السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ.
سلام بر تو اى حجّت خدا در زمينش، سلام بر تو اى ديده خدا در ميان مخلوقاتش، سلام بر تو اى نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مىيابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مىشود، سلام بر تو اى پاكنهاد و اى هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو اى همراه خيرخواه، سلام بر تو اى كشتى نجات، سلام بر تو اى چشمه حيات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاكيزه و و پاكت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعدهاى كه به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرمايد، سلام بر تو اى مولاى من، من دلبسته تو و آگاه به شأن دنيا و آخرت توام و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب میجويم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار میكشم.
#امام_زمان
Safar O Elallah (320).mp3
17.17M
الّهُمَّاَرزُقناکَربَلا..💔
#محرم #امامحسین
enc_16296450244222039996192.mp3
4.62M
مادرمزهرا،مهمونِکربلا..🖤🥀
#محرم #امامحسین
enc_1623921642965356976267.mp3
4.36M
- آرام میگیرد دلم در بارگاهت
- ای مشهد تو جان پناه اهل عالم(:♥️
''مـُبتلابـِهحـَـ HARAM ــرَم''
.
-رحمت به آن کسی که به من یاد داد و گفت:
وا کن دو لب به نام جنون و بگو حسین (ع)
.
•••📓🔗"
آتشزدنتصویرحضرتآقادرکنار
قرآنفقطیکپیامداره!
اونماینهکهدنیا،ایشونروبهعنوانِ
رهبروپرچمداروولیامرمسلمین
جهانمیدونه...
تضعیفوزدنآقاامروزهدقیقازدنِ
اسلاموقرآنهست،بهاراجیفیهعده
مذهبیصورتیوسطبازهماهمیتندید.
ایشونیقیناًنائبِبهحقامامزمان«عج»
هستن؛
اینشبابرایظهوروطولعمراینسید
نورانیتاظهوردعاکنیم...!
{🔗📓} ☜ #رهبرانه
{🔗📓} ☜ #جان_فدا
بدونیم!
جوانانعزیزدرراهتحصیلاتخود
ناامیدنشوید..!!
آیندهکشوردردستانشماهاست:)!
منامیددارمکهقطعاشماکشوررابه
بالاترینقلهموفقیتمیرسانید🕶️
﴿📝📝﴾: #رهبرانه
سلام صاحب ما، مهدی جان!
در ابعاد این دلواپسیها، دلخوشیم که شما بر بیکسیهای ما ناظرید، برایمان دعا میکنید و در پناه امن حضورتان، حفظمان مینمایید.
شکر خدا که شما را داریم.
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
#امام_زمان
•|🦋🦕|•
#السلامُعَلیکَیاصاحِبَالزّمان
نم پس نمی دهد دل تنگم برایتان
جز قطره های اشک که ریزم به پایتان...
دستی به چشمِ مانده به راهم نمیکشید؟!
دستم دخیلِ پنجره های عبایتان..
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
#امام_زمان
🖇 #مهدوی 🌱
ای همه ی هستی،
فدای نامِ زیبای شما...
آسمان هرگز نبیند
مثل و همتــای شما...
کاش می شد
کاسه ی چشمان ما،
روزی شود
جایگاه اندکی
خاکِ کفِ پای شما...🌾
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج
#امام_زمان
مدافعان حـــرم
اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم : »حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تاز
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_تنها_میان_داعش
در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریه های کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس میکردم که نفسم هم بالا نمی آمد.
عباس و عمو مدام با هم صحبت میکردند، اما طوری که ما زنها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی مرگ میداد تا با صدای زهرا به حال آمدم :
»نرجس! حیدر با تو کار داره.«
شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم.
پنهان کردن این همه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته میفهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :
»چرا گوشیت خاموشه؟«
همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :
»نمیدونم...«
و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمیآمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :»
فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه میرسم تلعفر، ان شاءالله فردا برمیگردم.«
اما من نمیدانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :
»فقط زودتر بیا!«
و او وحشتم را به خوبی حس کرده و دستش به صورتم نمیرسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :
»امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!«
خاطرش به قدری عزیز بود که از وحشت حمله داعش و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم.
گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس تهدید وحشیانه اش لحظهای راحتم نمیگذاشت.
تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند.
اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست.
فعلا ً میمانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به آمرلی بیاورد.
ساعتی تا سحر نمانده و حیدر به جای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالیکه داعش هر لحظه به تلعفر نزدیکتر میشد و حیدر از دستان من دورتر!
عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :
»نمیخواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!«
ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت میکرد و از پاسخهای عمو میفهمیدم خیال برگشتن ندارد.
اگه نمی تونی افتخار بزرگ را ببینی، خیلی خری
ژاپن را ببین تا بفهمی اقتدار بدون وابستگی یعنی چه
حتی نمی تونه یادبودی برای کشته ها برگزار کنه یا از واقعه هیروشیما یاد کنه.
#خبر
تو سال مهار تورم و رشد تولید این اقدام عالی بود .
در سفر رئیس ق.ق به شیراز دو تا از کارخانه های مهم استان فارس در مسیر احیا قرار گرفتند.
این اتحاد بین قوا که باعث شکوفایی تولید و حل شدن مشکلات برای کارخانجات تولیدی میشه قابل تقدیره...
#خبر
#مهار_تورم
رفقا یه خبر خوب دارم 🥲✋🏾
ان شاءالله تصمیم گیری شده از فردا مورخ ۱۷ مرداد ماه روزی ۲ صفحه قرآن در کانال تلاوت بشه 🤩🌼
ان شاءالله هر روز هم این دو صفحه رو به یه نفر اختصاص میدیم 🙂📖
نظرتون رو برای ما بگید
اگر نام شهیدی هست رو لطف کنید بگید تا نوشته بشه و هر روز اختصاص داده بشه
"
ناشناس
https://harfeto.timefriend.net/16840085351512