eitaa logo
مدافعان حـــرم
904 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
به زودی… 📢 بابا رضا عزیزم حسین چه دهه کرامتی بشه امسال…
•‌< >• استادعالی: [ مهم‌ترین پله‌ای که می‌خوای به امام زمان عج الله نزدیک بشی اینه که غفلت رو کم کنی! اگه اینجوری باشی حتما امام زمان عج الله در حقت دعا میکنه!✨ ]
تویۍ‌بهانہ‌ے‌آن‌ابرها‌ڪہ‌مۍگریند بیاڪہ‌صاف‌شود‌این‌هـواےبارانۍ..‌🌱
‹💡🎞› میگفت↓ میدونی‌ڪِی از‌چشم‌ِخدا‌میوفتی؟! زمانی‌ڪه‌آقا‌امام‌‌زمان‌ سرشو‌بندازه‌پایین‌و از‌گناه‌ڪردن‌توخجالت‌بڪشه ولی‌تـو‌انگار‌نـه‌انگار..! رفیق نزار‌ڪارت‌بـه‌اون‌جاها‌برسـه!!! ' •• •• ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
کارهای‌نکرده،ماروبیشترخسته‌ می‌کنه،پس‌بایدبرنامه‌داشته‌باشیم! آدم‌بی‌برنامه‌درتفریحشم‌شادنیست چون‌به‌فکرنشدن‌هاست!
سلام بچه ها من بعد دو روز یکمی حالم روبه راه شده🌿🚶🏽‍♂ اومدم که معذرت خواهی کنم بابت فعالیت نکردن هام ان شاءالله فردا خوب خوب میشم ممنون که با ما بودید
••|🧕🏼😇|•• • دࢪعشـق‌،تواقتـدابہ‌زهـࢪاڪࢪدۍ😍 •صدپنجـࢪه‌نوࢪ،بࢪجهـان‌باز‌ڪࢪدۍ😇💫 • آࢪامـش‌وࢪستگــارۍعالم‌ࢪا🌱 •دࢪخیمـہ‌چـادࢪٺ‌مهیـاڪࢪدۍ🧕🏻🌻
••|🧕🏼😇|•• لَࢪزِه‌بَࢪپیڪَࢪه‌؎شـٰام‌مۍاُفتَدۅقتۍڪِہ🙃 چـٰادُࢪفـٰاطِمِہ‌ࢪابَࢪسَࢪخۅدمۍپۅشی😍🧕🏻 💞•••|↫
مدافعان حـــرم
••|🧕🏼😇|•• لَࢪزِه‌بَࢪپیڪَࢪه‌؎شـٰام‌مۍاُفتَدۅقتۍڪِہ🙃 چـٰادُࢪفـٰاطِمِہ‌ࢪابَࢪسَࢪخۅدمۍپۅشی😍🧕🏻 💞•••
بی‌‌پناه‌‌کہ‌شدی؛صدایش‌‌کن! او‌حسین‌ِ‌وِترالمَوتور‌است.. می‌داندتک‌وتنها‌شدن‌‌یعنی‌‌چہ‌، درآغوشت‌‌می‌گیرد.. (:💔
یکی‌نوشتہ‌بود؛ این‌روزا‌با‌حضور‌زنان‌بی‌روسرۍ‌شھر‌زیبا‌شده کسۍ‌جواب‌داد؛ همچنانکه‌برای‌لاشخور‌ان،لاشه‌رها‌شده‌زیباست برای‌مگسان‌،زبالہ‌ها‌زیباست برای‌دزدان‌شهر‌بدون‌پلیس‌،زیباست براۍ‌چشم‌چرانان‌نیز‌زنان‌برهنه‌مفت، زیبا‌بنظر‌مۍ‌رسد🚶🏿‍♂. .
ولایت، نقطہ‌نهایۍمشخص‌شدن‌ پاکۍانسان‌است.👀💛 همان‌چیزۍاست‌کہ‌ ابلیس‌نتوانست‌بپذیردوبعد از⁶⁰⁰⁰سال‌معلوم‌شددروغ‌ "مۍگفتہ‌است‌وهنوزانانیت‌دارد"🌱🚶🏻‍♂ [ - استادپناهیان🎙]
مدافعان حـــرم
قسمت سی و هفتم بیت المال احدی حریف من نبود … گفتم یا مرگ یا علی … به هر قیمتی باید برم جلو … دیگه
❤️بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ قسمت سی و هشتم و جعلنا و جعلنا خوندم … پام تا ته روی پدال گاز بود … ویراژ میدادم و می رفتم … حق با اون بود … جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته… بدن های سوخته و تکه تکه شده … آتیش دشمن وحشتناک بود … چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود … تازه منظورش رو می فهمیدم … وقتی گفت … دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن … واضح گرا می دادن… آتیش خیلی دقیق بود … باورم نمی شد … توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو … تا چشم کار می کرد … شهید بود و شهید … بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن … با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم … دیگه هیچی نمی فهمیدم … صدای سوت خمپاره ها رو نمی شنیدم … دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن … چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم … بین جنازه شهدا دنبال علی خودم می گشتم .. غرق در خون … تکه تکه و پاره پاره … بعضی ها بی دست… بی پا … بی سر … بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده … هر تیکه از بدن یکی شون یه طرف افتاده بود … تعبیر خوابم رو به چشم می دیدم … بالاخره پیداش کردم … به سینه افتاده بود روی خاک … چرخوندمش … هنوز زنده بود … به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد … سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون … از بینی و دهنش، خون می جوشید … با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید … چشمش که بهم افتاد … لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد … با اون شرایط … هنوز می خندید … زمان برای من متوقف شده بود … سرش رو چرخوند … چشم هاش پر از اشک شد … محو تصویری که من نمی دیدم … لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد … آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم … پرش های سینه اش آرام تر می شد … آرام آرام … آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش … خوابیده بود … پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا … علی الخصوص شهدای گمنام … و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان … سوختند و چشم از دنیا بستند … صلوات … ان شاء الله به حرمت صلوات … ادامه دهنده راه شهدا باشیم … نه سربار اسلام …
قسمت سی و نهم برمی گردم وجودم آتش گرفته بود … می سوختم و ضجه می زدم … محکم علی رو توی بغل گرفته بودم … صدای ناله های من بین سوت خمپاره ها گم می شد … از جا بلند شدم … بین جنازه شهدا … علی رو روی زمین می کشیدم … بدنم قدرت و توان نداشت … هر قدم که علی رو می کشیدم … محکم روی زمین می افتادم … تمام دست و پام زخم شده بود … دوباره بلند می شدم و سمت ماشین می کشیدمش … آخرین بار که افتادم … چشمم به یه مجروح افتاد … علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش … بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن … هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن … تا حرکت شون می دادم… ناله درد، فضا رو پر می کرد … دیگه جا نبود … مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم … با این امید … که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن … نفس کشیدن با جراحت و خونریزی … اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه … آمبولانس دیگه جا نداشت … چند لحظه کوتاه … ایستادم و محو علی شدم … کشیدمش بیرون … پیشونیش رو بوسیدم … - برمی گردم علی جان … برمی گردم دنبالت … و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس …
بچه ها با دعای شما خوبان من سرپا شدم 😁✋🏾 حرفی سخنی انتقادی اعتراضی بود درخدمتم در بست ☜︎︎︎ @Loveshahadat ناشناس:https://harfeto.timefriend.net/16840085351512
بریم یکم مداحی بگوشیم؟
10265261360554.mp3
2.16M
┊<☁️💙>┊ ‌ ‌ ●━━━━━━─────── ㅤ ⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻ 🎧 فوق زیبا♥️ 🎵 حتما چشات خیسه که من 🎵 بارونیه حال و هوام 📓⃟🌙 ¦⇢ 📓⃟🌙 ¦⇢ ــــــــــــــــــــــــ❁ــــــــــــــــــــــــ
10265262480571.mp3
3.7M
┊<☁️💙>┊ ‌ ‌ ●━━━━━━─────── ㅤ ⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻ 🎵 فریاد منجی عالم تا آخر دنیا میره .... 🎵 روزی که پرچم خون‌ خواهی حسین بالا میره ... 📓⃟🌙 ¦⇢ 📓⃟🌙 ¦⇢ ــــــــــــــــــــــــ❁ــــــــــــــــــــــــ