eitaa logo
مدافعان حـــرم
858 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
11هزار ویدیو
230 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سی و چهارم: دو اتفاق مبارک با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم … - اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید … هر کاری بتونم می کنم … گل از گلش شکفت … لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد … توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود … موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن … البته انصافا بین ما چند تا خواهر … از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود … حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود … خیلی صبور و با ملاحظه بود … حقیقتا تک بود … خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت… اسماعیل، نغمه رو دیده بود … مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید … تنها حرف اسماعیل، جبهه بود … از زمین گیر شدنش می ترسید … این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت … اسماعیل که برگشت … تاریخ عقد رو مشخص کردن … و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن … سه قلو پسر … احمد، سجاد، مرتضی … و این بار هم علی نبود …
قسمت سی و پنجم برای آخرین بار این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود … زنگ زد، احوالم رو پرسید … گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده … وقتی بهش گفتم سه قلو پسره … فقط سلامتی شون رو پرسید … - الحمدلله که سالمن … - فقط همین … بی ذوق … همه کلی واسشون ذوق کردن… - همین که سالمن کافیه … سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد … مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست … دختر و پسرش مهم نیست … همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم … ذوق کردن یا نکردنش واسم مهم نبود … الکی حرف می زدم که ازش حرف بکشم … خیلی دلم براش تنگ شده بود … حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم … زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم … تازه به حکمت خدا پی بردم … شاید کمک کار زیاد داشتم … اما واقعا دختر عصای دست مادره … این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود … سه قلو پسر … بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک … هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن … توی این فاصله، علی … یکی دو بار برگشت … خیلی کمک کار من بود … اما واضح، دیگه پابند زمین نبود … هر بار که بچه ها رو بغل می کرد … بند دلم پاره می شد … ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم … انگار آخرین باره دارم می بینمش … نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن … برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه … هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن … موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد … دوباره برمی گشتن بغلش می کردن … همه … حتی پدرم فهمیده بود … این آخرین دیدارهاست … تا اینکه … واقعا برای آخرین بار … رفت …
قسمت ۳۳رمان بدون تو هرگز.mp3
2.12M
قسمت ۳۳ رمان بدون تو هرگز ❤️ . . 🌸🌸🌸
قسمت ۳۴رمان بدون تو هرگز.mp3
1.66M
قسمت ۳۴ رمان بدون تو هرگز ❤️ . . ☘☘☘☘☘
قسمت۳۵ رمان بدون تو هرگز.mp3
2.58M
قسمت ۳۵ رمان بدون تو هرگز ❤️ . اینم سه پارت تقدیم نگاه های پاکتون☘ اگه پارتهای کوتاه داشتیم سه پارت میزاریم☺️
بیا‌ که‌ رنج فراقت‌ برید امان‌ مرا به‌ یمن آمدنت‌ تازه‌ کن‌ جهان مرا🌱 اللهم عجل لولیک الفرج
خوب بچه ها ما اومدیم انقدر امروز خسته شدم..😂 خوب متاسفانه درس هم نرسیدم😂بخونم و فردا رو میرم به امیییید پروردگار 🌿😎 من نبودم چه ها کردید ؟ حرف بزنیم ؟! بزنید تا شب من جواب میدم برم ببینم تا کجا جواب دادن 😅✋🏾 نوکریما☜︎︎︎ @Loveshahadat ناشناس☜ https://harfeto.timefriend.net/16840085351512
تو مرا جان و جهانی چکنم جان و جهانم ؟!
••• ترافیک خیابون اگه برای من عذاب باشه، برای اون بچه‌ای که گل میفروشه نعمته. خدا برای همه خـ♡ـداست
-‌درنزن ! . . رفته‌ام‌ازخویش،کسی‌منزل‌نیست :)!
خوب بچه ها بریم درد و دلای شما رو ببینیم🌹😁
۱_سلام و نور خدا 🌹 ان شاءالله به بهترین صورت امتحان رو میدید خدا همراهتونه حالا خوبه شما ۴ تاش رو خوندی من فردا از ۱۰ تا درس سخت و نفس گیر امتحان دارم و جان مگس دم خونمون حتی باز نکردم🚶🏽‍♂😂 یعنی وقت نکردم ۱_سلام و رحمت🌱 به به به تولدتون مبارک باشه ✨🌼 چه رند و عالی ان شاءالله بهترین اتفاقا براتون بیوفته و هر چی از خدا میخواید بهتون بده 📖🔗 ۳_سلام و نور 🌼 مخلصم دست گمنام و مدیر درد نکنه که از همچیشون گذشتن تا کانال پیشرفت کنه ✨📖 ۴_ والا به بنده گفتن اطلاعات شخصی ندم ✨🌼