eitaa logo
مدافعان حـــرم
879 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
11هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حـــرم
قسمت بیست و چهارم: رمضان زندگی سراسر ترس و وحشت من تموم شده بود … یه آدم عادی بین آدم های عادی دیگه
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت بیست و پنجم : بودن یا نبودن   رمضان از نیمه گذشته بود … اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگی کردن …  پای بعضی از گروه های صلیب سرخ و فعالان حقوق بشر به مسجد باز شده بود … توی سالن جلسات می نشستند و صبحت می کردند … یکی از این دفعات، گروهی از یهودی ها با لباس ها و کلاه های عجیب اومده بودند … .  به شدت حس کنجکاویم تحریک شده بود … رفتم سراغ سعید … سعید پسر جوانی بود که توی مسجد با هم آشنا شده بودیم … خیلی خونگرم و مهربان بود و خیلی زود و راحت با همه ارتباط برقرار می کرد … به خاطر اخلاقش محبوب بود و من بیشتر رفتارهام رو از روی اون تقلید می کردم .. رفتم سراغش … اینجا چه خبره سعید؟ …  همون طور که مشغول کار بود … هماهنگی های روز قدسه… و با هیجان ادامه داد … امسال مجمع یهودی های ضد صهیون هم میان .  چی هست؟ .. چی؟ .. همین روز قدس که گفتی. چیه؟ .  با تعجب سرش رو آورد بالا … شوخی می کنی؟ … .  . … بعد از کلی توضیح، با اشتیاق تمام گفت: تو هم میای؟ … سر تکان دادم و گفتم: نه …
قسمت بیست و ششم: من تازه دارم زندگی می کنم سرم رو به جواب نه، تکان دادم …   من چیزی در مورد این جور مسائل نمی دونستم … اون روز سعید تا نزدیک غروب دریاره فلسطین و جنایات و ظلم های اسرائیل برام حرف زد … تصاویر جنایات و فیلم ها رو نشونم می داد … بچه های کوچکی که کشته شده بودند … یا کنار جنازه های تکه تکه شده گریه می کردند …  بعد از کلی حرف زدن با همون اشتیاق همیشگی گفت: تو هم میای؟ … کی هست؟ .. روز جمعه … سری تکون دادم و گفتم: نه سعید، روز جمعه تعطیل نیست … باید تعمیرگاه باشم ..  خیلی جدی گفت: خوب مرخصی بگیر …   منم خیلی جدی بهش گفتم: واقعا با تشنگی و گرسنگی، توی این هوا راهپیمایی می کنید؟ این دیوونگیه … این اعتراض ها جلوی کسی رو نمی گیره فقط انرژی تون رو تلف می کنید .. با ناراحتی خم شد و از روی زمین جعبه ها رو برداشت … یه مسلمان نمیگه به من ربطی نداره … باید جلوی ظلم و جنایت ایستاد … ساکت بمونی، بین تو و اون جنایتکار چه فرقی هست؟ …  هنوز چند قدم ازم دور نشده بود … صدام رو بلند کردم و گفتم: یه نفر رو می شناختم که به خاطر همین تفکر، بی گناه افتاد زندان … بعد هم کشتنش و گفتن خودکشی کرده … من تازه دارم زندگی می کنم … چنین اشتباهی رو نمی کنم .. برگشت … محکم توی چشم هام زل زد … تو رو نمی دونم… انسانیت به کنار … من از این چیزها نمی ترسم … من پیرو کسیم که سرش رو بریدن ولی ایستاد و زیر بار ظلم نرفت …  اینو گفت از انباری مسجد رفت بیرون … هرگز سعید رو اینقدر جدی ندیده بودم …  
🕊 ࿐჻ᭂ🌸💛🌸჻ᭂ࿐ • چــــــادرت💕 بوی طراوت می‌دهد🌺🌿 🧕🏻
💌 ✨ 📌یادت نرود بانو! هر بار که از خانه پا به بیرون میگذاری گوشه‌ی چادرت را در دست بگیر و آرام زیر لب بـگو👇🏻 (امانتک یا فاطمه الزهـرا♥️) 🧕🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-أبی..! نيتي في الحياة أن أراقب عينيك حضرتِ پدر! قصدِ من‌ از حیات ‌تماشایِ چشمان ‌شماست 💙
کاش امام زمان(عج) با خودکارِ قرمز، دورِ اسممون خط بکشن و بگن: اینو نگه دارید. این به درد می‌خوره! این شیعه‌یِ ما، مُخلص و مُتخصصه این خونِ دل خورده تا به ما برسه... واسش مُهرِ عاقبت‌بخیری بزنید🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما‌خون‌خودراهدیه‌دادیم‌تا‌قرآن‌وجمھوری‌اسلامی پابرجا‌بماند، برشمابادکه‌پس‌از‌ما‌این‌هدف‌را‌دنبال‌کنید.
روحمان‌از‌بین‌رفته...، سرگرم‌بازیچه‌دنیاییم..! خدایا‌تو‌هوشیارمان‌کن...، تو‌مرا‌بیدار‌کن🌱'!
' 🪄🌿 .
کوردا یه جوری مرزای دلبری رو رد کردن که میگن : گەر بە دەست من بوایە هەناسەشم بە دەمی تۆ هەڵدەکێشا؛ یعنی اگر با میل و خواسته من بود نفس کشیدنم را هم به وسیله دهان تو میکشیدم. 🌾