فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: اینکه بچه حزب الهیها فقط جمع خودشون، من و آدمای خودم، من و رفقای خودم، من و مریدای خودم! مداح هستم با مریدهای خودم جمع بشیم که چی...
اینکه نمیشه انقلاب را حفظ کردن!
اینکه نمیشه جمهوری اسلامی را حفظ کردن!
اینکه نمیشه اثرگذاری بر جامعه کردن!
@Modafeaneharaam
🔸يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکي مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ يُزَکِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
💠 ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! و هر که از گام های شیطان پیروی کند او به فحشا و منکر فرمان می دهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می کند ، و خدا شنوا و داناست!
📗 آیه 21 سوره نور
#آیه_روز
قدم هایی که تبدیل فاجعه شده!
چند دروغ رایج افراد متأهل برای رابطه خارج از ازدواج و خیانت!⛔️
با همکارم(که نامحرمه) مثل خواهر و برادریم!❌🤥
با همسرم خیلی سرد و غریبه هستیم!❌🤔
به اجبار باهاش ازدواج کردم!❌😏
قراره از هم طلاق بگیریم!❌🙁
مدتهاست از هم جدا زندگی میکنیم!❌😐
@Modafeaneharaam
🌹#با_شهدا|شهید روح الله قربانی
✍️ کف پای مادر
▫️روح الله فارغالتحصیل دبیرستان مؤتلفه بود. یک بار به یک مناسبتی از روح الله خواستند که برای بچهها چند کلامی صحبت کند. تک تک جملاتش را به خاطر دارم. او میگفت: رفقا یک چیز از من داشته باشید. با پای مادرتون دوست باشید. مدام پایش را ببوسید، به خصوص کف پای مادرتون رو... این حرفها رو وقتی میگفت که مادرش را از دست داده بود. وقتی خبر شهادتت رو شنیدم مادرم اومد تو اتاق تـا علت گریههـام رو بپرسه همونجا بـه حرفت عمل کردم و بـه پاهاش افتادم و قول میدهم که بازهم این کار را انجام بدم.
مطمئـن هسـتم هرکسی ایـن خاطـره تو را بشنود حتما به حرفت عمل میکند. روح الله جان آغوش گرم مادرت مبارک.
@Modafeaneharaam
دیدار مجازی با خانواده شهید قرآنی، قاری برتر
شهید محسن حاجی حسنی کارگر🌹
#تکمیلی در تصویر👆
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «آزمونهای قبل از ظهور؛ قسمت دوم و پایانی»
👤 استاد #رائفی_پور
🇮🇷 جمهوری اسلامی، امتحان شیعیان قبل از ظهور
🗓 خلاصه سخنرانی #عید_بیعت ۱۴۰۰
@Modafeaneharaam
#معرفی_مختصر_شهیدنوید
#نویدانه👇
نوید متاهل و تازه داماد بودند و خطبه عقد ایشان توسط رهبر معظم انقلاب (به صورت تلفنی) خوانده شد.
#ویژگیها
🔹از صفات بارز اخلاقی شهید احترام بسیار زیاد به پدر و مادر ، مودب و با حیا ، بسیار دلسوز ، اهل فکر و صبور ، شوخ طبع، بسیار کار راه انداز و توانمند بودند .
#شهیدنوید که برای انجام ماموریت سه ماهه به سوریه اعزام شده بودند پس از پایان ماموریت به درخواست خود شهید و با اجازه فرماندهان به دیرالزور البوکمال اعزام شدند
شهید نوید صفری طی نبرد با تروریست های داعش در شهر البوکمال زخمی و به اسارت تروریست ها در آمد.
طی مدتی خبری از وی نبود تا اینکه با آزادی کامل شهر البوکمال از لوث تروریست های تکفیری در تاریخ #۵آذر۱۳۹۶ پیکر مطهر او شناسایی و مشخص شد که همچون سالار و سرور شهیدان ، مظلومانه به شهادت رسیده و سر از پیکرش جدا شده است و در روز جمعه #۱۰آذر۱۳۹۶ در محله تهرانپارس تشییع گردید.
#شهیدنوید علایق خاصی به شهید محمد حسن (رسول) خلیلی ، شهید سعید علیزاده و شهید علی خلیلی داشتند.
#چهارمین_سالروزشهادتش_گرامی_باد🎉🎊
@Modafeaneharaam
#اطلاعیه_توجه📣
#بارعایت_اصول_بهداشتی
#همه_دعوتید💐
مراسم چهارمین سالگرد عروج ملکوتی
شهیدمدافع حرم، شهیدنوید صفری
سخنران : حجت الاسلام محمدتقی وکیل پور
با نوای : حاج امیر عباسی 🎤
کربلایی مقداد حسین زاده
🌸پنجشنبه ۱۴۰۰/۰۸/۲۰ از ساعت ۱۴:۳۰
گلزار شهدای بهشت زهرا
قطعه ۵۳ در جوار مزار شهید🌷
#اطلاع_رسانی☝️
#ستادبرگزاری_چهارمین
#سالگردشهیدنویدصفری
#شهیدمدافع_حرم #شهید_اربعین
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «تحریف ادیان؛ قسمت پنجم»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 غربال در #آخرالزمان
🧠 امام زمان برای کسانی میآید که فهمیم باشند، عقلانیت بر آنها حاکم باشد...
@Modafeaneharaam
#انتشاردسته_نوشته🌼
وعدهٔ شهید #نوید_صفری در دستنوشتهاش:
زیارت عالی و والا مقام و پر فیض، #زیارت_عاشورا را بخوانید و از طرف من به حضرت ابراز ارادت کنید، حتما هر کجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند. بر شما باد خواندن عاشورا عاشورا عاشورا که این سخن، سخن امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است، و بدانید هر که ۴۰ روز #عاشورا بخواند و ثوابش را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در #آخرت برای او جبران کنم. حتی یک زیارت عاشورا هم #قیامت میکند با #روضه #ارباب از طرف مادرش و خواهرش. انشاءالله شرمندهٔ شما نباشم به امید حضرت حق.
#چله_زیارت_عاشورا
#چله_حاجت_روایی
#شهیدمدافع_حرم_نویدصفری
#شهادت۱۳۹۶/۰۸/۱۸🌷
#مصادف_بااربعین_حسینی
#سالروز_شهادت🌹
@Modafeaneharaam
📣#اطلاع_رسانی
🌹مراسم یادواره شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان 🌹
🎙سخنران:استاد سیدسعید لواسانی
📢روایت مقاومت:شیخ محمدتقی وکیل پور
🎤مادحین:حاج امیر عباسی
کربلایی محمدرضا نوشه ور
📆پنجشنبه ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۰
⏰از نماز ظهر
🗺#تهران_چیذر_گلزارشهدای امامزاده علی اکبر(ع)در جوار مزار مطهر شهید محمدرضا دهقان
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
#صبرت_داره_تموم_میشه؟
🔸 داستان عالمی که امیرالمومنین در خواب به او پول داد!
#استاد_انصاریان
@Modafeaneharaam
💠 دو شهید گمنام شناسایی شدند
🕊 "شهید محمد خیامیان پاقلعه" که در سال ۱۳۹۱ بهعنوان شهید گمنام در "شهر توسیرکان همدان" دفن شده بود.
🕊 "شهید فیض الله غضنفری" که در سال ۱۳۹۱ بهعنوان شهید گمنام در "کردکوی استان گلستان" دفن شده بود.
http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/3039
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی جدید از رویارویی نیروی دریایی سپاه و ناوهای آمریکایی
۱۲۰ موشک کروز ضد کشتی، روی ۲ ناوشکن آمریکایی قفل شده بود !
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺 💠قسمت چهاردهم: من و خدای امیرحسین . من مسلمان شدم و به خدای امیرحسین ایم
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺
💠 قسمت پانزدهم: دست های خالی
.
توی این حال و هوا بودم که جلوی یه ساختمان بزرگ، با دیوارهای بلند نگه داشت ... رفت زنگ در رو زد ... یه خانم چادری اومد دم در ... چند دقیقه با هم صحبت کردند ... و بعد اون خانم برگشت داخل ... .
.
دل توی دلم نبود ... داشتم به این فکر می کردم که چطور و از کدوم طرف فرار کنم ... هیچ چیزی به نظرم آشنا نبود ... توی این فکر بودم که یک خانم روگرفته با چادر مشکی زد به شیشه ماشین ... .
انگلیسی بلد بود ... خیلی روان و راحت صحبت می کرد ... بهم گفت: این ساختمان، مکتب نرجسه. محل تحصیل خیلی از طلبه های غیرایرانی ... راننده هم چون جرات نمی کرده من غریب رو به جایی و کسی بسپاره آورده بوده اونجا ... از خوشحالی گریه ام گرفته بود ...
.
چمدانم رو از ماشین بیرون گذاشت و بدون گرفتن پولی رفت ... .
.
اونجا همه خانم بودند ... هیچ آقایی اجازه ورود نداشت ... همه راحت و بی حجاب تردد می کردند ... اکثر اساتید و خیلی از طلبه های هندی و پاکستانی، انگلیسی بلد بودند ... .
.
حس فوق العاده ای بود ... مهمان نواز و خون گرم ... طوری با من برخورد می کردند که انگار سال هاست من رو می شناسند ... .
مسئولین مکتب هم پیگیر کارهای من شدند ... چند روزی رو مهمان شون بودم تا بالاخره به کشورم برگشتم ... یکی از اساتید تا پای پرواز هم با من اومد ... حتی با وجود اینکه نماینده کشورم و چند نفر از امورخارجه و حراست بودند، اون تنهام نگذاشت ... .
.
سفر سخت و پر از ترس و اضطراب من با شیرینی بسیاری تموم شد که حتی توی پرواز هم با من بود ... نرفته دلم برای همه شون تنگ شده بود ... علی الخصوص امیرحسین که دست خالی برمی گشتم ... .
اما هرگز فکرش رو هم نمی کردم بیشتر از هر چیز، تازه باید نگران برگشتم به کانادا باشم ... .
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠قسمت شانزدهم: اسیر و زخمی
.
از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ...
.
.
مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... .
.
وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... .
.
هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... .
اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... .
.
بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... .
.
چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... .
.
اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ...
.🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
💠قسمت هفدهم: فرار بزرگ
.
حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... هیچ کس ملاقاتم نیومد ... نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت ... حتی اجازه خارج شدن از اتاق رو نداشتم .
دو ماه تمام، حبس توی یه اتاق ... ماه اول که بدتر بود ... تنها، زندانی روی یک تخت ... .
.
توی دوره های فیزیوتراپی، تمام تلاشم رو می کردم تا سریع تر سلامتم برگرده ... و همزمان نقشه فرار می کشیدم ... بالاخره زمان موعود رسید ... وسایل مهم و مورد نیازم رو برداشتم ... و فرار کردم ... .
.
رفتم مسجد و به مسلمان ها پناهنده شدم ... اونها هم مخفیم کردن ... چند وقت همین طوری، بی رد و نشون اونجا بودم ... تا اینکه یه روز پدرم اومد مسجد ...
.
پاسپورت جدید و یه چمدون از وسایلم رو داد به روحانی مسجد ... و گفت: بهش بگید یه هفته فرصت داره برای همیشه اینجا رو ترک کنه ... نه تنها از ارث محرومه ... دیگه حق برگشتن به اینجا رو هم نداره ... .
.
بی پول، با یه ساک ... کل دارایی و ثروت من از این دنیا همین بود ... حالا باید کشورم رو هم ترک می کردم ...
.
.
نه خانواده، نه کشور، نه هیچ آشنایی، نه امیرحسین ... کجا باید می رفتم؟ ... کجا رو داشتم که برم؟ ... .
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
@Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت🔰
#شهید_میرزا_محمودتقیپور
#شهید_نوید_صفری
#سالروز_شهادت💔
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنین علیه السلام و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@Ahmad_mashlab1115
🔴 حضرت عبدالعظيم حسني(ع) فرمود: بر سرورم حضرت جوادالائمه(ع) وارد شدم؛
تصميم داشتم از او بپرسم كه آيا «قائم» شما همان مهدي است يا غير او؛ پيش از آنكه سخن بگويم،
🔷 فرمود: اي ابا القاسم! قائم ما همان مهدي است كه بايد در زمان غيبتش منتظر او بود و در زمان ظهورش وي را اطاعت كرد و او سومين فرزند من است.
📚 امام مهدي موجود موعود، صفحه ۱۶۴
@Modafeaneharaam
🌹#با_شهدا|شهید اسماعیل دقایقی
✍️ دوری از اختلافات خانوادگی
▫️معمولاً صورت بشاشی داشت. یکبار سر مسئلهای با هم به توافق نرسیدیم. هر کدام روی حرف خودمان ایستاده بودیم که او عصبانی شد، اخم روی صورتش افتاده بود و لحن مختصر تندی به خود گرفت، بعد از خانه زد بیرون... وقتی برگشت دوباره همانطور با روحیه باز و لبخند آمد. بهم گفت: بابت امروز ظهر معذرت میخواهم. میگفت نباید گذاشت اختلافات خانوادگی بیش از یک روز ادامه پیدا کند...
@Modafeaneharaam