eitaa logo
مدافعان حـــرم
900 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
‹🔗📒› ازآن‌آدم‌هایی‌نبودکه‌خیلی‌اسم‌امام‌زمان (عج) رابیاورد،ولی‌درمأموریت‌آخرمی‌گفت : واقعااینجاحضوردارن💫 !همون‌طورکه‌امام‌حسین(ع) دست‌یارانشون‌روگرفتندوجایگاهشون‌ رونشون دادن، اینجاهم‌واقعاهمون‌جوریه!🌱🕊 📚 🥀
روایتی‌از"طُ" :) 💚🕊 یڪ بـار تـوۍ دوران دانـشجویے‌اش زنـگ زد و گفـت:(همیـن اݪان پـول مۍ‌خـوام،سـہ میـلیون!)گفـتم:(ایـن مـوقـع شـب از ڪجا بیـارم؟)ڪار یڪۍ از رفـقایش گیـر افـتاده بـود.مجـبورم ڪرد شـبانہ بـروم از عـابر بـانڪ برایـش ڪارت بـہ کـارت ڪنم‌. یڪی از دوستـانم دوربـین عڪاسے حـرفـہ‌ای و گران‌قـیمتی بـہ مـن هـدیہ داد.آمـدو گـرفت و چـند روزے دسـتش بـود.مـدتی گذشـت.سـراغـش را گـرفتم.خیـلے راحـت گـفت:(یڪی از دوسـتام لـازمـش داشـت.دادم بـہش!)تـازه بـا خـنده مۍ‌گفـت:(شـما ڪه بـا دوربیـن ڪارۍ نـدارین.)
روایتی‌از"طُ" :) 🌿🕊 یڪ بـار تـوۍ دوران دانـشجویے‌اش زنـگ زد و گفـت:(همیـن اݪان پـول مۍ‌خـوام،سـہ میـلیون!)گفـتم:(ایـن مـوقـع شـب از ڪجا بیـارم؟)ڪار یڪۍ از رفـقایش گیـر افـتاده بـود.مجـبورم ڪرد شـبانہ بـروم از عـابر بـانڪ برایـش ڪارت بـہ کـارت ڪنم‌. 🕊💫 📚🖋
روایـتی‌از"ط":)💛🌼 در عـالم بچـگۍ مـداحـے مۍڪرد.او مۍخـواند و مـا برایـش سینہ مۍزدیـم.یڪسره چیـزی مۍگــرفت دستـش جـاۍ بلنـدگـو و بـالـا و پایـین مۍپـرید و دم مۍگرفـت.دوران دبسـتان را در مـدرسہ شـاهـد،در خیـابان آزادۍ مےخـواند.فضـاے دبـستان‌شـاهدحـال و هـواۍ جـبہہ و شـهادت را در حـسین زنده نگہ مۍداشـت‌و...
• . زیاد یادش مےافتم. بیشتر یاد صداے گرفته‌اش. یادم نمےرود.بعد از شهادتش یکی از بچه‌هاتیر خورده بود. نمےتوانست خودش را بکشد عقب. پشت بیسیم مےگفت:«مثل مسلم تنها شدم! کجایی عمار؟!» 📚
روایتی‌از"ط" :) 🦋 از ممـد‌حسیـݩ بیشـتر چیـزهاے بـاطنے درس گرفـټم.حـالے‌ام‌ شـد شہـدا زنده اند.بـا آݩ ها مے‌شـود حـرف زد یا دردݪ کـرد یا ایݩـڪہ مے‌شـود چیـزۍ از آݩ‌ها خواسـټ.عشـق شـہدا بـود.نـاغـافݪ مـا را هم دنـباݪ خـودش مۍ‌کشـاند.هـر وقټــ مے‌آمـد معـراج شہـداے دانـشگاہ، مے‌رفټ روے قـبر‌ها چـفیہ مۍ‌مالـید،میبـوسیدشـاݩ،بـہشاݩ عـطر و گݪابـ مے‌زد. چنـدبـار رفـتیم خـانہ‌ۍ دانـشجـویۍ‌اش.چنـد تـا خانـہ عـوض ڪرد.اوݪ یڪ خانـہ قـدیمۍ داشـت ڪہ دوطـرفـش اتـاق بـود و یڪ حـوض وسـط حـیاط.آخـر سـری هـم زیـرزمیـن ڪوکچۍاجـاره ڪردا بـود.چـندتـاپـلہ‌مےرفـت پـایـین.بـہ‌همـہ‌ۍ دیـوارهـا عڪس شـہدا زده بـود،بیـرق و ڪتیـبہ و عـلم.پـرسیدم:<حسـین‌جـان!اینـجا خـونہ‌اسـت یـاحسیـنہ؟>
داداش ممنون که هوامونو داری 🍀🍀🍃🍃🍀🍀🍃🍃🍀🍀🍃🍃🍀
یک روز ظهر ناهار درست کردھ بود. نرفتم خانھ. گوشے ام خاموش شدھ بود. غروب برگشتم. گفت: کجا بودے؟ چرا گوشے ت خاموشھ؟ گفتم: شارژ خالے کردھ. گفت: غذا هست بیا بخور. خودش آشپزے کردھ بود. وا رفتم. لب نزدھ بود بھ غذا. منتظر نشستھ بود تا بیایم. زیاد از این مرام ها مے گذاشت ♥️🕊