#عاشقانه_های_شهدایے❤️
●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم.
●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.
✍راوی: همسر شهید
📎پ ن: فرازی از وصیت نامہ #شهید_حججی
نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند
بدون شڪ ،
شیر حلال مادرم ...
لقمہ حلال پدرم ...
و انتخاب همسرم ...
در آن اثر داشتہ
#شهید_محسن_حججی
ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ،
#عاشقانه_های_شهدایے❤️
●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم.
●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.
✍راوی: همسر شهید
📎پ ن: فرازی از وصیت نامہ #شهید_حججی
نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند
بدون شڪ ،
شیر حلال مادرم ...
لقمہ حلال پدرم ...
و انتخاب همسرم ...
در آن اثر داشتہ
#شهید_محسن_حججی
●ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۹۶/۵/۲۱، سوریه
#خاطره_شهید
بعضی از روزهای جمعه تلفن همراهش خاموش بود.
وقتی دلیلش رو می پرسیدم می گفت:
ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای مام زمان(عج)اختصاص بدم.
#شهید_محسن_حججی
به روایت همسرشهید
همسر شهید:چند وقت بود که علی راه میرفت 🚶♂️میخورد زمین. میخواستم ببرمش دکتر،شب خواب دیدم همسرم اومد به خوابم ؛گفت زهرا علی چیزیش نشده فقط چند وقته منو می بینه میخواد بغلم کند میخوره زمین 💔😔
•• #خادمالشهدا ••
•• #شهید_محسن_حججی
1.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تولدت مبارک رفیق اسمونی😍
#شهید_محسن_حججی
🌸۱۳۷۰/۴/۲۱🌸
#خاطرات_شهید
برای پروژه کار آموزی اش افتاد به نذر و چله. گیر بد استادی افتاده بود همانکه همه ی دانشجو ها ازش فراری بودند. چاره ای نداشت ؛ آن ترم فقط همان استاد آن درس هارا ارائه میداد. از بین سی و پنج نفر، فقط پنج نفرشان نمره ی قبولی گرفته بودند که یکی شان محسن بود. می خندید و می گفت :((خودم قبول نشدم، نذر بود که من را ساخت . ))
#شهید_محسن_حججی
تا نشستم توے ماشین دیدم یک عالمہ ماشین
آمده براے عروسکشان!
دل محسن بہ این کار رضا نمےداد!
وقتے دید خیلے جیغ جیغ مےکنند و بوق
مےزنند گفت: پایہاے همشون رو بپیچونیم؟!
گفتم: گناه دارن! گفت: نہ باحالہ!
لاے ماشینها پیچید توے یک فرعے پارو گذاشت روے گاز و با سرعت وسط شلوغےها قالشون گذاشت، تا اذان مغرب پخش شد کنار خیابان ایستاد کہ بیا براے هم دعا کنیم!
زرنگے کرد، گفت من دعا مےکنم تو آمین بگو!
همان اول آرزوے شهادت و روسفید شدن کرد! توے اشهد ان علیا ولے الله طلب شهادت کرد... اشکم جارے شد!
راوے: #همس_شهید✨
#شهید_محسن_حججے🖐🏻
#هر_روز_با_یک_شهید🥀
°|💔🥀|°
توۍنمـٰازجمـٰاعت؛همیشہصفاولمۍایستاد؛
همیشہتوۍجیبشمُھروتسبیحتربت
داشت!
گـٰاهۍوقتهاڪہبہهردلیلۍتوۍجیبش
نبود،موقعنمـٰازدرحسینیہۍپـٰادگـٰان
دنبـٰالمُھرتربتمۍگشت.
وقتۍڪہپیدامۍڪرد،اینشعررازمزمہ مۍڪرد:
تـٰاتوزمینسجدھاۍ،سربہهوـآنمۍشومシ..!
#شهید_محسن_حججی
#شهیدانه🖇
اَللّهُـمَّعَجِّـلْلِـوَلِیِّـڪَالفَـرَج🕊
اَللّھـُمَّاَخـرِجحُبَّالدُّنیـٰامِنقَلـبی؛
... که پَریـدن،🕊
دل بُریدَن میخواهد ....
✨دستهای خالیم.. دستاویز دل پاکت ...
که احیاءی و روزی ات عندربهم یرزقون ...
شاید از برکت نگاهت
خود غریبم را بیابم ...
#شهید_محسن_حججی
کاش می شد
حال خوب را ،
لبخند زیبا را،
بعضی #دوست داشتن ها را ،
خشک کرد..
لای کتاب گذاشت
و نگهشان داشت...
#شهید_محسن_حججے 🌹
#دلتنگے_شهدایے 🌌🕊
منتشنهیِشرو؏غمےآسمانیام!🙃
لطفابرسرفیق بهدادجوانےام...💔✨
#شهید_محسن_حججی
#دلنوشته_های_یک_جامونده :) 🥀