اکبر همت
.
.
.
پیداش کردم !!!!؟؟😳😁
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
به او گفتیم :
" نمیخوای زن بگیری ؟؟ "
گفت :
" چرا نمیخوام ؟ ! " 😁
تعجب کردیم . فکر نمی کردیم به این سادگی پیشنهاد ازدواج را قبول کند . مادرش گفت : " ننه ، کیو میخوای؟ بگو تا واست بگیرم . "
گفت:
" من یه زن میخوام که بتونه پشت ماشین با من زندگی کنه !!! 😳😳😳 "
مادرش گفت : " این دیگه چه صیغه ایه ؟ پشت ماشین دیگه یعنی چی ؟ "
گفت:
" یعنی لینکه من بشینم جلو ، اون هم عقب زندگی کنه ، یعنی این "
مادرش گفت : " مادر ، آخه کدوم دختری🧕 حاضره یه همچو زندگی داشته باشه؟! " گفت : " اگه میخواین من زن بگیرم ،شرطش همینه که گفتم "
اول فکر کردیم چون خانه ای برای تشکیل زندگی نددارد ، چنین حرفی می زند . با برادرش خانه ای برای او ساختیم و گفتیم : " ما توی همین شهر برای تو زن میگیریم ، این هم خونه و زندگی . تو هر جا می خوای بری ،برو به کارت برس . "
گفت :
" من زنی میخوام که همدم و شریک زندگیم باشه 💏 و هر جا میرم ، اون هم باید دنبالم بیاد . "
حرفش یک کلام بود 😏
مدتی بعد که از پاوه آمد ، گفت :
" کسی رو که دنبالش میگشتم ، پیدا کردم !! " 😳😍
به او گفتم : " به همین سادگی ؟؟" گفت : " نه ، همچین ساده ام نبود ، بیچاره ام کرد تا بله ر گفت . " 😅😄
گفتم : " یعنی قبول کرد که پشت ماشین با تو زندگی کنه؟؟ "
خندید😁 و گفت : "تا اونور دنیا هم برم ، دنبالم میاد 👌👏 "
گفتم : " مبارکه 👏💑 "
دختر مورد علاقه ی او ♥ از دانشجویانی بود که برای خدمت در مناطق محروم ، شهر و دیار خود را رها کرده و عازم کردستان شده بود .
حاجی چند بار از او خواستگاری کرده ، اما جواب رد داده بود . در آخر ، او نیت چهل روز روزه و دعای توسل🤲 می کند که پس از چهل روز ، به اولین خواستگار جواب مثبت بدهد !
درست شب چهلم ، حاجی مجددا از او خواستگاری می کند و جواب مثبت میگیرد .
😍😊😁👏💏💑💍
#ازین_خواستگاریا_قسمتتون
#همسر_شهید_نصیبتون
#چادرانه_من