خیلیهامیپرسن..؛
کیگفتہ،محجبہهافرشتہان؟!
امامعلی‹ع›میفرمایند.؛
| هماناعفیفوپاکدامن،فرشتہای
ازفرشتہهاست🌚💙
#حجاب
#چادرانه
#زن_عفت_افتخار
🌱هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت.
🌸اگر دل کسی را شاد میکرد، خودش بیشتر لذت میبرد.اگر پولی دستش میرسید سعی میکرد به دیگران کمک کند.
🍃خودش به کمترینها قانع بود، اما تا میتوانست به دیگران کمک میکرد.
📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدانه
«همشهری»
در محوطه ی پادگان قدم میزدم.
شخصی رادیدم که یک دست لباس بسیجی برتن داشت ویک چفیه برگردن.
آمد نزدیک من.
سلام کردو گفت: چطوری؟ بچه کجایی؟
بچه رابرم.
کی تو رو اعزام کرده؟
من از بردسیر اعزام شدم.
نمی ترسی تو رو برگردونن؟
نه میرم پیش قاسم سلیمانی،همشهری خودمه.
از او میخوام دستور بده تو جبهه بمونم.
اگه قاسم سلیمانی بگه برگرد،برمیگردی؟
قاسم سلیمانی میدونه من بچه عشایرم و توان کارکردن تو جبهه رو دارم.
نمیگه برگرد.
قاسم سلیمانی رومیشناسی؟
نه
قاسم سلیمانی منم.
حالاموندن تویه شرط داره،اون هم اینکه صبح هاجلوی گردان یه پرچم توی دستت بگیری و بدوی...
قبول!
📙مالک زمان. اثر گروه شهید هادی
¦❬🦋⃟🤍❭¦⇽ #حاجی
¦❬🦋⃟🤍❭¦⇽ #شهیدانھ
'♥️𖥸 ჻
نبودنٺ را
با ساعٺشنۍ
اندازھ گرفتھ ام..
یڪصحرا گذشتھ است!💔
تعجیـلدرظهـور #امام_زمان صلـوات
#امام_زمان
#سلام_امام_زمانم
مهدے جانم️
خودت خیر و ندیدے خیرے از ما
تو هم مثل علی(ع)؛ تنهاےِ تنها
فداے تو که می گویی شبانہ
بہ جاےِ چاه٬ دردت را بہ صحرا!
اللهم عجـل لولیک الفـرج
#امام_زمان
#ازدواج
وقتی با یک نفر ازدواج میکنید در واقع با تمام اینها ازدواج میکنید:
🔴- با آسیبهای اون آدم در گذشته
🔘- با خانوادهاش
🔘- با عادتهای خوب و بدش
🟣- با ترسها و اضطرابهاش
🟡- با فرهنگی که توش بزرگ شده
🔴- از همه مهمتر با عقاید، باورها و جهانبینیش...
حواسمون به انتخابهامون بیشتر باشه ...
✅ انتخاب همسر یکی از مهمترین انتخاب های سرنوشت ساز در زندگی هر فرد است.🌷
که می تواند دنیا و آخرتش را آباد، یا ویران کند
می تواند فرزندان و حتی نسلی سالم، یا نسلهای بیمار به جامعه تحویل دهد
#مراقب_انتخابتان_باشید
#انتخاب_درست
#سبک_زندگی_مهدوی
نمازهایت را عاشـقانـه بخوان.
حتی اگـر خستـه ای یا حـوصله نداری،
قبلش فکر کـن چـرا داری نمـاز میخوانی
و با چـه کسی قـرارِ ملاقات داری.
آن وقت کم کم لذت میبری
از کلماتی که در تمـامِ عمـر
داری تـکرارشـان می کنی.
تکـرار هیـچ چیز جز نمـاز
در ایـن دنیـا قـشنگ نیست...
#شهید_مصطفی_چمران🕊
اَللّهُــمَّعَجـِــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
مذهبیه
پروفایلش عکس شهداست و نام کاربری اش لبیک یا خامنه ایه🥲✋🏾
توی گپ رفته بودم واسه جمع کردن و تو گونی کردن افراد اغتشاشو 🚶🏽♂😂
دیدم ویس با صدای خودشو داده
با کلی فحشی که از خودی ها خوردم اما مهم نیست
بهش گفتم حیفه صداته نامحرم بشنوه
گفت به من چه
اونی که با صدای من تحریک بشه مریضه🚶🏽♂😐
و با کلی فحش
میخواستم بگم مذهبی نما ها همجا هستن
اما حواستون باشه ما از امر به معروفمون جا نمونیم🥲🌿
راسی تف تو ریا😂🚶🏽♂
#امر_به_معروف
مدافعان حـــرم
دیگر حتی شیرخشکی که هلیکوپترها آورده بودند به کار یوسف نمی آمد و حالش طوری به هم میخورد که یک قطره آ
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_تنها_میان_داعش
هلیکوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزانمان را بر فراز جهنم داعش به این هلی کوپتر سپرده و میترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پاره-های تنمان باشیم که یکی از فرمانده های شهر رو به همه صدا رساند :
»به خدا توکل کنید! عملیات آزادی آمرلی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده!
به مدد امیرالمؤمنین علیه السلام آزادی آمرلی نزدیکه!« شاید هم میخواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمانمان کمتر دنبال هلیکوپتر بدود.
من فقط زیر لب صاحب الزمان عج را صدا میزدم که گلولهای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظهای که هلیکوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاری های برادرم را به خدا سپردم.
دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدمهایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را می-چرخاندم مبادا انفجار و سقوطی رخ داده باشد.
در خلوت مسیر خانه، حرفهای فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست محاصره در حالیکه از حیدرم بیخبر بودم، عینحسرت بود.
به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد.
نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش اسیر عدنان یا شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بی اختیار سمت کمد رفتم.
در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس عروس آتشم زد.
از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم.
حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس انتظاری که روزی بهاریترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بی اختیار به سمت باطری رفت.
در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بیاراده میبارید.
انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست دعا شده بود تا معجزهای شود و اینهمه خوشخیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند.
کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن امام مجتبی علیه السلام شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم.
چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کنَد!
تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با رؤیای شنیدن صدای حیدر نفسهایم میتپید.
فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود.
پرنده احساسم در آسمان امید پر کشید و تماس بی هیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد.
پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شر عدنان از سر حیدر کم شده و عشقم رها شده باشد.
دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم.
بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید.
سلام رفقا
ببخشید شرمندتونم
از فرط خستگی و کلافگی نفهمیدم چطور خوابم برد و متاسفانه پست ها موند
ان شاءالله جبران میکنم
حلال کنید
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ.
سلام بر تو اى حجّت خدا در زمينش، سلام بر تو اى ديده خدا در ميان مخلوقاتش، سلام بر تو اى نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مىيابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مىشود، سلام بر تو اى پاكنهاد و اى هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو اى همراه خيرخواه، سلام بر تو اى كشتى نجات، سلام بر تو اى چشمه حيات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاكيزه و و پاكت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعدهاى كه به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرمايد، سلام بر تو اى مولاى من، من دلبسته تو و آگاه به شأن دنيا و آخرت توام و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب میجويم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار میكشم.
#امام_زمان
تسلیت میگم بهتون شهادت آقا رسول الله و امام حسن مجتبی علیهم السلام
امیدوارم به حق امروز مزد عزاداری هممون شفاعت حضرت رسول ص باشه و به برکت یک زندگی دنیایی سالم، اون دنیا هم همنشین اهل بیت باشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امامرضآجانم💛((:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مریضمودوامابالفضلِ..(:♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا!تومنورهاکنی،کجابرمامامحسن(ع)..؟!💔(: