eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.9هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
11.8هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا بیماری فراگیر کرونا از حوادث قبل از ظهور است؟ @Modafeaneharaam
👈 چگونه زندگی کنیم؟ ❤️ شهید چمران ❤️ @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACIzVheBemJh7y3GYAATWNMaRntXFhG3wAAvILAAK3RrhT9gkjItHCTIohBA.mp3
3.41M
🔊 #صوت_مهدوی 📝 #پادکست «نعمت توسل به امام زمان» 👤 دکتر #رفیعی @Modafeaneharaam
⭕️رئیسی، خادم جمهور 🔻اگه فقط یه بار هاشمی و ‌خاتمی و ‌روحانی صبح جمعه واسه خاطر مردم تا کمر خم می‌شدن، اصلاحاتیا همه‌ی کهکشان راه شیری رو‌ خبر می‌کردن؛ ✅خدا پشت و ‌پناهت باشه آقای رئیسی @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شهید مدافع حرم رسول جعفری از فرزند شهیدش مهدی جعفری می‌گوید گفتگو با شهید رسول جعفری در مقابل دوربین مرکز رسانه فاطمیون انتشار بمناسبت سالروز شهادت🌷 @Modafeaneharaam
وقتی با شهدا رفیق می‌شویم متوجه صفای آن‌ها می‌شویم. آخر تیپ زدن و مد بودن شهدا هستند که تیم زدند و یوسف زهرا به آن‌ها نظر کرد.🌸 @Modafeaneharaam
⭕️ انتقاد تند به رهبر انقلاب و پاسخ جالب ایشان 💠 در یکی از دیدارهای فامیلی که مقام معظم رهبری تشریف داشتند، وقتی دیدند یکی از اعضای کنار در نشسته است، به او فرمودند: شما بالاتر تشریف بیاورید. او در جواب آقا، با حالت خاصی گفت: «شَرَفُ المَکان بِالمَکین» (ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک مکان و جایگاه ارزش می‌دهد.) بعد ادامه داد: شما چرا روی می‌نشینید و صحبت می‌کنید؟ رهبر انقلاب با فرمودند: من به خاطر نمی‌توانم مدت طولانی روی زمین بنشینم. سپس به خاطر نشستن روی صندلی از حضار کردند. 📘 آب آیینه آفتاب ، ص ۲۷ @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✍️ #نامزد_شهادت #قسمت_اول 💠 ماشین را که از پارکینگ بیرون زدم، سرایدار شرکت با نگرانی تأکید کرد :«خ
✍️ 💠 از ترس همه بدنم رعشه گرفته بود و با همین دستان رعشه گرفته، تلاش می کردم در ماشین را از داخل قفل کنم و نمی توانستم که همه انگشتانم می لرزید. ولی انگار به من کاری نداشتند و تنها این طعمه تنها را با تمام قدرت می زدند. با هر ضربه ای که به پیکرش می زدند، فشار بدنش را احساس می کردم که به شیشه کنارم کوبیده می شد و ماشین را می لرزاند و آخرین بار ناله اش را هم شنیدم. 💠 دیگر نمی دیدم با چه می زدند، چون شیشه کنارم با کاپشن مشکی اش پوشیده شده بود تا جایی که ردّ خون روی شیشه جاری شد. ناله مظلومانه اش را می شنیدم و ضرب ضربات را حس می کردم تا لحظه ای که شیشه ماشین از خون پُر شد و انگار دیگر توان ایستادن نداشت که جسم نیمه جانش کنار شیشه سُر خورد و روی زمین افتاد. 💠 حالا چاقوی بلندی را می دیدم که بالا و پایین می رفت و روی سر و گردنش می خورد. به نظرم قمه بود، با قمه می زدند و من دیگر سایه او پشت شیشه نبود تا پشت پیکرش پنهان شوم که از وحشت آدم کُش ها، روی صندلی کناری ام مچاله شده و بی اختیار جیغ می زدم. از شدت این ترس کُشنده تا مرگ فاصله ای نداشتم که حس کردم صداها آرام گرفته و دیگر ماشین تکان نمی خورَد. 💠 با تن و بدن لرزانم باز سر جایم نشستم، هنوز می ترسیدم که آهسته سرم را چرخاندم و دیدم کسی کنار ماشین نیست اما همچنان ناله ضعیفی می شنیدم که دلم لرزید. احساس کردم به بدنه ماشین دست می کشد و زیر لب ناله می زند که باز بغضم ترکید. چند عابر خودشان را کنار ماشین رساندند و به هر زحمتی بود می خواستند بلندش کنند که او را روی زمین تا کناره پیاده رو کشاندند و تکیه اش را به دیوار دادند. 💠 از دیدن پیکری که سراپایش خون بود، دلم خالی شد و حس کردم دارم از حال می روم که نگاهم را از هیبت مظلومش گرفتم و درمانده به مردم خیره شدم. از رنگ پریده و چهره وحشتزده ام فهمیدند حالم بد شده که با اشاره به من فهماندند خبری نیست و تخریبچی ها رفته اند، ولی من باز هم می ترسیدم در را باز کنم و هنوز قلبم در سینه پَرپَر می زد. یکی با اورژانس تماس می گرفت، یکی می خواست او را به جایی برساند و دیگری توصیه می کرد تکانش ندهند و من گمان نمی کردم به این قامت درهم شکسته جانی مانده باشد که ناگهان حسی در دلم شکست. 💠 انگار در پس همان پرده خونینی که صورتش را پوشانده بود، خاطره ای خانه خیالم را به هم ریخته بود که بی اختیار نگاهم را تا نگاهش کشیدم و این بار چشمانی را دیدم که برای لحظاتی نفسم بند آمد. انگار زمان ایستاده و زمین زیر پایم می لرزید. تنها نگاهش می کردم و دیگر به خودم نبودم که بی اراده در را باز کردم و پیاده شدم. پاهایم سست بود، بدنم هنوز می لرزید، نفسم به سختی بالا می آمد اما باید مطمئن می شدم که قدم های بی رمقم را به سختی روی زمین می کشیدم و به سمتش می رفتم. 💠 بالای سرش که رسیدم، چشمانش بسته بود و صورت زیبایش زیر بارش خون، به سفیدی ماه می زد. یعنی در تمام این لحظات او بود که به فاصله یک شیشه از من، خنجر می خورد و مظلومانه ناله می زد؟ حرکت قلبم را در قفسه سینه حس می کردم که به خودش می پیچید و با هر تپش از خدا تمنا می کرد که او زنده بماند. 💠 از لای موهایش خون می چکید، با خون جراحت های گردنش یکی می شد و پیکر و لباسش را یکجا از خون غسل می داد و همین حجم و بوی خون برایم بس بود که مقابل پایش از حال بروم. در میان برزخی از هوش و بی هوشی، هنوز حرارت نفس هایش را حس می کردم که شبیه همان سال ها نفس نفس می زد؛ درست شبیه ده سال پیش... ✍️نویسنده: @Modafeaneharaam
ختم به نیت🔰 هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدت النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولا الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید @Ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | سخنان مهم حاج قاسم سلیمانی در رابطه با آمریکا @Modafeaneharaam
وعده ی خداوند ناپذیر و !💔 تنها مسیر یکطرفه ی دنیای ماست! هرچه خدا بخواهد همان گونه می شود.. 🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏باب الجواد راه ورودی... به قلبِ توست... حاجت رواست هر که از این راه می رود #چهارشنبه_های_امام_رضایی @Modafeaneharaam
🔅امیرالمؤمنین عليه السلام: 🍁مَن أعرَضَ عَن نَصيحَةِ النّاصِح اُحرِقَ بِمَكيدَةِ الكاشِحِ 🍂كسى كه از نصيحت نصيحتگر روى گرداند در آتش نيرنگ دشمنى كه به ظاهر دَم از دوستى مى زند بسوزد. 📚غررالحكم حدیث8697 @Modafeaneharaam
🖼 #عکس_نوشته 👤 استاد #رائفی_پور : 📗 حضرت صادق اين دعا را به زُراره آموختند و فرمودند كه در زمان غيبت و امتحان شيعه بخوانند: «... اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى» (کافی، ج١، باب ‌فی الغیبه، ص٣٣٧) 🔺 اگر امام زمانت را نشناسی، گمراهی و تا زمانی که از وجود امام محروم باشی، یعنی موردِ غضبِ خداوندی. پس هر روز در نماز می‌خوانیم «غَیرِ المَغضُوبَ عَلَیهِم ولاَ الضَّالَّینَ» 📚 برگرفته از #کلاسهای_مهدویت @Modafeaneharaam
🌹#با_شهدا|شهید حسن آقاسی‌زاده ✍️ مهندس خانه‌دار ▫️وقتی می‌اومد خونه دیگه نمی‌ذاشت من کار کنم. زهرا رو می‌ذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا می‌داد. می‌گفتم: یکی از بچه‌ها رو بده به من با مهربونی می‌گفت: نه، شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی. مهمون هم که می‌اومد پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی می‌گفتند: مهندس که نباید تو خونه کار کنه! می‌گفت: من که از حضرت علی علیه السلام بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا سلام الله علیها کمک نمی‌کردند؟ 📚 فلش کارت مهروماه، مؤسسه مطاف عشق @Modafeaneharaam
📸هفتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم "حمیدرضا زمانی " جمعه هفتم آبان ماه چهاردانگه شهرک حسین آباد مفرح @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐کشف پیکر مطهر ۱ شهید دوران دفاع مقدس 💠 دیروز سه‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰ گروه‌های تفحص شهدا موفق شدند پیکر مطهر شهیدی را از منطقه جزیره مجنون شمالی تفحص نمایند @Modafeaneharaam
پوستر | گوش به فرمان فرازی از وصیت نامه: «سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد.» @Modafeaneharaam
📣#همه_دعوتید 🌹مراسم دومین سالگرد شهادت پاسدار شهید مدافع حرم حامد سلطانی🌹 📆پنجشنبه ۱۴۰۰/۸/۶ آبان ماه ⏰ساعت ۱۵:۳۰ 🗺#تهران_بهشت زهرا (س)_قطعه ۵۳ مزار شهید @Modafeaneharaam
⭕️ برای مهدی... 🔹 یک بخش از وصیت‌نامه‌اش را اختصاص داده بود به پسر کوچولویش محمد. نوشته بود: "زندگی کن برای مهدی، درس بخوان برای مهدی، ورزش کن برای مهدی. محمد... من تو را از خدا برای خودم نخواستم، تو را از خدا خواستم برای مهدی." 📢 شهید حمیدرضا اسداللهی 📚 پایگاه اطلاع‌رسانی دفاع‌پرس 🌷 #مهدویت_و_شهدا @Modafeaneharaam