#تلنگر
اگہمیخوایهمسرتپاڪدامنباشہ
هروقتچشمتبہنامحرمخورد،
چشماتوببنـد
ورونفستوایسا!
باخدامعاملہڪن:)
خودَش گفتـه:
مردانِپاڪبراےزنانپاڪ♥️
|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو تمام منی❤️❤️
صبحتون خوشگل#
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا خامنه ای هست ! تن دشمن میلرزد
مدافعان حـــرم
تا خامنه ای هست ! تن دشمن میلرزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم آرزومه😭😭😭😭اقا...
بین اون همه زائر😭 نمیشه منم باشم?
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش کردم تو هک شدن شبکه یک😆
براندازی پلاستیکی🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلنگر☹️
مذهبیها? چرا?
چرا فک میکنید جارو کشیدن و غیره اهمیت داره?
‹🍪☕️›
-
-
ڪـٰاشدَرصَحـٰرآۍمَحـشَر...!
وَقتۍِخدِابِپرِسَـد :
بَنـدھاِۍمنَروزِگـٰآرَترآچِگـٰونھِگذِرَاندے؟!
مِھدۍفـٰاطِمھِبَرخـیزدَوبِگویَد:
منتـَظرمَنبودシ...!💔
-
-
‹🖤🎼›
ولۍحـٰاجۍخودمونیمـٰا
بعـدِشھـٰادتت....🕊!'
بچہهـٰاےِشھدآیہبـٰاردیگہطعـمِیتیمـی
روچیشـدن...💔!'
#حـٰاجۍ
#بدونتعارف🖐🏼!'
+میگفت:
اللھماجعلنیمِنانصارالمھدی!
ولی...
مامانشبھشمیگفتفلانکارُانـجامبده،
صدتاخونہاونورتر
صدایِغُرغُرکردنهاشمیرفت
#فقطادعانباشہلطفا🙂💔
#اولازخودمونشروعکنیم!
#مــــدیـࢪ •⇣•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️برنامه #ازلاکجیغ💅تا خدا🦋
من عهدبستم باحضرت معصومه(س) که حجاب برتر را انتخاب کنم...
فضای دوستی های محجبه هاو هیأتی ها از فضای دوستی های ما خیلی بهتر بود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میپوشمش فقط به عشق فاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین برخورد همرزمان حاج قاسم با دستنوشتهی ایشان ساعتی پس از شهادت
" خداوندا مرا پاکیزه بپذیر"
آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟
گفت: طلبه هستم.
آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي. ️
دوباره آیت الله پرسیدند: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
#آیت_الله_بهجت فرمود:
حتماً اسمت را عوض كن.
اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدي بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهيد رسيد.
شما يكي از سربازان #امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
#شهیدعبدالمهدی_کاظمی؛ شهیدی که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394 درسوریه به #شهادت رسید.
✅عبدالمهدی خبر شهادت خود را از راوی کتاب سه دقیقه در قیامت شنیده بود و به او توصیه میکرد که مطالب خود را برای دیگران بیان کند.
14.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا هوای همه رو دارن...!
👀#پیشنهاد_دانلود
هم نام مولایش حسین است و خود سرسپرده راه حسین علیهالسلام، شهید حسین محرابی را میگویم، همان که زمین و زمان را بر هم زد تا راهی میدان دفاع از حریم عصمت و طهارت شود.
و حال، آرام محرابی، خواهر شهید که دو سال از او بزرگتر بوده و تمام دوران کودکیاش را به یاد دارد از روحیات برادر شهیدش میگوید...
برادرم در ۳۰ شهریور سال ۵۶ به دنیا آمد، بعد از بارها تلاش، سرانجام در عید غدیر سال ۹۵ به سوریه اعزام شد و پس از دو بار اعزام، در روز دهم آذر ۹۵ به شهادت رسید. از او سه فرزند؛ دو دختر و یک پسر برایمان به یادگار مانده است.
شهید خندان
آدم خیلی پیگیری بود، همیشه تا انتها کار را پیش میبرد، و با توجه به ارادتی که به ائمه داشت برای شهادت دست به دامن تمام ائمه شد و دست از طلب برنداشت. روزی که برای آخرین بار به زیارت آقا امام رضا(ع) رفت، نمیدانم چه بر او گذشت و چقدر اصرار کرد که بعد از آن زیارت خیالش راحت بود که حاجتش را از امام رضا(ع) گرفته. و دقیقاً روز شهادت امام رضا(ع) هم شهید شد. او هر پنجشنبه بعدازظهر به بلوک ۳۰ مدافعان حرم بهشت رضا(ع) مشهد میرفت و زیارت عاشورا میخواند و الان هم در همان محل به خاک سپرده شده است.
بعد از شهادتش از او یک عکس خندان منتشر شد و بهخاطر همین شد شهید خندان ما مشهدیها. و چون درروز شهادت آقا علی بن موسیالرضا(ع) شهید شد، شده شهید امام رضایی.
آرامش حسین به همه ما منتقل شد
هر وقت قصد رفتن به سوریه را داشت دست و پای مادرمان را میبوسید و به او میگفت: از من راضی باش. مادرم نیز در جواب او میگفت: تو زن و بچهداری حسین، مواظب خودت باش. آخرین باری که حسین زنگ زد مادرم به او گفت: از تو راضی هستم.
ما در منطقه پیروزی مشهد ساکن هستیم و شهید هم در اینجا زندگی کرد و بزرگ شد. او در دوران دفاع مقدس سن زیادی نداشت و نمیتوانست به جبهه برود؛ اما همیشه دم از شهادت میزد و میگفت دوست ندارم در شناسنامهام بنویسند فوت، دوست دارم بنویسند شهید.
مادر ما سیده هستند و برای همین هم داداش حسین همیشه میگفت: ما هم سید هستیم. و این را خیلی دوست داشت، به همین خاطر نام جهادی خودش را سید حسین گذاشته بود.
عاشق بیبی رقیه شد
او بهخاطر عقایدی که داشت شغلهای متعددی عوض کرد. مثلا یه مدت در کارخانهای که پدرم در آن شاغل بود، کار میکرد که بهخاطر اینکه مدیریت حاضر نمیشد روزهای عاشورا و تاسوعا را تعطیل کند به مشکل برخوردند. برادرم میگفت باید این دو روز را تعطیل کنید تا کارگرها بتوانند به مراسم عزاداری برسند؛ اما قبول نمیکردند. امثال این قضایا باعث میشد که کارش را تغییر دهد. خیلیها بعد از شهادتش گفتند ما فکر میکردیم شعار میدهد...
از شهادتش خبر داده بود
داداش حسین بعد از برگشت به ایران میرود سر مزارشهیدصدرزاده، شروع میکند با سوز و ناله با او صحبت کردن که برنامه رفتنش را درست کند که یک طلبه جوان از راه میرسد و شروع میکند به خواندن روضه حضرت رقیه. داداش حسین خیلیگریه میکند و در آخر شماره آن جوان را میگیرد و میگوید: من میروم سوریه و شهید میشوم. تو بیا و تلقینم را بخوان و نماز بخوان. جوان میگوید: من از کجا بفهمم شهید شدی؟ میگوید: خودم خبرت میکنم.بعد از خداحافظی از جوان، میرود پای اتوبوس که برگردد مشهد، اما با او تماس میگیرند و میگویند خودت را برسان فرودگاه.
در بهشت رضا کنار مزار شهدا، آقای علیزاده مداح مدافعین حرم را میبیند و میگوید اگر شهید شدم بیا و برایم روضه بخوان. میگوید چقدر هزینه میکنی. و شهید میگوید شفاعت میکنم. میگوید از کجا بفهمم شهید شدی؟ میگوید: در یک مراسم داری مداحی میکنی، وسط مراسم برایت پیام میآید و تو گوشی را نگاه میکنی میبینی نیمی از صورت من خونی شده و پایین آن نوشته حسین جان شهادتت مبارک.