#یڪفنجانغزل ☕️🌿
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم ڪیستم :)
سیلی همصحبتی از موج خوردن سخت نیست
صخره ام، هر قدر بی مہری کنی، می ایستم
تا نگویی اشکهاے شمع ازکم طاقتی است
در خودم آتش بہ پا کردم ولی نگریستم
چون شکست آیینہ، حیرت صد برابر میشود
بی سبب خود را شکستم تا ببینم کیستم
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدرے پیش از این یا بعد از آن میزیستم
#فاضل_نظری
#یڪفنجانغزل ☕️🌿
در سرنوشتم، سہمی از باران ندارم
جز بادهاے خستہ از توفان ندارم
اینجا نشستہ گوشہ تنہایی خود
جز یاد تو در سینہام پنہان ندارم
من با خیال دیدنت سرخوش ترینم
بی باده هم چیزے ڪم از مستان ندارم
من عاشق لبخند شیرین تو هستم
ڪارے بہ سیب و قصہ عصیان ندارم
هر چند من تنها سوار ایل عشقم
میلی بہ خالی ڪردن میدان ندارم
امشب هزار و دومین افسانہام بود
من داستان عشقم و پایان ندارم..
مدافعان حـــرم
#یڪفنجانغزل ☕️🌿
حال مرا مپرس ڪہ من ناخوشم، بدم
این روزها بہ تلخزبانی زبانزدم
تو با یقین بہ رفتن خود فڪر میڪنی
من نیز بین ماندن و ماندن مرددم!
حق داشتی گذر ڪنی از من، ڪہ سالہاست
یڪ ایستگاه خالی بی رفت و آمدم
از پا نشستم و نفسم یارےام نڪرد
از هوش رفتم و نرسیدم بہ مقصدم
گفتم ڪہ عاشقت شدهام، دورتر شدے
اے ڪاش لال بودم و حرفی نمیزدم...
#سجاد_سامانی
#یڪفنجانغزل ☕️🌿
پشتِ روزِ روشنم، شامِ سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است
شاید از اول نباید عاشقِ هم میشدیم
این درست، اما جدایی اشتباهی دیگر است
در شبِ تلخِ جدایی، عشق را نفرین مکن
این قضاوت، انتقام از بیگناهی دیگر است
روزگاری دلسپردنها دلیلِ عشق بود
اینک اما دلبریدنها گواهی دیگر است
درد دل کردن برای چشمِ ظاهربین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت، آهی دیگر است
#فاضل_نظری