مدافعان حـــرم
✨✨✨✨✨ رمان: #قصهدلبری قسمت_هفتادویکم نمی توانستم جلوی اشکم را بگیرم .. مستأصل شده بودم و فق
✨✨✨✨✨✨
رمان: #قصهدلبری
قسمت_هفتادودوم
جمله آوینی را می خواند:
((شهادت لباس تک سایزیه که بایدتن ادم به اندازه اون دربیاد .
هروقت به سایز این لباس تک سایز دراومدی،دپرواز می کنی، مطمئن باش!))
نمی خواست فضای رفتن را از دست بدهد.
می گفت:((همه چی روبسپار دست خدا.
پدرمادرخیر بچه شون رو می خوان.
خدا که دیگه بنده هاش رو از پدر و مادرشون بیشتردوست داره!))
حاج اقا وحاج خانم حالشان را نمی فهمیدند..!
باخودشان حرف می زدند ، گریه می کردند
آن قدر دستانم می لرزید که نمی توانستم امیرحسین را بغل کنم ..
مدام می گفتم:
((خدایا خودت درست کن! اگه تو بخواس بایه اشاره کارا درست می شه!))
نگران خونریزی محمد حسین بودم.
حالت تهوع عجیبی داشتم ..
هی عق می زدم می دانم از استرس بود یاچیز دیگر ..
حاج آقا دلداری ام می داد و می گفت:
((گفتن زخمش سطحیه! باهواپیما آوردنش فرودگاه .
احتمالاباهم می رسیم بیمارستان!))
باورم شده بود..
سرم را به شیشه تکیه دادم. صورتم گر گرفته بود
می خواستم شیشه را بدهم پایین ، دستانم یاری نمی کرد..
چشمانم را بستم ، چیزی مثل شهاب از سرم رد شد ..
انگار درچشمم لامپی روشن کردند ..
یک نفر در سرم دم گرفت شبیه صدای محمدحسین:
((از حرم تا قتلگه زینب صدامی زد حسین/
دست وپا می زدحسین/ زینب صدا می زد حسین))
بغضم ترکید ..
می گفتم:((خدایا چرا این روضه اومده توی ذهنم!))
بی هوا یاد مادرم افتادم ، یاد رفتارش در این گونه مواقع ..
یاد روضه خواندن هایش
هرموقع مسئله ای پیش می آمد ، برای خودش روضه می خواند..
✨✨✨✨✨
✨✨✨✨✨✨
رمان: #قصهدلبری
قسمت_هفتاوسوم
دیدم نمی توانم جلوی اشک هایم را بگیرم ، وصل کردم به روضه ارباب..
نمی دانم کجابود ..
باید ماشین را عوض می کردیم.
دلیل تعویض ماشین راهم نمی دانم!
حاج آقا زود تراز ما پیاده شد.
جوانی دوید جلو ، حاج اقا را گرفت در بغل وناغافل به فارسی گفت:
((تسلیت می گم!))
نفهمیدم چی شد...
اصلا این نیرو از کجا امد که توانستم به زور خودم رابرسانم پیش حاج اقا...
یک حلقه از اقایان دوره اش کرده بودند ...
پاهایش سست شد و نشست!
نمی دانم چطوراز بین نامحرمان رد شدم.
جلوی جمعیت یقه اش را گرفتم!
نگاهش را از من دزدید..
به جای دیگر نگاه می کرد ..
برایم سخت بود جلوی مردها حرف بزنم .
چه برسد به اینکه بخواهم داد بزنم ..
گفتم:((به من نگاه کنید!))
اشک هایش ریخت
پشت دستم خیس شد...
با گریه داد زدم:((مگه نگفتین خونریزی داره؟ اینا دارن چی می گن؟))
اشکش را پاک کرد ...
باز به چشم هایم نگاه نکرد و گفت:((منم الان فهمیدم!))
نشستم کف خیابان ...
سرم را گذاشتم روی سنگ های جدول و گریه کردم
روضه خواندم ...
همان روضه ای که خودش درمسجد راس الحسین علیه السلام برایم خواند:
((من می روم ولی ، جانم کنار توست ..
تاسال های سال ، شمع مزار توست ..
عمه جانم ، عمه جانم ، عمه جان قدکمانم ..
نگرانم عمه جانم ، عمه جانم ، عمه جان مهربانم..!
✨✨✨✨✨✨
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت استادکریم منصوری .سوره مطففین آیه ۲۲تا۲۵وسوره شمس
#تلاوت_فاخر
ترجمه ایه ۳سوره بقره:پرهیزکاران کسانی هستندکه به غیب(آنچه ازحس پوشیده وپنهان است)ایمان می آورندونمازرابرپامی دارندوانفاق می کنند.
#ایات_الهی
تفسیرآیه ۳سوره بقره:رزق به معنای بخشش مستمری است که دراوقات معین می رسدوبه عقیده برخی ازمفسران رزق به معنای اِنعام وبخشش مخصوصی است که مطابق مفتضای حال فردوبرطبق حاجت اوباشدتاحیات وزندگی اش تداوم یابد.معادل رزق درفارسی واژه روزی است.بایدتوجه داشت که رزق وروزی به مادیات واب ونان خلاصه نمی شودبلکه هراآنچه انسان برای کمال خودبه آن نیازداشته باشدرزق است.مثل:عقل کامل،علم سودمند،مال حلال،شخصیت والا،فرزندصالح،ایمان ثابت،خیردنیاوآخرت،شفاعت،حج،زیارت قبورمعصومین و....
#تفسیر_ماندگار
ترجمه آیه ۲۶سوره بقره:خداوندازاین که به موجوداتی مثل پشه وحتی کمترازآن مثال بزندباکی ندارد،آن هاکه ایمان آورده اندمی دانندکه این حقیقتی است ازطرف پروردگارشان.ولی آن هاکه راه کفرراپیموده اند(باتمسخرمی گویند):منظورخدااراین مثال چه بوده؟!جمعی با(این مثال ها)گمراه وبسیاری هدایت می شوند.درحقیقت فقط فاسقان گمراه می شوند.
#ایات_الهی
تفسیرآیه ۲۶سوره بقره:شان نزول ایه:هنگامی که خداوندایه ۷۳سوره حج را که درآن به مگس وآیه ۴۱سوره عنکبوت راکه درآن به عنکبوت مثال زده رانازل کردجمعی ازمشرکان ازاین آیه انتقادکرده وآن راموردتمسخرقراردادندکه این چگونه وحی است که دران به مگس وعنکبوت مثال زده که خدادرجواب مشرکان ایه ۲۶سوره بقره رانازل کرد.امام صادق درمورداین شریفه فرمودند: خداوندبه پشه مثال زدزیرادرهمان پشه به رغم کوچکی اش ،تمام چیزهایی راآفریده است که درفیل باآن بزرگی اش افریده به علاوه دوعضو دیگرش یعنی شاخک ها وبال ها.درواقع خدا بااین مثال می خواهدظرافت آفرینش رابیان کند.که نشانه عظمت خداهم هست.
#تفسیر_ماندگار
ترجمه آیه ۴۹سوره بقره:و(نیزبه یادآورید)آن زمان که شماراازچنگال فرعونیان نجات دادیم که همواره شمارابه به بدترین صورت آزارمی دادندوپسران شماراسرمی بریدندوزنان شمارا (برای کنیزی )زنده نگه می داشتندودراین ها آزمایش بزرگی بودازطرف خداوند.
#ایات_الهی