eitaa logo
مدافعان حـــرم
867 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
11هزار ویدیو
230 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حـــرم
#پشت_سنگر_شهادت #پارت17 کافی بود علی ، یکساعت خانه نباشد. فرصت را غنیمت شمرده و به اتاق پدر و مادرش
به محض خروج هستی به آشپزخانه رفته و لیوانی آب خورد. چند نفس عمیق کشید و به اتاق پدر و مادرش رفت. کاغذ را برداشت ، گوشه ای نشست و شروع به خواندن کرد: السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا سلام امام رضا جان.... سلام امام مهربونم.... سلام جانم به قربانت.... من ، چهارسال پیش در همین روز ، روبروی گنبدت گله کردم... گله کردم از اینکه نمیتوانم مادر شوم... گله کردم و بچه خواستم... یا امام رضا... چهارسال پیش در همین روز روبروی گنبدت ، میان خون و جنازه.... میان دود و انفجار... خودت پسرم را به من دادی. هیچگاه فراموش نمیکنم آن روز را.... روزی که به زحمت همسرم را راضی کردم تا به زیارتت بیاییم.... از تو و خدایت گله کردم و بچه خواستم.... و تو ای ضامن آهو لطفت را در حقم تمام کردی آن لحظه که میان انفجار پسرکی دو ، سه ساله به آغوشم آمد و مرا مامان خطاب کرد. به آغوشم آمد و در آغوش من از هوش رفت. اگر در آن روز ، آن پسر که حال جان من است مرا با مادرش اشتباه گرفت از لطف تو بود. نمیدانم حال پدر و مادر واقعی راشایم زنده هستند یا نه. اما امیدوارم من و همسرم را ببخشند. کمکم کن بتوانم پسرم را درست تربیت کنم. یا انیس النفوس از لطفت سپاسگزارم... جانم به فدایت از تو متشکرم.... امضا: آتوسا مردان حسینی. ۱۳۷۷/۰۳/۳۰ قطرات اشکش نشان از دل بارانی اش بود. چگونه میتوانست باور کند عمری کسانی را پدر و مادر خطاب کرده که پدر و مادرش نبودند؟؟؟ دیگر نمیتوانست حقیقت را کتمان کند. باید قبول میکرد که پدرش هنگام مرگ توهم نزده.... باید قبول میکرد عمری کنار افرادی زندگی کرده که هیچ نسبتی با او نداشته اند... و باید قبول میکرد این را که در حرم پیدایش کرده اند... اما..... چگونه؟؟؟؟ سرش را روی سرامیک های سرد کف اتاق گذاشت و از ته دل ضجه زد.... اشک ریخت و هق زد... ******** صابخونه.... کجایی؟؟؟ من اومَد... چشم هایش روی شیشه های شکسته کف پذیرایی قفل شد. چه اتفاقی افتاده بود؟؟؟ _راشا... جوابی نشنید. دسته گل نرگس را روی مبل گذاشت و از پله ها بالا رفت: راشا.... درب اتاق راشا باز بود. نگاهی به داخل آن انداخت کسی نبود: راشا... کجایی؟؟ از پله ها پایین رفت و شماره راشا را گرفت: در حال حاضر مشترک مورد نظر پاسخگو نمیباشد. لطفا بعدا تماس بگیرید. چاره ای غیر از صبر کردن نداشت. پس از تعویض لباس دستی به سر و روی خانه کشید. شیشه ها را جارو کشید و قند ها را جمع کرد. گل های نرگس را در آب گذاشت و خسته روی مبل نشست. موبایلش را برداشت و دوباره شماره راشا را گرفت........... نویسنده: سیده زهرا شفاهی راد
مدافعان حـــرم
#پشت_سنگر_شهادت #پارت18 به محض خروج هستی به آشپزخانه رفته و لیوانی آب خورد. چند نفس عمیق کشید و به
چند ثانیه بعد صدای گرفته راشا در گوشش پیچید: سلام ، بله؟؟ _سلام ، کجایی تو؟؟؟ خوبی؟؟؟ _علی تویی؟؟؟ _آره علی ام . خوبی؟؟؟ صدایش بغض داشت: خوبم.... _مطمئنی؟؟ کجایی؟؟؟ نفس عمیقی کشید و پاسخ علی را داد: حرم..... چشم های علی تقریبا از حدقه در آمد: حرم؟؟؟؟؟ *********** زانوانش را در بغل گرفته و روبروی گنبد به دیوار تکیه زده بود: نمیدونم چرا اومدم پیشت. شاید اومدم ببینم مامان و بابام کجا منو پیدا کردن. اصلا اومدم ازت شکایت کنم. مامانم بچه خواست ، درست. این همه بچه! چرا من؟؟؟ چرا منو از خانواده اصلیم جدا کردی؟؟؟ مامانم تو نامه گفته بودش روبروی گنبد ازت بچه خواست و تو منو بهش دادی..... الآن من روبروی گنبدت ازت میخوام منو به خانواده اصلیم برسونی.... نمیدونم قضیه دود و انفجار اون سال چی بوده. یه جایی خوندم که تو اون سال حرمو منفجر کردن. امام رضا مامان بابای اصلی من زنده ان؟؟؟ تو ازشون خبر داری؟؟؟ قطرات اشک میهمان صورتش شد: tired of depression.... (خسته شدم از افسردگی) tired of grief of.... (خسته شدم از غم و اندوه) grief of crying.. (از غصه از گریه) Help me get away from this.... (کمکم کن از اینا دور شم) Help me flnd my real family... (کمکم کن خونواده اصلیمو پیدا کنم) Let's make a promise... (اصلا بیا یه قولی بدیم) تو کمکم کن از غم و غصه و افسردگی دور شم. کمکم کن زندگیم درست شه. منم تلاش میکنم اونی بشم که تو دوست داری. قول نمیدما ... سعی میکنم. از علی سوال میکنم و کارای آسونی رو که تو دوست داری انجام میدم. تو کمکم کن مامان بابامو پیدا کنم. منم تلاش میکنم آدم شم. قبول؟؟؟؟ نویسنده: سیده زهرا شفاهی راد
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آبرو‌دار‌قبیله‌است‌نزن‌...💔 شب‌جمعه‌است‌هوایت‌نکنم‌بیچاره‌ام‌💔
Hossein Taheri _ Ah Az Doori (128).mp3
4.02M
من‌می‌ترسم‌که‌بمیرم‌نبینم‌حرم‌تورو؛ازاین‌غم‌می‌میرم!(:💔
AUD-20220709-WA0016.mp3
10.06M
نوشته‌خداروقلبم؛امیری‌حسین!(:♥ تویی‌که‌همش‌دستم‌رومیگیری‌حسین!
enc_1622403113735709499262.mp3
2.47M
_همه‌رفیقامم‌نیمه‌راه‌الاحسین...!(:♥
4_5827897632827114219(1).mp3
6.43M
_خدایٰا‌امشب‌میخام‌شکایت‌کنم‌ ازدست‌قلبم...!(:💔
22.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرش تویی که میمونی برام..(:♥🚶🏻‍♂
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌ریزه اشکام،تنهایِ تنهام...(((:💔🌧