🌙⭐️
#شب_نشینی_با_شهدا
👈وقتی در آن سر و صدا و شلوغی همه میخوابند روی زمین، حسین جانبازی را میبیند که نمیتواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، حسین هم به سمت آن جانباز میدود تا او را عقب بیاورد
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
" اجر بوسیدن پدر و مادر "
مردی به حضور پیامبر اکرم
(صلی الله علیه و آله و سلم)
رسید و پرسید:
«ای رسول خدا! من سوگند خورده ام
که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟»
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
#پای مادر و #پیشانی پدرت را ببوس،
یعنی اگر چنین کنی،
به آرزوی خود در مورد بوسیدن
آستانه ی در بهشت می رسی🌺🍃
او پرسید:
اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟
پیامبر فرمودند: قبر آنها را ببوس...☺️
❤️ بیایید از امروز به بعد
قدر این دو فرشتہ را بیشتر بدانیم ❤️
مدافعان حرم 🇮🇷
داستان پسرک فلافل فروش🌹 #قسمت_چهلوچهارم #ابراهيم_تهراني حاج باقر شيرازي چند روزي بود كه هادي را ن
داستان پسرک فلافل فروش🌹
#قسمت_چهلوپنجم
#قدمهايآخر
اين اواخر كمتر حرف ميزد. زماني كه از تهران برگشته بود بيشتر مشغول
خودسازي بود. از خودش كمتر ميگفت. به توصيههاي كتب اخلاقي بيشتر
عمل ميكرد.🍃
هادي عبادتها و مسائل ديني را به گونهاي انجام ميداد كه در خفا باشد.
كمتر كسي از حال و هواي او در نجف خبر داشت. او سعي ميكرد خلوت
خود را با مولای متقيان اميرالمؤمنين حفظ كند.👌☺️
هادي حداقل هر هفته با تهران و دوستان و خانواده تماس ميگرفت و
با آنها بگوبخند داشت، اما در روزهاي آخر تغييرات خاصي در او ديده
ميشد. شمارهي همراه خود را عوض كرد....
آخرين بار با يكي از دوستانش تماس گرفت. هادي پس از صحبتهاي
معمول به او گفت: نميخواي صداي من رو ضبط كني؟! ديگه معلوم نيست
بتوني با من حرف بزني!😔
به يكي از دوستان طراح هم گفته بود: من چهرهي جذاب و خوبي ندارم،😔
اگه توانستي يه طرح قشنگ از عكسهاي من آماده كن! بعدها به درد
ميخوره!💔
با اينكه بارها در عملياتهاي گروههاي مردمي از طرف سپاه بدر عراق
شركت كرده بود، اما وصيتنامهاش را قبل از آخرين سفر نوشت!🌺
درست در روز 19 بهمن 1393 ،يعني يك هفته قبل از شهادت.
وصيتنامهي كاملي نوشت كه توصيههاي بسيار خوبي در آن داشت. 👌👌
عجيب اينكه بيشتر درخواستهايي را كه او در وصيتنامه آورده بود به طرز
عجيبي اجرا شد.
ّ نيروهاي مردمي شد. آنقدر عجله
او بعد از تكميل وصيتنامه راهي مقر
داشت كه سجادهاش در اتاقش همينطور باز ماند! 💔
بعد هم با دوستانش عازم
سامرا گرديد.
آنها در عمليات پاكسازي مناطق اطراف سامرا و ديگر مناطق حضور
فعال داشتند.
نيروهاي مردمي در چند عمليات قبلي با كمك مشاوران ايراني توانسته
بودند مناطق مهمي نظير جرفالصخر را از دست داعش پاكسازي كنند.
هادي به همراه ديگر #مدافعان_حرم، حدود بيست کيلومتر جلوتر از حرم
عسکريين در سنگرها حضور داشتند. ✌️💪
آنها بيشتر شبها را به حرم ميآمدند و آنجا ميخوابيدند.
هادي هم كه موقعيت خوبي پيدا كرده بود، از فضاي معنوي حرمين سامرا
به خوبي استفاده ميكرد.
داستان شهید مدافع حرم هادی ذولفقاری❤️
👣 #منم_اربعین_کربلام
🌹 جنٺ براے شیعیان زیباسٺ امّا
👣 زیباتر از راه نجف تا کربلا نہ
👣 موکب بہ موکب #اربعین عشاق جمعند
🌹 امسال آیا قسمت من هسٺ یا نہ؟
🍃🌹🍃
روزے که میرفت سوریہ
ازش میپرسن
حسین کے برمیگردے؟
گفت طولے نمیکشہ
ولے تاسوعاخونہ ام
که صبح #تاسوعا شهید میشہ
وبرش میگردونن
#شهـید_مدافع_حرم🌷
🕊 حسین_جمالی🕊
مدافعان حرم 🇮🇷
تاریخ گوشهاى از مسجد کنار جمع اسیران نشسته، کسى را دیده از اهل شهر که داخل مسجد آمده و یزید را که شادمان دیده، جرئت پیدا کرده و همان میان مجلس از یزید هدیهاى خواسته.
تاریخ دست مرد را دیده که سمت یکى از دختران رفته و صداى مرد را شنیده که خواسته او را از یزید هدیه بگیرد. تاریخ نفس نکشیده، چشم بر هم نگذاشته و فاطمه دختر حسین (ع) را دیده که خود را کنارى کشیده و بعد صدایش را شنیده که رو به زینب (س) گفته یتیمى بس نبود که طمع به خدمتگذاری من دارند؟
تاریخ دست زینب(س) را دیده که نگهبان او شده و خاطرش را آسوده کرده که تقدیر خدا این چنین نیست. مرد را دیده که دوباره میان نگاه دل شاد یزید و حرفهاى زینب(س) خواستهاش را تکرار کرده و بعد پرسیده اینها کیستند و اسیران کدام جنگاند؟
یزید را دیده که از فراز تختش اشاره کرده و گفته آن فاطمه دختر حسین(ع) است و دیگرى زینب(س) دختر على (ع). تاریخ صورت مرد را دیده که بىرنگ و لبهایش را که خشک شده، نگاهش بین اسیران گشته و سمت یزید برگشته و حاکم بر تخت نشسته را لعن کرده. گفته اینان را که این طور گوشه مسجد نشاندهاى اسیران روم پنداشتم نه اهل بیت پیامبر و باز زبان به نفرین یزید باز کرده.
تاریخ یزید را دیده که بر تختش لرزیده و بعد دستور داده مرد را گردن بزنند. تاریخ ندیده اما مرد همان وقت که دست بسته از کنار اسیران مىرفته سرش پایین بوده و خاطرش شرمنده و زبانش عذرخواه.
.
پ.ن: چله نشينى روايت ها، در فردانيوز
پ.ن: روز چهارم صفر
.
#روايت_عاشورايى #كربلا #مقتل_به_روايتى_ديگر
@modafeaneharaam