eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت روز پدر😔❤️ فرزند شهید مدافع حرم نادر حمید اولین کلمه ای که به زبان آورد کلمه بابا بعداز دیدن عکس پدر شهیدش ❤️ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 " روزت مبارک ایران زمین " 🌹 ❣️بابا جان سایه‌تان بر سر ما مستدام باشد ان شاءالله❣️ @Modafeaneharaam
🌺🌺 🌸 جانم به این روایت... ✅ابن شهرآشوب رحمه الله در کتاب « مناقب » از فاطمه بنت اسد علیها السلام - مادر امیرالمؤمنین علیه السلام - نقل می کند که فرمود: او را با پارچه اي قنداق کردم و بستم، آن را پاره کرد، او را با دو قنداق بستم آن را پاره کرد تا آنکه او را با شش قنداق که بعضی از آنها پوست و بعضی ابریشم بود بستم، همه آنها را پاره کرد، سپس فرمود: ⚜یا اُمّاه ؛ لاتشدّي یديّ فإنّی أحتاج أن اُبصبص لربّی بإصبعی. ⚜ اي مادر ؛ دست هاي مرا مبند، زیرا می خواهم با انگشتانم براي پروردگارم خضوع و خشوع کنم. 📚کتاب نفیس ، جلد اول، صفحه ۱۹۷ ☝️مبلغ غدیر باشیم. لطفا پست را نشر دهید، تا با همدیگر @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACK9RiC3nsnIPE5sahAAHcQR-QS6DK5MoAAqwJAAL3A7lRiRriCziPB1AjBA.mp3
4.61M
🔅↭🌺﷽🌺↭🔅 💚 یا علی ذکر خداحافظیم😍 🎤 سید رضا نریمانی 💐 🌸 علیه السلام اربعینو از قلم نندازیم یه دقیقه یه سلامم راضیم💔 ‌... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 نماهنگ/ ماه نجف سلام! مولای آب... ای هدیه‌ی خدا به زمین و زمان... سلام! @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به فرزندان شهدای مدافع حـــرم: پدر واژه بزرگیست... این روزهــا همه در تکاپوی روز پدر؛ ولی کودکی..... غریبانه به قاب عکس پدر و تمام آرزوهایش نگاه می کند... @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃میلاد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام 🌸🍃 💫 راز همراهی با اهل بیت علیهم السلام در دنیا و آخرت علی کریمی 🍃با نشر کلیپ در ثواب آن شریک باشید🍃 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در تقويمِ من روزِ "مــرد" روزى بود كه پدر از جنگ برگشت اما جورے ڪه در جيب جا ميشد و بر گردن آویزان چه پدرها، ڪه گذشتند از طعم پدرے... چه بچه‌ها، در حسرت تبریڪ یڪ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | دل‌نگاره‌های فرزندان شهدا برای سردار سلیمانی در روز پدر @Modafeaneharaam
﷽ مادری روز ، در دلش غوغا بود ؛ چونکه هم مادر و هم بود😔💔 🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید | لحظاتی از حضور شهید حاج و شهید در حرم امام علی ( علیه السلام)❤️ @Modafeaneharaam
به دلم ماند یه بار دست روی سرم بکشی بابای خوبم😔❤️ دختری که هیچ وقت بابایش را ندید... ... @Modafeaneharaam
روزت مبارک مرد... روز مرد رو باید تبریک بگیم به یکی از مشتی ترین مدافعان حرم... روز مرد تبریک به همه قهرمان های وطن ، به خصوص مدافعان حرم و به خصوص شهید مشتی و با مرام و سلحشور ، آقا اصغر پاشاپور ... @Modafeaneharaam
.. تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACK-FiC8Ad3TJwIzBKx9po4gABb4MwVtkAAoQMAALcPDFQMLSWPCKyx80jBA.mp3
8.16M
با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے از کعبه حق بانگ جلی می‌آید آوای خوش لم یزلی می‌آید.🌸🍃 بشنو که سروش وحی حق می‌گوید آغوش گشایید علی می‌آید.🌸🍃 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | اعلام رمز آغاز یکی از عملیات‌های جبهه مقاومت علیه دشمنان اسلام، در سالروز ولادت امیرالمومنین علیه‌السلام در حضور سردار شهید سلیمانی @Modafeaneharaam
آقای غریبم❤️ برای آمدنت همگی باهم دعامیکنیم💔 چله زیارت آل یاسین جهت تعجیل در فرج آقا🌹 به عمل کار برآید به سخن دانی نیست🍁 اتمام چله نیمه شعبان❤️ @Modafeaneharaam
مراسمات وداع و تشییع پیکر مطهر «شهید مدافع‌حرم امیرعلی محمدیان» @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠#قسمت_سی_و_نهم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : نجات یوسف سکوت عمیقی
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠 داستان جذاب و واقعی ✅🌹 🌹✅ : من واقعا پشیمانم با تلاش و سخت کوشی کارم رو شروع کردم ... مورد توجه و احترام همه قرار گرفته بودم ... با تمام وجود زحمت می کشیدم ... حال پدرم هم بهتر می شد ... دیگه بدون عصا و کمک حرکت می کرد و راه می رفت ... همه چیز خوب بود تا اینکه از طریق سفارت اعلام کردن ... متین می خواد آرتا رو ازم بگیره ... دوباره ازدواج کرده بود ... تمام این مدت از ترس اینکه روی بچه دست بزاره هیچی نگفته بودم ...  تازه داشت زندگیم سر و سامان می گرفت ... اما حالا ... اشک چشمم بند نمی اومد ... هر شب، تا صبح بالای سرش می نشستم و بهش نگاه می کردم ... صبح ها با چشم پف کرده و سرخ می رفتم سر کار... سرپرست تیم، چند مرتبه اومد سراغم ... تعجب کرده بود چرا اون آدم پرانرژی اینقدر گرفته و افسرده شده ... اون روز حالم خیلی خراب بود ... رفتم مرخصی بگیرم ... علت درخواستم رو پرسید ...  منم خلاصه ای از دردی رو که تحمل می کردم براش گفتم... نمی دونم، شاید منتظر بودم با کسی حرف بزنم ... ازم پرسید پشیمون نیستی؟ ...  عمیق، توی فکر فرو رفتم ... تمام زندگی، از مقابل چشمم عبور کرد ... اسلام آوردنم ... ازدواجم ... فرارم ... وعده های رنگارنگ اون غریبه ها ... کارگری کردنم و ... نمی دونم چقدر طول کشید تا جوابش رو دادم ... - چرا پشیمونم ... اما نه به خاطر اسلام ... نه به خاطر رد کردن تمام چیزها و وعده هایی که بهم داده شد ... من انتخاب اشتباه و عجولانه ای کردم ... فراموش کردم انسان ها می تونن خوب یا بد باشن ... من اشتباه کردم و انسان بی هویتی رو انتخاب کردم که مسلمان نبود ... انسان ضعیف، بی ارزش و بی هویتی که برای کسب عزت و افتخار اینجا اومده بود ... اونقدر مظاهر و جلوه دنیا چشمش رو پر کرده بود که ارزش های زندگیش رو نمی دید ... کسی که حتی به مردم خودش با دید تحقیر نگاه می کرد ... به اون که فکر می کنم از انتخابم پشیمون میشم ... به پسرم که فکر می کنم شاکر خدا هستم ... ⬅️ادامه دارد... @Modafeaneharaam 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
مدافعان حرم 🇮🇷
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠#قسمت_چهلم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : من واقعا پشیمانم با تلاش
✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 💠 داستان جذاب و واقعی ✅🌹 🌹✅ : درخواست عجیب جرات نمی کردم برگردم ایران ... من بدون اجازه و خلاف قانون، آرتا رو از کشور خارج کرده بودم ... رفتم سفارت و موضوع رو در میان گذاشتم ... خیلی ناراحت شدن و به نیابت من، وکیل گرفتن ... چند جلسه دادگاه برگزار شد ... نمی دونم چطور راضیش کردن اما زودتر از چیزی که فکر می کردم حکم طلاق صادر شد ... به خصوص که پدرش توی دادگاه به نفع من شهادت داده بود ...  وقتی نماینده سفارت بهم خبر داد از خوشحالی گریه ام گرفت ... اصلا توی خواب هم نمی دیدم همه چیز این طوری پیش بره ... به شکرانه این اتفاق، سه روز روزه گرفتم ...  چند روز بعد، با انرژی برگشتم سر کار ... مسئول گروه تا چشمش بهم افتاد، اومد طرفم ...  - به نظر حالتون خیلی خوب میاد خانم کوتیزنگه ... همه چیز موفقیت آمیز بود؟ ... منم با خوشحالی گفتم ... - بله، خدا رو شکر ... قانونا آرتا به من تعلق داره ...  و لبخند عمیقی صورتم رو پر کرد ... - خوشحالم که اینقدر شما رو پرانرژی و راضی می بینم ... از زمانی که باهاش صحبت کرده بودم ... هر روز رفتارش عجیب تر می شد ... مدام برای سرکشی به قسمت ما می اومد ... یا به هر بهانه ای سعی می کرد با من صحبت کنه ... تا اینکه اون روز، به بهانه ای دوباره من رو صدا کرد ... حرف هاش که تموم شد، بلند شدم برم که ... - خانم کوتزینگه ... شاید درخواست عجیبی باشه ... اما ... خیلی دلم می خواد پسرتون رو ببینم ... به نظرتون ممکنه؟ ⬅️ادامه دارد... @Modafeaneharaam 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹