_5983208834276006028.mp3
2.86M
✨منتظر واقعی کیست؟
#حجت_الاسلام_فرحزاد
🌴ظهور بسیار نزدیک است 🌴
🌺#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌺
🍁دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند...
ولی
اخرت را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحب کرد...🍁
#شهید_احمد_مشلب🌹
#شهادت
به مناسبت ۴۴۰ شدنمون ان شاءالله امشب تم های مذهبی و زیبا میگذارم🌹
از شما عزیزان قدردانم🌹
مشتیا هر چه کانال گسترش یابد اطلاع رسانی ها و اخبار دقیق بیشتر میشود
پس #فور کنید 😊
❤️بسم الله الرحمن الرحیم ❤️
#کانال_مدافعان_حرم
#رمان_سرزمین_زیبای_من
نفوذی
به شدت جا خوردم ... من برای یه دعوای حسابی آماده شده بودم ... ولی این رفتار هادی تمام معادلات ذهنی من رو بهم ریخت ... مشخص بود خیلی ناراحت شده اما به جای هر واکنشی فقط ازم عذرخواهی کرد ... .
اون شب اصلا خوابم نبرد ... نیمه هشیار توی جای خودم دراز کشیده بودم که نیمه شب از جاش بلند شد ... رفت بیرون و چند دقیقه بعد برگشت ... سجاده اش رو باز کرد و مشغول نمار شد ... می دونستم نماز صبح دو رکعت بیشتر نیست ... اما اون مدام، دو رکعت، دو رکعت ... پشت سر هم نماز می خوند ... من همون طور دراز کشیده بهش نگاه می کردم ... حالت عجیبی داشت ... نماز آخر، یه رکعت اما طولانی بود ... و اون خیلی آروم، بین نماز گریه می کرد ... .
من شاید حدود یه سالی می شد که مسلمان شده بودم ... اما مسلمانی من فقط اسمی بود ... هرگز نماز نخونده بودم... توی مراسم عبادی و مذهبی مسلمان ها شرکت نکرده بودم ... و فقط روی هدف خودم تمرکز کرده بودم ... .
اما اون شب، برای اولین بار توجهم جلب شده بود ... نمی فهمیدم چرا هادی، اون طور گریه می کنه ... اون حالت، حس عجیبی داشت ... حسی که من قادر به درک کردنش نبودم ... .
از اون شب ... ناخودآگاه، هادی در کانون توجهم قرار گرفته بود ... هر طرف که می رفت ... یا هر رفتاری که می کرد ... به شدت کنجکاوی من تحریک می شد ...
از پله ها می اومدم پایین ... می خواستم وارد حیاط بشم که متوجه حرف چند نفر از بچه ها شدم ... داشتن در مورد من با هادی حرف می زدن ... برای اولین بار دلم می خواست سر در بیارم دارن در مورد من به هادی چی میگن؟... .
همون گوشه راهرو و توی زاویه ایستادم ... طوری که من رو نبینن ... و گوش هام رو تیز کردم ...
- اصلا معلوم نیست این آدم کیه ... نه اهل نماز و روزه است... نه اخلاق و منشش مثل مسلمان هاست ... حتی رفتارش شبیه یه آدم عادی نیست ... باور کن اگر یه ذره اهل تظاهر بود یا خودش رو بین بچه ها جا می کرد ... می گفتم نفوذیه، اومده ببینه ایران چه خبره ... هر چند همین رفتارهاش هم بدجور ...
هر کدوم یه چیزی می گفتن و حرفی می زدن ... و هادی فقط با چهره ای گرفته ... سرش رو پایین انداخته بود ...
حالت و سکوت هادی روی اونها هم تاثیر گذاشت ...
- این حرف ها غیبته ... کمتر گوشت برادرتون رو بخورید ...
- غیبت چیه؟ ... اگر نفوذی باشه چی؟ ... کم از این آدم ها با اسم ها و عناوین مختلف ... خودشون رو جا کردن اینجا ... یا خواستن واردش بشن؟ ... کم از اینها وارد سیستم حوزه شدن و بقیه رو به انحراف کشیدن؟ ...
سرش رو بالا آورد ... اگر نفوذی باشه غیبت نیست ... اما مطمئن باشید اگر سر سوزنی بهش شک کرده بودم ... خیلی جلوتر از اینکه صدای شما در بیاد اطلاع داده بودم ... اینکه شما هم نگران هستید جای شکر داره ... مثل شما، ایران برای منم خیلی مهمه ... من احساس همه تون رو درک می کنم ولی می تونم قسم بخورم ... کوین چنین آدمی نیست... .
چهره هاشون هنوز گرفته بود اما مشخص بود دارن حرف هادی رو توی ذهن شون بالا و پایین می کنن ... هر چند دیگه می فهمیدم چرا برای این جماعت غیرایرانی... اینقدر ایران و جاسوس نبودن من مهمه... اما باز هم درک کردن حسی که در قلب هاشون داشتن ... و امت واحد بودنشون برام سخت بود ... .
- در مورد بقیه مسائلی هم که گفتید ... باید شرایط شخص مقابل رو در نظر بگیرید ... این جوان، تازه یه ساله مسلمان شده ... شرایط فکری و ذهنیش، شرایط و فرهنگی که توش زندگی کرده ... باید به اینها هم نگاه کنبد ... شما با اخلاق اسلامی باهاش برخورد کنید... من و شما موظفیم با رفتارو عمل و حرف مون به شیوه صحیح تبلیغ کنیم ... بقیه اش با خداست ...
حرف های هادی برام عجیب بود ... چطور می تونست حس و زجر من رو درک کنه؟ ... این حرف ها همه اش شعار
بود ... اون یه پسر سفید و بور بود ... از تک تک وسایلش مشخص بود، هرگز طعم فقر رو نچشیده ... در حالی که
من با کار توی مزرعه بزرگ شده بودم ... روز و شب، کارگری کرده بودم تا خرج تحصیل و زندگیم رو بدم ...
هر چند مطمئن بودم، اون توان درک زجری که کشیدم رو نداره ... اما این برخوردش باعث شد برای یه سفید پوست احترام قائل بشم ... اون سعی داشت من رو درک کنه ... و احساس و فکرش نسبت به من تحقیر و کوچیک کردنم نبود... .
چند روز گذشت ... من دوباره داشتم عربی می خوندم ... حالا که نظر و فکر هادی رو فهمیده بودم ... به شدت از اینکه دفتر رو بهش برگردونده بودم متاسف شدم ... بدتر از همه، با اون شیوه ای که بهش پس داده بودم ... برام سخت بود برم و دفتر رو ازش بگیرم ...
داشت سمت خودش اصول می خوند ... منم زیرچشمی بهش نگاه می کردم که ... یهو متوجه نگاه من شد و سرش رو آورد بالا ... .
ان الله مع الصابرین