YEKNET.IR - zamine 2 - shabe 2 muharram 1400 - banifatemeh.mp3
6.97M
براینوکرتهرروزعاشورا
وهرجاکربلاست..💔
#محرم #امامحسین
YEKNET_IR_shoor_5_shahadat_hazrat_roghayeh_1400_nariman_panahi.mp3
4.64M
غریبآقام...
توروکشتنتیهعدهنانجیبآقا
#محرم
#امام_حسین
enc_16592350098072792939904.mp3
5.74M
همهداروندارمحسین..💔 #محرم #امامحسین
31.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «عباس امام زمان»
👤 #استاد_رائفیپور
◾️ امام زمان علیهالسلام #عباس میخواد.
◾️ #آب حرف #امام_زمان بود.
◾️ #امام_حسین امام زمان ۶۱ هجری بود.
◾️ #منتظران_ظهور به گوش: برای فرج باید #ابالفضل و #زینب امام زمان ۱۴۴۵ باشیم.
#یا_عباس #یامهدی
شیخرجبعلیخیاط :
امامزماندنبالِرفیقمیگرده .
خوبشو،خودشمیادوپیداتمیکنه
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
#امام_زمان
سلام امام زمانم
توهـمانخورشیـدتـقـوائیڪہعـرشوفـرشرا
ازفـروغوجـلـوهتوحـقچـراغـانـےڪـنـد..!
#السلامعلیڪیابقیةالله✨
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
#امام_زمان
هر روز به امام زمان عج سلام ڪنیم
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدیّ
یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریڪَ القرآن
یا امامَ الاِنسِ والجانِّ
سیِّدے و مولایَ ! الاَمان الاَمان...
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
#امام_زمان
مراقب باش، عقب نکشی!.m4a
5.34M
در رابطه این اتفاق بدی که تو شیراز افتاده و جسارتی که به یک خانم کردن، یک نکته مهم خواستم بهت بگم ،
⭕️دلت نلرزه کم بیاری
#سیدکاظم_روحبخش
مدافعان حـــرم
میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت برادرانهاش بود؛ به این سا
دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب
زمزمه کرد
:»چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!«
سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایشرا ربوده بود، پرسید :
»دخترعمو! تو درست کردی که انقدر
خوشمزه اس؟« من هم خنده ام گرفته بود و او منتظر جوابم
نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :»فکر کنم چون ازدست تو ریخته، این مزه ای شده!« با دست مقابل دهانم
را گرفتم تا خنده ام را پنهان کنم و او میخواست دلواپسی-اش را پشت این شیطنت ها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از تپش-
های قلبش میلرزید، پرسید :
»دخترعمو! قبولم میکنی؟«
حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم عشقم
انقلابی به پا شده و میتوانستم به چشم همسر به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم. از
سکوت سر به زیرم، عمق رضایتم را حس کرد که نفس
بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :»نرجس! قول میدم تا
لحظه ای که زنده ام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!«
او همچنان عاشقانه عهد میبست و من در عالم عشق امیرالمؤمنین علیهالسالم خوش بودم که امداد حیدری اش
را برایم به کمال رساند و نه تنها آن روز که تا آخر عمرم،
حیدر را برایم انتخاب کرد.