eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.6هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
12.5هزار ویدیو
292 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 اولین دیدار دردناک خانواده های شهدای تازه تفحص شده منطقه خان طومان با پیکر شهدا @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACN_Ri67UlHSrtWRuz2K9UEbqYvnaJCQACWA0AAkUGWVO_9iiN8msNnSkE.mp3
10.4M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ @Modafeaneharaam احلی من العسل 🍯 مداحی کامل "شاه بی لشکرم..." پنجشنبه است ؛ ثواب عزاداری‌های خود را به شهدا و اموات هدیه کنیم...✨ ■ علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 حالو هواے شهدای محـــــرم 94 آخرین شــب های عملیات محرم.... شب آخر که قرار بود به عملیات بریم فرماندمون همه بچه ها رو جمع کرد . همه جا تاریک بود شروع کرد به سخنرانی و شرح عملیاتی که قرار بود انجام بدیم صحبت کرد و صحبتهاش رو کشوند به واقعه عاشورا ..... یکی از بچه ها شروع کرد مداحی و اسارت عمه جان رو گفتن😭😔 . حال و هوای عجیبی بود همه کوله به دوش و سلاح در دست بودیم . توی تاریکی شونه هایی که برای غریبی عمه سادات تکون میخورد رو میدیدم . صدای ناله بچه ها فضا رو پر کرده بود😢 اول روز ماه محرم بود و این باعث شده بود که بیشتر بچه ها آتیشی بشن 😭..... بعد از روضه و مناجات حاج م دوباره شروع کرد صحبت کردن من با پیش هم نشسته بودیم که توی این عالم نبود😢 چند بار ازش خواستم کوله آر پی جی منو درست کنه اصلا متوجه نشد، غرق در روضه شده بود چنان ناله ای میزد که من تا بحال ندیده بودم از توی این چند سال نمیدونم چرا ولی اخلاقش کلا صدو هشتاد درجه فرق کرده بود ذکر لبش شده بود عمه جان عمه جان ..... بله حاجی داشت صحبت میکرد از شب عاشورا میگفت و ارباب از اینکه ارباب بی کفنمون گفته بود امشب هر کی میخواد بره میتونه برگرده چون فردا کسی زنده نخواهد ماند .....و حاجی صحبت هاش رو تا اینجا ادامه داد و سپرد دست حاج فرمانده دیگه که یه عمری توی جنگ هشت ساله از این عملیات ها ددیده بود و پرپر شدن دوستهاش رو ولی این بار قضیه خیلی فرق داشت چون این بار حاجی داشت با کسانی به جنگ کفار میرفت که خودش اینهارو پرورش داده بود حاجی شروع کرد به سخنرانی که بچه ها شما تا اینجا همم که اومدین خیلی هنر کردین از خانواده ها تون دل کندین از تمام تعلقات دنیاییتون گذشتین، از همه چیزو همه کس😢😭 الان من ازتون میخوام هر کسی آمادگی نداره هرکسی میدونه نمیتونه توی عملیات شرکت کنه توی صف که داریم میریم آرومم بکشه کنار حرف حاجی تموم نشده بود که همه بچه ها یک صدا فریاد یا زینبشون ساختمونها رو لرزوند و دل حاجی رو قرص کرد با لبیک گفتن بچه ها که یعنی تا پای جونشون اماده اند حاجی شونه هاش لرزید و اشکش جاری شد 😭 بچه ها با قوت قلبی راسخ و قوی بلند شدند تا به سمت ماشینها حرکت کنیم . @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ان‌شاءالله همین جمع، اسرائیل ... برشی از مستند اکران عمومی مستند: جمعه ۱۴ مرداد، ساعت ۱۰ قبل از ظهر سینما هویزه، سالن دو @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔بی‌سبب نیست شبِ جمعه شبِ رحمت شد... 💔آه کربلا ما بی‌تو خسته‌ایم، تو بی ما چگونه‌ای؟😭 🕊....به‌ یاد و همه شـهـداء....🕊 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ بخواب عزیزم لالایی... السلام علی الرضیع الصغیر 🖤 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.🕌 -کوتاه 🌐موضوع:جلوه های حقوق بشر در رفتار سید الشهدا(ع) ✅با استناد به ارشاد شیخ مفید. 🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی* * #نویسنده_غلامرضا_کافی* * #قسمت_چهل_دوم زوزه خمپاره به ز
* * * * * عینکش خاک گرفته بود. فرصت نداشت تمیزش کند. تنها کاری که کرده بود این بود که آن را تا نوک دماغش پایین آورده و از بالای آن نگاه می کرد: دست شما درد نکند. حاج آقا لباس خاکی داشت و ریش های پرپشت و سیاه و به اندازه یک مشت بلند چهره نورانی و پیشانی بلند دوست داشتنی اش کرده بود. کبودی داغ غمهای در وسط پیشانی اش بدون قطر مشخص شده بود‌ موهای سرش را دورتادور کوتاه کرده بود. هاشم از بالای عینک نگاه کرد و تشکر کرد 🥀🥀🥀 دژ. بتنی پنج ضلعی و سنگر هلالی تیپ یک، آن قدر مهم و محکم بود که دشمن باز پس گرفتنش را به یک تک ظهر هنگام تجربه کند .بچه ها جانانه مقاومت کردند و زیرباران گلوله از عرق مقاومتشان خیس شده بود. رفته‌رفته شب از راه رسید و دشمن مثل همیشه مایوس و شکست‌خورده عقب کشید . دژ پاکسازی شده بود سه روزی گرفتار جابجایی نیروها بودیم .یک شبانه روز هم در کار عملیات و حفظ خط . شب هم. سایه سنگینش را روی پلک هایمان کپ کرده بود همان سر شب گرفتیم خوابیدیم .شاید شام هم خوردیم ولی من خستگی و خواب را بیشتر به یاد دارم . ساعت حدود ۱۲ شب که خش های ممتد بیسیم بیدارم کرد. حاج نبی رودکی بود حاج مجید و هاشم را صدا می کرد اوقاتش تلخ شده بود معلوم بود. میگفت: بابا چرا گوشی را بر نمی دارید ؟چرا به گوش نیستید این چه وضع شده است؟! بیسیم چی پشت بیسیم خوابیده بود گوشی را برداشتم حاج نبی همان کلمات قبلی را تکرار کرد. گفتم: بچه ها خسته بودند خوابشان برده حاجی من در خدمتم _ ببینید آقای هاشمی سمت چپ خودمان را _آب گرفتگی ؟ _بله آب گرفتگی . سر بزنید یک گزارش کاملی از وضعیت آنجا دستور را که از حاج نبی گرفتم . بچه ها را بیدار کردم و به طرف دژ مرزی حرکت کردیم سوار پی تی آر . شدیم. ظلمات بود جاده ناهموار چراغ های خاموش و مسیری طولانی که به خاطر نبود خاکریز باید دور زده میشد .صرفه این بود که پیاده برویم .از طریق کانال ها پیاده شدیم و راه افتادیم. اطراف کانال زیر آتش بود اگر یک گلوله داخل فرود می آمد هر هشت نفر مان را دود می کرد گلوله مستقیم تانک. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•* @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید سلیمانی: نمونه یک سردار به معنای واقعی، شهید عماد مغنیه بود؛ [شهید عماد مغنیه] شبیه‌ترین صفات را در صحنه جنگ به مالک اشتر داشت @Modafeaneharaam