eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
20.2هزار ویدیو
212 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳«حواستان به روزهای بعد از شب قدر باشد» ▪️در این ماه، شیطان در بند است و خدا او را از سر راه صراط مستقیم برداشته که آنهایی که می‌خواهند بسوی خدا برگردند راحت برگردند. بعد از این ماه، شیاطین آزاد می‌شوند. ▫️یک ماه زحمت کشیدید کوله بارتان را پر کردید، بعضیها فکر می‌کنند از این ماه بیرون رفتند و یا بعد از شب‌های احیا دیگر کار تمام است، تقدیرات رقم خورده، ما هم که گریه و توسل داشتیم و خدا هم تقدیرات خوبی نوشت، از فردا می‌روند دنبال کار خودشان! ▪️نه، تقدیرات تغییر می‌کند. شما آمدی تعهّد دادی که من می‌خواهم مطیع باشم، آنها هم برایت می‌نویسند و بودجه تأمین می‌شود. اگر بعد از آن، سستی کنید، کم می‌شود، آن توفیقات از شما گرفته می‌شود و شیطان کارش همین است. با شدّت می‌آید تا هرچه جمع کردی از دستت در بیاورد. ▫️خیلی حواستان باشد، لحظات و روزهای بعد از شب‌های احیا بسیار مهمّ است. دقیقا همان لحظاتی که همه شل می‌شوند و سرعتشان کم می‌شود. این نشان‌دهنده‌ی این است که رحمت خدا آنطور که باید شامل حالشان نشده است. از نشانه‌های رحمت خدا این است که انسان سرزنده و بانشاط می‌شود، فرح می‌گیرد. @Modafeane_harame_velayat
مهمان سرای رضوی🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔺️منابع رسانه‌ای آمریکا: اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس ایران در هفته های اخیر با رهبران شبه نظامی در سراسر منطقه از جمله برخی جناح های فعال در سوریه و عراق به منظور جذب نیرو و شبه نظامیان برای مبارزه با اسراییل جلسات مخفیانه ای برگزار کرده است. ایران قوی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
══════════•════••• 🍎 لقمه حلال... ✍بعد از نماز مردم در مسجد دور تا دور پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نشسته بودند، پیامبر فرمودند: فرزندان خود را در رحم مادرانشان تربیت کنید. همه تعجب کردند،پرسیدند: یا رسول الله!چگونه فرزند به دنیا نیامده را تربیت کنیم؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: با خوراندن غذای حلال و پاک به مادرانشان. صلی‌الله علیک یا رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم 🌸 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🎥 ‏دختری که افتخاری برای گفتن داشته باشه، نیازی نداره با نشون دادن بدن یا موی سرش خودشو قهرمان نشون بده ⭕️به کانال بپیوندید. http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
🚨 بازیِ شهادت ⭕️ بازیِ شهادت، بازیِ امروزِ کودکانِ فلسطینی‌ است! 🔰 دشمن بداند حتی کودکانِ ما آماده‌ی شهادتند✌🇵🇸 ⭕️به کانال بپیوندید. http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت‌ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.🌱 حضرت فاطمه (علیها السّلام). ⭕️به کانال بپیوندید. http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«من فرعون مصر را کشتم» ♨️ تا بحال اسم خالد اسلامبولی را شنیده اید؟ ❓چرا یکی از خیابان‌های تهران به نام این شهید مصری است؟ 🔹انور سادات (رئيس جمهور مصر) با امضای معاهده ننگین «کمپ دیوید» موجودیت را به رسمیت شناخت. بنابراین در سال ۱۳۶۰، انورسادات هنگامی که در جایگاه ویژه رژه ارتش بود، به دست سروان خالد اسلامبولی و دوستانش (عضو گروه جهاد اسلامی مصر) ترور و کشته شد. 💢 خالد اسلامبولی در ۲۶ فروردین تیرباران و به شهادت رسید. امسال تقریبا مصادف با سالگرد شهادت خالد اسلامبولی شد. 🎥 👆 لحظه ترور انورسادات @Modafeane_harame_velayat
خاکهای نرم کوشک _ ٨ شهید عبدالحسین برونسی تالیف :سعید عاکف شغل جدید راوی : همسر شهید فردا صبح باز رفت دنبال کار جدید. ظهر که آمد گفت: در یک لبنیاتی کار پیدا کردم، از سبزی فروشی بهتره. روزی ۱۰ تومان به من مزد میدهند. حدوداً ۱۵ روزی به لبنیاتی میرفت. یک روز زودتر از وقت به خانه آمد. خواستم دلیلش را بپرسم ولی دیدم یک بیل و یک کلنگ در دستش است. پرسیدم: این ها را برای چی گرفته ای؟. گفت: به یاری خدا و چهارده معصوم می خواهم از فردا صبح بروم سر گذر. چیزهایی از کارگرهای سرگذر شنیده بودم، می دانستم کارشان خیلی سخت است. به او گفتم: لبنیاتی که دیگر کارش خوب بود، مزد هم که به اندازه می داد!. سرش را این طرف و آن طرف تکان داد و گفت: این روانی هم از آن سبزی فروش بدتره چون کم فروشی میکنه! جنس بد را قاطی جنس خوب میکنه و قیمت جنس خوب میفروشه. تازه همان را هم سبکتر میکشه. از همه بدتر  این است که به من اصرار دارد من هم مثل خودش باشم. اعتقاد داره اگر انسان بخواهد به جایی برسد باید این کارها را بکند. فکر می کنم لبنیاتی نونش از سبزی فروش حرامتره. از فردا صبح رفت به قول خودش سر گذر. سه، چهار روز بعد آخر شب که از سرکار برگشت گفت: امروز الحمدلله یک بنا پیدا شد که منو با خودش ببره سرکار روزی ۱۰ تومان به من مزد بدهد. کار سخت و جان کندن بود. با کار لبنیاتی قابل مقایسه نبود دلم برایش می سوخت اینرا بهش گفتم. در جواب گفت: اشکالی ندارد. نون زحمتکشی، نون پاک و حلال، خیلی بهتر از هر کار دیگری است. کم کم در کار بنایی جا افتاد و برای خودش اوستا شد. حالا دیگر خودش شاگرد می گرفت و درآمدش هم بهتر از قبل شده بود. در همان ایام یک روز مادرش از روستا به دیدن ما آمد. همراهش یک بقچه نان و سه کیلو ماست چکیده و چیزهای دیگر هم آورده بود. عبدالحسین همه را برداشت و زود برد آشپزخانه. مادرش گفت: امان میدادی تا یکمی بچه ها نان و ماست بخورند. عبدالحسین تشکر کرد و گفت: حالا که کسی گرسنه نیست، انشاالله بعدا می خوریم. نه خودش خورد و نگذاشت من و حسن به آنها دست بزنیم. خوشبختانه مادرش به حرم رفت عبدالحسین سریع بقچه نان و چیزهای دیگر را برداشت و یک مغازه برد و آنها را وزن کرد به اندازه وزن شان پولش را حساب کرد و به چند تا فقیر که می شناخت داد. آن وقت تازه اجازه داد که ما از آنها را بخوریم. حتی نگذاشت مادرش یک سر سوزن از این موضوع خبر دار شود. برای اینکه خدای نکرده یک وقت ناراحت نشود. پیرزن چند روزی پیش ما مهمان بود وقتی می خواست به ده برگردد، عبدالحسین به او گفت: نمیخواهد بده برگردی همینجا پیش خودم بمان!. مادرش گفت: پدرت را چه کار کنم؟. عبدالحسین گفت: او را هم به اینجا می آوریم. از ته دل دوست داشت مادرش بماند، بیشتر حرص و جوش زمینهای تقسیمی را می خورد. مادرش راضی نشد راه افتاد به طرف روستا. عبدالحسین هم رفت روستا که از پدرش خبر بگیرد. همانجا نوجوان های آبادی را جمع می کند و به آنها می گوید: هر کدام از شما که میخواهد بیاید مشهد درس طلبگی بخواند من خودم خرجش را می‌دهم. سه تا از جوان ها پدر و مادرشان را راضی کرده بودند که با عبدالحسین به شهر بیایند. عبدالحسین آن‌ها را در یک حوزه علمیه در شهر ثبت نام نمود. از آن به بعد هم مثل اینکه بچه های خودش باشند خرج شان را می داد. خودش هم شروع کرد به خواندن درس های حوزه. روزها کار و شبها به درس مشغول بود. همان وقتها هم حسابی درگیر کار مبارزه با رژیم شده بود. ادامه دارد.. 🇮🇷 قــــــــــوے ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Modafeane_harame_velayat
🔴‌ ️نماز عید فطر به امامت رهبر انقلاب اقامه می‌شود 🔹‌ ستاد برگزاری نماز عید سعید فطر تهران: نماز عید سعید فطر امسال در مصلای بزرگ امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه) و به امامت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) برگزار می‌شود. ⭕️به کانال بپیوندید. http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
عجیب شهید ناصرالدین باغانی 🌟🌟تقریر مقام معظم رهبری در سالگرد دانشجوی شهید ناصرالدین باغبانی:🌟🌟 نوشتجات شهید عزیز را مکرر خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام بسم رب الشهدا والصدیقین  اینجانب ناصرالدین باغانی بنده ی حقیر در درگاه خداوندم. چند جمله ای را به رسم وصیت می نگارم. سخنم را درباره ی عشق آغاز می کنم ما را به جرم عشق موأخذه می کنند. گویا نمی دانند که عشق کناه نیست امّا کدام عشق؟ خداوندا معبودا عاشقا،مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم ودیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی کرد پس عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه، به دنیا عشق ورزیدم به مال ومنال دنیا عشق ورزیدم‌. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم امّا همه ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری، فهمیدم در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه می کرده ام، این تو بودی که عاشق من بوده ای و من را می کشانده ای، اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می آمدم. ولیکن وقتی توجه می کنم می بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده ام ولی باز مستقیم آمده ام حال می فهمم که این تو بوده ای که به دنبال بنده ات بوده ای و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده ای و هر شب به انتظار او نشسته ای تا بلکه یک شب او را ببینی، حالا می فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود (عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر) آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می نشستی. اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم ! اما تو دست بر نداشتی و انقدر به این کار ادامه دادی تا بالا خره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می کردم که با پای خود آمده ام. وه چه خیال باطنی !! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه ی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نبرد عشق ببازی من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می کردم. آخرتو بزرگ بودی و من کوچک !! تو کریم بودی و من ل‍ئیم ! تو جمیل بودی و من قبیح تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم.کمند عشقت را محکمتر کردی و مرا به خط مقدم عشق بردی، در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی و چه نیکو شرابی بود. من هنوز از لذت آن شراب مستم. اولین جرعه ی آنرا که نوشیدم مست شدم و در حال مستی تقاضای جرعه های دیگر کردم . امّا این بار تو بودی که ناز می کردی و مرا سر می گرداندی، پیاله ام را شکستی، هر چه التماس می کردم تا از حجاب ظلمانی بیاسایم، ندادی و زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی اکنون من خمارم و پیاله به دست، هنوز در انتظار جرعه ای دیگر از شراب عشقت به سر می برم . ای عاشق من !! ای اله من !! پیاله ام را پر کن و در خماریم نگذار. تو که یک عمر به انتظار نشسته حال که به من رسیده ای چرا کام دل بر نمی گیری؟ تو که از بیع و شراء متاع عشق دم می زنی، چرا اکنون مرا در انتظار گذاشته ای ؟ اگر بدانم که خریدار متاعم نیستی و اگر بدانم که پیاله ام را پر نمی کنی، پیاله ی خود را می شکنم و متاعم را به آتش می کشم تا در آتش حسرت بسوزی و انگشت حسرت به دندان بگزاری  امّا امت مسلمان و شهید پرور ایران !  پیرو امام باشید، نه در حرف، بلکه در عمل گوش دل به سخنان امام بسپارید و حرفهایش را بدون چون و چرا بپذیرید و کلاً در هر عصری امام خود را بشناسید. اکنون که حضرت صاحب الامر(عج) در پردۀ غیبت است، ولی فقیه عصر خود را بشناسید، اگر امام خود را شناختید گمراه نمی شوید وگرنه به چپ و راست منحرف خواهید شد. اسلام را از روحانیت مبارز واصیل فرا بگیرید نه از قلم وزبان منحرفان، در این زمانه عده ای مغرض و جاهل پیدا شده اند که اسلام بدون روحانیت را تبلیغ می کنند. به عبارت دیگر تز جدائیِ دین از سیاست هستند و می گویند که روحانیت در انقلاب شرکت داشتند و رهبری کردند و انقلاب پیروز شد خدا پدرش را بیامرزد. ولی حالا بیایند و بروند و گوشۀ حوزه ها درس و بحث را ادامه دهند. این منحرفین را بشناسید و از صحنۀ انقلاب بدرشان کنید، اینها همان هایی هستند که با نام های مختلف، امّا با یک ماهیّت مطهری را شهید کردند. بهشتی را با تهمت ها و فحشا ترور شخصیت و سپس با کینۀ شیطانی، ترور فیزیکی کردند. @Modafeane_harame_velayat
🔴 حکایت کوتاه روزی یکی از پادشاهان به سیر و سیاحت رفت ،تا این که به روستایی رسید ،کمی در آنجا توقف کرد،تا قدری استراحت کند. پادشاه به همراهان خود گفت :بساط طعام را آماده کنید کمی توقف می کنیم و سپس به راه خود ادامه می دهیم. پادشاه گفت:آن پیرمرد هم که در حال کار کردن هست را بگویید تا بیاید(و با تعجب با خود زیر لب می گفت:چگونه این شخص با این کهولت سن هنوز سر پاست) پیر مرد جلو امد و گفت :بله ،با من کاری بود!پادشاه گفت:ببینم تو چند سال از عمرت سپری شده؟ پیر مرد گفت:یکصد و بیست سال ، پادشا‌ه :و هنوزسر پا هستی و کار می کنی. پیر مرد:بله. پادشاه:ما با داشتن وسایل عیش و نوش و استراحت،نصف عمر شما را هم نداریم !!شما دهاتی ها که وسایل عیش و نوش به قدر ما ندارید ،چطور این همه عمر می کنید؟ پیرمرد در جواب پادشاه گفت:هر یک از انسانها سهم مشخصی از اطعام را دارند . هیچکس در این دنیا بیشتر از اندازه خود نمی تواند مصرف کند .شما در عرض چند سال با پر خوری و زیاده روی ،سهم خود را مصرف می کنید . بنا بر این و قتی که تمام شد ۀدیگر سهمی ندارید و می میرید،ولی ما چون سهم خود را کم کم مصرف می کنیم .بیشتر از شما عمر می کنیم ،قربان!!! ‌‌ حکایتی اموزنده @Modafeane_harame_velayat