eitaa logo
مدافعان حـــرم
892 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.9هزار ویدیو
229 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حـــرم
به نام خدا پاسداران خون شهیدان و به یاد حسین، فرمانده ی پاسداران منتظر شهادت، دیشب در چنین ساعتی چه
بسم رب الشهدا والصدیقین دوم👇 شما چه توقعی از شوهر چنین زنی دارید؟ غیر از اینکه تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خونش در جبهه ها می ایستد و از شرف و ناموسش دفاع میکند؟ جالب است بدانید فهیمه خانوم به عنوان یادگاری یک مرمی فشنگ را به صورت گردنبند درست کرده بود و آن را به گردن آقا غلامرضا انداخته بود یعنی حتی وقتی هم که میخواست یادبودی از خودش به آقا غلامرضا بدهد چیزی می دهد که آقاغلامرضا را بیشتر به مقاومت تشویق کند نه فرار از جبهه و برگشتن کنار فهیمه خانوم. آقا غلامرضا هم در نامه سومشان از همین گردنبندحرف می‌زنند و می‌گویند: _ فهیم عزیز، هر گاه که سنگینی بند گلوله عشقت را بر گردنم احساس می کنم یاد تو هستم و با یاد توست که به خود نهیب می زنم: پسر!! وظیفه سنگینی بر دوش توست و باید آن چیزی شوی که خدا از برای یک مرد مسلمان برشمرد و او ! نیز به خیال اینکه تو همانی، انتخابت کرده، زیرا او قبل از تو خدا و دینش را قبول میدارد و بدین لحاظ لحظه ای غفلت از درون سیاهت و پرداختن به ظاهر بر تو حرام است. این یعنی عشق و تکلیف و ایمان و کار و همه چیز که در هم ترکیب شده‌اند و آن یکی بدون دیگری بی معنا می شود فکر نکنید فهیمه خانوم تنهااهل سفارش و توصیه به شوهرش بود و خودش راحت و آسوده به دور از همه چیز زندگی میکرد یا اینکه بیرون صحنه ایستاده باشد و فقط به اقا غلامرضا دستور بدهد تا آنجا که خودش برای آقا غلامرضا توضیح می دهد:_ ... بگذار کمی از برنامه عیدم( البته که هرروزی گناه نباشد عید است) بگویم رضا با یک دختر در نمازجمعه آشنا شدم شوهر او در حمله (محمد رسول الله) شهید شده بود تسکینش دادم و پیشنهاد خودمان را به او گفتم از همان اول فهیمه خانم و آقا غلامرضا قراری گذاشته بودند که اگر آقا غلامرضا شهید شود... # این داستان ادامه دارد...
امیدوارم بهره ها ببرید یاعلی✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبادل 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به رسم هرشب ❤❤ ۳تا۵ صلوات برای ظهور آقامون امام زمان❤ عج ❤ ثوابش برای شهید روح الله قربانی😍 شبتون مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حـــرم
بسم رب الشهدا والصدیقین #قسمت دوم👇 شما چه توقعی از شوهر چنین زنی دارید؟ غیر از اینکه تا آخرین لحظه و
بسم رب الشهدا سوم که اگر آقا غلامرضا شهید شود فهیمه خانم با یک جانباز ازدواج ڪند ادامه نامه فهیمه خانوم...👇 _برنامه من هم در این عید درس خواندن است البته نماز جمعه و دعای کمیل که خود جایی دارد به دیدن مجروحان هم رفتیم اتفاقاً یکی از آنها گفت که در گروه تخریب است بچه دزفول بود و پایش را از دست داده بود . برادر (خیاط ویس) او را می شناخت مامان اینها را بلافاصله پرسیدند: صادق زاده را می شناسی؟ گفت نه فکر می کنم در گروه خیاط ویس باشد. ولی غلامرضا مامان اینها هنوز نمی دانند کارتو در جبهه چیست البته بویی برده اند ولی خوب ما هم با کمک خداوند به آنها تسکین می دهیم ولی همسرم بجنگ که امروز وظیفه تو جنگیدن است و بدان من آن زمان دلم برای تو تنگ می شود که روی از جنگ برگردانی استغفرالله و تا زمانی که در پی انجام وظیفه ات هستی ما راضی هستیم چرا که یکی دردو یکی درمان پسندد یکی وصل یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد... در کل فهیمه خانوم در اکثر نامه هایشان به آقا غلامرضا توصیه می کنند که خاطراتشان را در جبهه بنویسند قسمتی از این خاطرات بعدها به نام کتاب یادداشت های سوسنگرد چاپ شد در نامه بعدی می خوانید فهیمه خانم با چه خواهشی از آقا غلامرضا می‌خواهد تا خاطراتش را برای او بفرستد تا او هم کمی از حال و هوای جبهه را حس کند داستان ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به رسم هرشب ❤❤ ۳تا۵ صلوات برای ظهور آقامون امام زمان❤ عج ❤ ثوابش برای شهیدان دفاع مقدس شبتون مهدوی
عاقبتتون شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفی شهید جهاد مغنیه
زاده ۲ مهٔ ۱۹۹۱ لبنان درگذشته ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵ (۲۳ سال) بلندی‌های جولان، استان قنیطره، سوریه ملیت لبنانی حزب سیاسی InfoboxHez.PNG حزب‌الله لبنان پدر عماد مغنیه دین اسلام و مذهب شیعه
جهاد مغنیه در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۰ (برابر با ۲ مه ۱۹۹۱) به‌عنوان کوچک‌ترین فرزند عماد مغنیه از ازدواج اولش با خواهر مصطفی بدرالدین، سعدی بدرالدین، پس از خواهر و برادر بزرگترش فاطمه و مصطفی در طیر دبای لبنان متولد شد. مراسم تشییع جهاد عماد مغنیه در بخش جنوبی بیروت برگزار شد. در این مراسم جمعیت فراوانی از نقاط مختلف لبنان به این بخش از بیروت آمده بودند. سید ابراهیم امین السید رئیس دفتر سیاسی حزب‌الله بر پیکر جهاد مغنیه نماز خواند. پیکر جهاد عماد مغنیه پس از تشییع در کنار پدرش عماد مغنیه به خاک سپرده شد. در سال ۱۹۹۱ او همراه با پنج خواهر و برادر دیگر خود، به نام‌های اسرا، حسن حسین، فؤاد و زهرا از ازدواج‌های دوم و سوم پدرش به‌دلیل مسائل امنیتی، به ایران رفتند و بعدها به لبنان بازگشته و در جنوب لبنان مستقر شدند. وی تحصیلات عالیه را در رشتهٔ مدیریت دانشگاه آمریکایی بیروت ادامه داد. او یک هفته پس از شهادت پدرش، به رهبر حزب‌الله لبنان، نصرالله اعلام وفاداری کرد. به گفتهٔ برخی از منابع، او یکی از محافظین شخصی نصرالله بوده‌است. در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۵، مغنیه به همراه تعدادی از نیروهای حزب‌الله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بلندی‌های جولان مشرف به اسرائیل هنگام بازدید از شهر «مزرعه الامل» در منطقه قنیطره که با خودروهای خود در حال تردد بودند، توسط بالگردهای ارتش اسرائیل مورد هدف حمله موشکی قرار گرفتند. در این حمله جهاد مغنیه و چندتن دیگر از نیروهای حزب‌الله و نیز یک سردار سپاه به نام محمدعلی الله‌دادی به شهادت رسیدند. این عملیات چند روز پس از سخنان نصرالله در رابطه با حملات هوایی اسرائیل به سوریه رخ داد. او چند روز قبل اعلام کرده بود که حکومت سوریه و متحدین آن، حق پاسخ به حملات اسرائیل را برای خود محفوظ می‌دانند بعد از این حمله روزنامه الحیات چاپ لندن از تلاش‌های اسرائیل برای منصرف کردن حزب‌اللّه از اقدامات تلافی‌جویانه نوشت.حزب‌الله ۱۰ روز بعد، در ۲۸ ژانویه در پاسخ به این حمله، در عملیاتی موسوم به عملیات مزارع شبعا، دو موشک ضدتانک به دو خودروی نظامی ارتش اسرائیل در کشتزارهای شبعا شلیک کرد. دو سرباز اسرائیلی در این حمله کشته شدند که این حمله نیز با پاسخ شدید اسرائیل همراه شد.
شادی روح پرفتوح شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالا رفتن سن حتمی است! امــا  اینکه روح تو پیر شود بستگی به خودت دارد. ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ،  ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ..  ﻣﺒﺎﺩﺍ! مبادا ﺯﻧﺪگی ﺭﺍ  ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ. پایان آدمیزاد نه از دست دادن معشوق است، نه رفتن یار نه تنهایی. هیچکدام پایان آدمی نیست. آدمی آن هنگام تمام میشود  که دلش پیر شود...
ظلم فقط اين نيست كه آدم توى خيابان به يكى كشيده بزند. گاهى يك كلمه‌ى نابجا عليه يك كسى كه مستحقش نيست، يك نوشته‌ى نابجا، يك حركت نابجا، ظلم محسوب ميشود. اين طهارت دل را و طهارت عمل را خيلى بايستى ملاحظه كرد
مدافعان حـــرم
ظلم فقط اين نيست كه آدم توى خيابان به يكى كشيده بزند. گاهى يك كلمه‌ى نابجا عليه يك كسى كه مستحقش نيس
پشت سر شهدا خیلی حرفا زدن و میزنن ای ڪــــــاش کمی واقع بین باشیم منطقی فکر کنیم همه تو کارای بانکی و اداری شیرینی نمیدن یا نمیگیرن به نظر شما کسی هست که عزیز زندگیشو حامیشو پشتیبان و پدر بچه ها شو عشقشو به خاطر پول بفرسته جنگ؟؟؟ بعد از اونم کلی حرف بی ربط از مردم بشنوه ؟؟ کلی کنایه؟؟؟ حواسمون باشه چی میگیم🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حـــرم
دلم راهیان نور میخواد 😭😭😭 ای خدا یعنی میشه؟؟ میشه شهدا دعوت کنند بریم؟؟ میشه بریم ؟؟ خدا اجازه میدی؟ ای ڪــــاش کرونا نبود هرسال میرفتیم با جمع دوستان و خانواده شبای پنجشنبه دعای کمیل میخوندیم کانال کمیل میرفتیم ای کاش راهمون برای رفتن هموار بشه ای کاش آسمونی باشیم ای کاش....
مدافعان حـــرم
بسم رب الشهدا #قسمت سوم که اگر آقا غلامرضا شهید شود فهیمه خانم با یک جانباز ازدواج ڪند ادامه نامه
بسم رب الشهدا والصدیقین چهارم ... امروز نامه ات که بهتر است بگویم خاطراتت یا نه بهتر است بگویم گزارش‌های یک فرماند به دستم رسید و تأثیر عجیبی بر من گذاشت با اینکه بیشتر به مجموعه‌ای از گزارش شبیه بود اما رضای عزیزم از آنجا باز هم بنویس از حسین شهید و یازده تن دیگر که قطعه قطعه شدن حتی از بوی هوای آنجا بوی باروت بوی خونی که به مشام میرسد از زبان تو یه رزمنده از رزمگاه از نبردگاه از نبردگاه سخن شنیدن چیز دیگری است و بس. به معنای دیگر را در بر دارد... آقا غلامرضا هم برای فهیمه خانوم چه نامه های زیبایی میفرستد از همان نامه های آقا غلامرضا هم میشود فهمید که چه تاثیری بر همسر خود گذاشته است . در ادامه یکی از نامه هاے ایشان را میخوانیـم. به نام آنکه من و تو را آفرید تا دل های مان با یاد هم و در راه او آرام گیرد به نام کسی سخن می آغازم که چنان خواهد کرد تا لحظه‌ای روحم و فکرم و قلبم در راه کسی غیر از تو و دین وی در تپش و جوشش نباشد باری چند روزی است که به امید وصلت با دوست جاودانی و شفیق همیشگی همگان، از دیدار و وصلت یکی از بندگان خویش جدا مانده اند .بنده ای که اگر نبود شاید با حال و هوایی دیگر در این ورطه قدم می گذاشتم و گام هایم به استحکام امروز نمی بود کسی که مرا از نعمتی که خدا برای همگان قرار داده است بهره مند نموده و خونی تازه در رگ هایم به جریان انداخت تا با آن خون کاری کنم که حسین حسینیان زمان کردند اگر خداوند توفیق دهد فقط بگویم که اگر خدا یاری کند و دعا های تو خصوصاً دعایی که مخصوص من خواهی کرد مستجاب شود آن وقت است که خاطراتم خواندنی خواهد بود امیدوارم خواب هایی که دیده بودی و برایم تعریف کردید به تحقق انجامد زیرا آرزوی قلبی من است... داستان ادامه دارد...