eitaa logo
مدافعان حـــرم
900 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
لا إِلهَ إِلَّا اللَهُ المَلِکُ الحقُّ المُبین °《نیست خدایی جز الله، سلطان حق و آشکار》°
enc_17013085801764114064049 (2).mp3
5.13M
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه❤️‍🩹
shur3(1).mp3
7.91M
غمِ شیرینم یا اباعبدالله🫀
همونجاکه‌میگردی‌بین‌مخاطبینت‌تایکیُ‌پیداکنی بلکه‌بتونی‌حرفی‌بزنی،همونجاکه‌کسی‌روپیدا نمیکنی،همونجاکه‌تهش‌خودتیُ‌کنج‌اتاقتُ‌ یه‌مداحی؛همونجاست.. همونجاست‌که‌میفهمی‌واقعا‌به‌جز امام‌حسین‌کسی‌رونداری:))
بعضیافکرمیکنن؛ ازکربلاتازه‌برمیگردی‌دیگه‌دلتنگ‌نمیشی😄💔' بدترمیری‌یه‌درده؛آواره‌‌ترمیشی؛بیچاره‌ترمیشی(:
میگذرونیم‌به‌عشق‌خودت‌ابی‌عبدالله ... توخودت‌بهترمیدونی‌این‌زندگی‌خیلی‌وقته‌ دیگه‌به‌من‌حال‌نمیده‌ !! فقط‌میگذرونم‌چون‌روضه‌هات‌هست‌چون‌خودت‌هستی‌، چون‌خودتو‌دارم‌وگرنه‌من‌خیلی‌وقته‌بُریدم💔🫠:)'..
جان‌شیرینم...!صدایت‌میزنم،‌جانى‌بگو با‌همان‌جان‌گفتنت،جانم‌به‌لب‌مي‌آوری - فرانک فردوسی
یه بزرگواری داشت تعریف میکرد برام میگفت: آدم باید حواسشو به نماز بده هرچی هم دورش اتفاق بیفته... مثل خودم ؛ دیشب نماز جماعت بودم اصلا متوجه نشدم روی پیرهن نفر جلوییم یه کرم چهار بار دور زد😐🚶🏽‍♂😂 نمازت قبول مرد مومن🙃
✨ یکی از دوستان می‌گفت: در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود، کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛ دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛ رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟ گفتند "ایشان پدرم هستند" حاج قاسم این‌طوری حاج قاسم شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam
~🕊 🌴✨ 🌿غیر ممکنی که ممکن شد! در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر درباره گفته است : « در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بی‌سیم شنیدیم که می‌گفت : اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم. اما به وی گفتیم: مگر می‌ شود با یک گردان با چند لشکر رو به‌ رو شد؟ به هر صورت او اصرار می‌کرد . . ناخودآگاه به او اجازه دادیم . پس از ساعتی دوباره وی با بی‌ سیم گفت : عراقی‌ها تسلیم شدند . . و ما باورمان نمی‌ شد ، زیرا واقعا این کار باورنکردنی بود که انجام دادند . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam
⭕️ فوری/ سید حسن نصرالله: دشمن همه خطوط قرمز را زیر پا گذاشت / برخی انفجارها در بیمارستان‌ها، داروخانه‌ها، بازار و خانه‌ها رخ داد و بسیاری از غیرنظامی‌ها حضور داشتند. "سید علیرضا آل‌داود"
همواره نبرد حق و باطل برپاست هر روز برای مسلمین عاشوراست... "علی عابدی تبار"
خوبی‌اش این بود که همه من را یک آدم قوی می‌شناختند و فکر می‌کردند همه چیز را درست می‌کنم و به اوضاع مسلطم؛ هرچند اگر همان لحظه زمین خورده بودم و داشتم به پهنای جان، اشک می‌ریختم! خوبی‌اش این بود که هیچ‌کس باور نمی‌کرد چقدر کم آورده و چقدر غمگینم! شبیه به بنای چوبی باشکوهی بودم که از درون توسط موریانه‌ها خالی شده‌بود و در کمال عظمتی که حفظ کرده‌بود، هر لحظه با تلنگری فرو می‌ریخت.. تصور می‌کردند قوی هستم، تصور می‌کردند به سپاه مشکلات پیروز می‌شوم، تصور می‌کردند هیچ چیز مرا از پا در نمی‌آورَد؛ اما فقط تصور می‌کردند..! :) ..
صلوات ختم کن...
هیچ چیز، هیچ کس قدرت فوق ِخداوند را ندارد . شب بخیر ✋🏾✨
بسم‌رب‌مولاناو‌حبیب‌قلوبنامهدی﴿عج﴾
°•اَلـسَّـلامُـ عَـلَـی الـمـَهـدے اَلَّـذي یـَمـلـئُـو الـاَرض قـِسـطـاََ وَ عَـدلـا ڪمـا ظـلـمـاََ وَ جَـوراََ•°
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّهَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ.🌿
‌صبح بخیر صباح النور 🤍 🌱
▪️امام باقر علیه‌السلام: إنّما مَثَلُ الحاجَةِ إلى‏ مَن أصابَ مالَهُ حَديثاً كمَثَلِ الدِّرْهَمِ في فَمِ الأفْعى‏: أنتَ إلَيهِ مُحْوِجٌ وأنتَ مِنها على‏ خَطرٍ. حكايت محتاج شدن به آدم نوكيسه، حكايت درهمى است كه در دهان افعى است؛ هم به آن نياز دارى و هم از افعى در خطر هستى. 📚تحف العقول، ص۲۹۴.
بعد از عروسی سعید برادر حمید، دنبال خانه ای بودیم برای شروع زندگی مشترک. با پس اندازی که حمید داشت می شد یک خانه بزرگ در جای خوب قزوین اجاره کرد. اولین خانه را دیدیم. ۱۲۰ متری بود. پسندیدیم. از خانه که بیرون آمدیم هنوز سوار موتور نشده بودیم که یکی از دوستان حمید زنگ زد. برای اجاره خانه پول لازم داشت. حمید گفت: «اگر راضی باشی نصف پول مان را بدهیم به این رفیقم و با نصف دیگر خانه ای کوچک تر رهن کنیم. بعدا پول که دستمان آمد خانه ای بزرگ تر اجاره می کنیم». از پیشنهادش جا خوردم. اما پس از من و منی قبول کردم. دیدم می شود با خانه ای کوچک در محله های پایین شهر هم خوش بود. بالاخره منزلی پیدا کردیم حدود ۵۰ متر با حیاط مشترک و دستشویی در حیاط. همان روز خانه را با هفت میلیون پیش و ۹۵ هزار تومان اجاره ماهیانه قول نامه کردیم. این، آخرین خانه زندگی مشترک مان بود. شهید حمید سیاهکالی🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam
میگفـت: _ سعی‌کنیدمدافـع‌قلبـتون‌باشید _ ازنفـوذشیـطان؛ _ شایـدسخـت‌ترازمدافـع‌حرم‌بودن، _ مـدافع‌قلـب‌بودن‌باشه..!🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam