eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.9هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
11.8هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
💚تصویری از دعای ماه صفر به خط 🌷شهید مدافع حرم روح‌الله قربانی @Modafeaneharaam
دارد تمام می شود آقا عزای تو کم گریه کرده ایم محرم برای تو دارد چه زود سفره تو جمع می شود تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو شبهاي آخر است... گدا را حلال كن اين هم بساطِ نوكر بي دست و پاي تو ما را ببخش گريه ي سيري نكرده ايم چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزاي تو 🌺 صلی الله علیک یا اباعبدالله 🌺 💚 🌟 🌷 @Modafeaneharaam
شهید علی تمام زاده هماهنگ کردم یکی از رو بفرسته به مراسم شهدای مدافع حرم ، که بچه های پیشاهنگی کرج، سال تحویل 94 برگزار کردند... شهید تمام زاده هم برای این جلسه رو که اومده بود مرخصی، فرستاد. گفتم حاج علی ویژگی این که فرستادی چیه؟ گفت: روز شهید میشه!! خودش هم میدونه!!! 😳😳😳 دقیقا روز تاسوعا شهید صدرزاده به مولاش ابالفضل پیوست!😔 اون جلسه به بچه ها گفتم باهاش بگیرید ! 8 ماه بعد فقط یه عکس برا ما موند و اونا کردند 😭😭😭 به نقل از حجت الاسلام مهدی قاسمی @Modafeaneharaam
‍ ‍ 🌹 شهید غریب خلبان 🚁 بود و از اول می‌‌گفت که می‌‌خواهم شهید شوم. اما همسر من (شهید ایمانی) خادم حرم بود. شرایط شغلی‌شان متفاوت بود. 🔹 وقتی مهر شهادت روی شناسنامه باجناق خورد، خیلی غبطه خورد. بعد از شهادت شهید غریب، مهدی خیلی عوض شد. کسی که به خواستگاری من آمد با کسی که به شهادت رسید، خیلی متفاوت بود. 😔 بعد از شهادت باجناقش، تصمیم گرفت برای شهادت زندگی کند. تغییر رفتار و شخصیتش محسوس بود. حدود شش ماه قبل از شهادت شهید غریب، مهدی برای اعزام به سوریه اقدام کرد که موفق نشد. اما بعد از شهادت ایشان، تمام تلاشش را کرد. ✅ با اینکه به او گفته بودند اعزام نمی‌شوی، اما در تمام این دو سال و نیم پاسپورتش داخل جیبش بود. حرم حضرت معصومه (س) که می‌رفت، پاسپورت را به ضریح می‌زد. حتی مشهد هم که می‌رفت، پاسپورتش را می‌برد و به پنجره فولاد می‌زد که بتواند برای دفاع از حرم، به سوریه برود و شهادت نصیبش شود. 💫 حتی وقتی شب کشیک داشت و صبح برای استراحت به خانه می‌آمد، تلفنش را کنار دستش می‌گذاشت. می‌گفت شاید برای اعزام به من زنگ بزنند. شاید شهادت در تقدیرش نبود اما با اصرار آن را گرفت. 🚨 همیشه می‌گفت در خانۀ ‌‌اهل بیت باید آنقدر در زد تا در را باز کنند. سعی کرد پایش را جای پای باجناق بگذارد. راوی همسر باجناق @Modafeaneharaam
یادمه از دعوت میکردیم بیاد سخنرانی کنه تو هیئت... میخواستیم اطلاعیه طراحی کنیم که آقابهروز متوجه میشد اسمش تو بنر ها و اطلاعیه خورده میگفت اسم منو پاک کنید نزنید اسممو.... ما خیلی اصرار میکردیم ولی قبول نمیکرد... یه چند سری هم که راضی شد ما نوشتیم بهروز واحدی که گفت بابا این چیه ؟ (البته به زبان شیرین آذری ) میگفت بزنید ... وقتی ام میومد تو هیئت برا سخنرانی هیچ موقع رو منبر نشد بشینه و همش میگفت میشینم زمین... هیچ موقع بالا نمیشست.... در کل خیلی خاکی و ساده بود ... .... @Modafeaneharaam
یادمه از دعوت میکردیم بیاد سخنرانی کنه تو هیئت... میخواستیم اطلاعیه طراحی کنیم که آقابهروز متوجه میشد اسمش تو بنر ها و اطلاعیه خورده میگفت اسم منو پاک کنید نزنید اسممو.... ما خیلی اصرار میکردیم ولی قبول نمیکرد... یه چند سری هم که راضی شد ما نوشتیم بهروز واحدی که گفت بابا این چیه ؟ (البته به زبان شیرین آذری ) میگفت بزنید ... وقتی ام میومد تو هیئت برا سخنرانی هیچ موقع رو منبر نشد بشینه و همش میگفت میشینم زمین... هیچ موقع بالا نمیشست.... در کل خیلی خاکی و ساده بود ... .... @Modafeaneharaam
یادمه چند سال پیش بود که با یه گروهی رفتیم راهیان نور گروه با صفایی بودن ، بینشون چندتاشون مدافع حرم بودن که اواخر سفر دیگه کم کم با هم رفیقم شده بودیم.... تو مسیر برگشت به کرج بودیم و داشتیم با رفقای جدیدمون صحبت میکردیم که حرف از محلمون شد... اونا که اسم محلمون ترک آبادو شنیدن دونه دونه شروع کردن از بچه محلامون نام بردند که رسیدن به اسم .... ما گفتیم آره میشناسیمش تو پایگاه بسیج خودمونه اصلا و هیئت های خودمونیمونم میاد... یه کمی که صحبت کردیم گفت خیلی مرده🖤 گفتیم چطور ؟ گفت ما تو منطقه باهاش آشنا شدیم... تو منطقه خیلیا هستن شبا بیدار میمونن ولی بعد از اینکه همه شب بیداری یاشون تموم میشد تازه میزد بیرون از چادر و آسایشگاه و میرفت بیرون... یه شب از سر کنجکاوی رفتم دنبالش ، دیدم رفت سراغ دستشویی های مقر و شروع کرد دستشویی هارو شستن و نظافت کردن 💚🖤 و بعدشم اومد نمازای شبانه اش رو بیرون از چادر خوند و ادامه روزشو گذروند... از اون به بعد هروقت میدیدمش تازه فهمیده بودم چه کسی بینمونه و خبر نداشتیم... بهشم که میگفتیم قبول نمیکرد و میزد زیرش 😔 ما هم با هم قرار گذاشتیم اگه یه روزی شهید شد بعد شهادتش اینارو بگیم ؛ زرنگی کردی و رفتی و ما موندیم با ای شادی روحش یه بفرستید... @Modafeaneharaam
رفتم و نماز جماعت تموم شده،آقا بهروز هم انتهای مسجد به دیوار تکیه داده بود و قرآن دستش بود و داشت قرآن میخوند.... رفتم نشستم کنارش یه چند دیقه ای کشید تا قرآنش تموم شد و قرآن رو داد دست من و گفت: اینو میشه بزاری سرجاش ؟ گفتم:چشم اومدم بلند شم گفتن :بشین رفتنی میزاری سرجاش... ادامه داد گفت:نگاه کن بیا بهت یه چیزی بگم!.. _جانم +روزانه همیشه چندتا آیه بخون... حتی شده یک آیه... اولش یه آیه میخونی،فردا میکنی دو آیه ،بعد یه صفحه و همینطور ادامه میدی میبینی به جز در روز میرسی.. حتی اگه سختته عربی خوندن معنیشو بشین بخون... اصلا بیکار میشی بخون.... شادی روح شهدا ... @Modafeaneharaam
یادمه چندین سال پیش بیکار نشسته بودم و فکر و خیال خیلی اذیتم میکرد... دیگه کلافه شده بودم که اومد،دید من کلافم و گفت : +چی شده چرا بی حالی ؟؟ _آقا بهروز ته جیبم خیلی خالیه... +چرا سرکار نمیری خو؟ _نیست و کار خوب گیر نمیاد.. دیدم یهو دستمو گرفت از جام بلندم کرد و گفت : +پاشو بریم سرکار !!! _آقا بهروز کجا آخه ؟! +پیش خودم ...! اون موقع ها شغلش برقکاری بود ... یادمه باهم رفتیم کار رو شروع کردیم؛ تو کارش خیلی ماهر بود و نیازی هم به من نداشت چون تکی کار رو در میاورد ولی به هرحال منو برد که یک روزم که شده بیکار نباشم . یادش بخیر... به هزینه خودش غذا گرفت و خلاصه خیلی حق گردنمون گذاشت... خواستم بگم تو پوست و استخونش بود ...🌹 من اینا رو نوشتم که از آقابهروز بگم ... ❤️ بگم که بود و عاشق $شهادت... 🖤 و در آخر به رسید و نصیبش شد .💚 نثار شادی روح و آقا عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌ .🌺 @Modafeaneharaam
یادمه اوایل که برای دفاع از حرم میرفتن سوریه و میومدن هرکس ازشون میپرسید کجا بودین میگفت کرمانشاه توی آشپزخونه کار میکنم.... هرکس ام میفهمید که مشرف میشن سوریه باز زیر بار نمیرفت و میگفت ما لیاقت نداریم بریم سوریه که.... حالا اگه زیر بارم میرفت میگفت اونجا ما برای رزمنده ها غذا میپزیم و اینطور چیزا... حتی یادمه سرش زخم شده بود و ما هم میدونستیم تو جنگ این اتفاق افتاده ولی در جواب اینکه چه اتفاقی افتاده ؟ جواب میدادن توی آشپزخونه دیگ خورده بهش.. بچه ها هم باور میکردناااا... یه سری ازش پرسیدم آقابهروز چرا اینطوری میگی: گفتن اونی که باید بدونه خودش میدونه ،چرا باید همه بدونن؟! @Modafeaneharaam
یک روز که داشتم از باشگاه به سمت خونه برمیگشتم ، دیدم دم در مسجد وایساده و داره با گوشیش کار میکنه و فکرش انگاری مشغول یک چیزی شده بود رفتم جلو تا ببینمشون و یه سلامی عرض بکنم و احوالاتشون رو بپرسم. -سلام +سلام داداش خوبی انشاالله بهتری -ممنون شما خوبید؟ +شکر خدا -اقا بهروز کمک نمیخواید،انگاری که یه چیزی فکرتون رو مشغول کرده...؟! +نه داداش چیزی نیست ، قرآن گوشیم باز نمیشه. -اقابهروز میخواید بدید یه نگاهی بندازم +بیا داداش گوشیو از گرفتم و یه نگاهی به برنامه انداختم و متوجه شدم که این برنامه ، نیاز به بروزرسانی داره. -آقابهروز این برنامه باید بروزرسانی بشه ، بروزرسانی کنم؟؟ +باشه داداش مشکلی نیست ولی داخل این برنامه فقط میتونی صوت 10 تا سوره رو دانلود کنی ، برنامه دیگه ای نمیشناسی؟ -چرا میشناسم میخواید براتون نصب کنم..؟؟ +آره نصب کن نصب کن برنامه رو برای آقا بهروز نصب کردم و شروع کردم به توضیح دادن برنامه و کارهایی که می‌شد توش انجام داد . +داداش بی زحمت برو توی قرآن این سوره هایی که میگم رو علامت بزن که همیشه دم دست باشن. -چشم بفرمایید +سوره یس ، سوره نور ، سوره واقعه ، سوره جمعه و ....... سوره ها رو که علامت زدم و کارم تموم شد ، کلی تشکر کردن و ، بابت این موضوع خوشحال شدن. اونقدر خوشحال شدن که حد و وصف نداشت.... چیزی که اونروز خیلی توجهمو جلب کرد این بود که خیلیامون شاید فضای مجازیمون به مشکل بخوره اونقدر ناراحت بشیم ولی شهید برای قرآن گوشیش داشت غصه میخورد... البته باید بگم که ما هرموقع رو دیدیم یه جایی فرصتی پیدا میکرد یه جیبی کوچیک هم داشت که باز میکرد و میخوند....🖤 شادی روح و صلوات...🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 9⃣🔸 شهید علیرضا بریری 💢 💢 💢 🎨 گرافیست: رضا قلی نیا 💠 کاری از مرکز آفرینش های فرهنگی هنری بسیج مازندران @Modafeaneharaam
💚مدافعان حرم پروانه های شهردمشق 💚 💫🕊حجت ‌الاسلام مجتبی صداقت از دوستان صمیمی شهید محمدخانی نقطه بارز شهید را «عاشقی» عنوان کرد و گفت: محمدحسین در هر عرصه‌ای که وارد می‌شد عاشقانه عمل می‌کرد و همین امر باعث شد تا روز به روز قیمتی‌تر بشود  تا جایی که پیراهن شهادت بر  قامتش نقش ببندد @Modafeaneharaam
4_5895695654394527883.mp3
857.9K
صدای شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)در صبح روز شهادت در روز عرفه ... درِ رحمت خدا هم که بازه و ما هم که طمعکار و ...🥲 @Modafeaneharaam
🌺💫 تبریک «عید قربان» به سبکِ یک «مدافع حرم» آن چه پیش رو دارید، پیامکی است که «شهیدمحمد زهره وند» یک ماه قبل از شهادتش، به مناسبت «عید قربان»برای یکی از دوستانش ارسال کرده 🌺اگر آن شیخ وهابی به درد آرد دل رهبر به قصد حنجرش بندیم همه سربندها بر سر 🍃همان سربند یازهرا که گر بندیم به پیشانی 🌺شویم آتش؛شویم یارت شویم قاسم سلیمانی ☘لبیک یا خامنه‌ای @Modafeaneharaam
مدافعان حرم مانع تکرار تلخ عاشورا شدند بیش از دو هزار شهید مدافع حرم خود را به قافله سرخ شهدای کربلا رساندند و با خون خود با سالارشهیدان عهد بستند که هرگز نمی‌گذارند واقعه تلخ عاشورا و جسارت به اهل‌بیت رسول‌الله(ص) و امت اسلام بار دیگر تکرار شود؛ چرا که قرن‌ها اشک و حزن از بازخوانی حادثه محرم بابت تشنگی و شهادت نیست، بابت بی‌حرمتی‌ و جسارتی است که نسبت به خانواده عصمت و طهارت روا داشته شد شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم و از رزمندگان تیپ فاطمیون و سید میلاد مصطفوی در محور حلب هم زمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به شهادت رسیدند @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷مدافعین حرم و خواندن زیارت عاشورا و سینه زنی اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..🖤 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی شهید نوید صفری بالای سر شهید سعید علیزاده 🌷شهیدان را شهیدان میشناسند @Modafeaneharaam
🕊💚تضمین شهید نوید صفری برای استجابت دعا @Modafeaneharaam
31.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 🥀 . - آفتاب روز شانزدهم رمقی نداشت، داشت نرم نرمک زلف شانه میزد وخرده موهای طلاییش از لای دندانه های شانه به دشت و بیابان میریخت که بیسیم خش خش کنان به صدا درآمد. عمار به اذن الله حرکت کنید... . گفت: نگران به عمار گفتم: عمار آفتاب زده!! . عمار بی نگرانی گفت: ما هم میزنیم رویِ آفتاب رو کم میکنیم. و شانه انداخت به لابلای موهای بلند و پریشانش، مثل کسی که بخواهد عروسی برود. . . بعد از نه سال هنوز دشت پر است از صدای تیر و گلوله‌ی نابهنگام. هنوز سینه دشت با فریادِ "حاج عمار استشهد" به آشوب میافتد. نه سال است که مهتابی، روی خورشید را کم کرده. نه سال است که...💔 . . . شهادتت مبارک رفیق حاج عمار نمیشود به فراموشی‌ات سِپرد و گذشت چنین که یاد تو، زودآشنا و هرجایی است..💛 @Modafeaneharaam
💚💛💚💛💚💛 در همهمه ی حمله به همشیره ی ماه ناگاه رسیدند ملائک از راه گفتند که ما مدافعان حرمیم🌷 لاحول و لاقوت الا بالله🌱 🦋مدافعان حرم پروانه های شهردمشق🦋 🧡‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷💫🕊🧡🌷💫🕊 @Modafeaneharaam
🌷🕊🌷🕊🌷 جای مدافعان حرم در روز ولادت خالیه ... 💚💚💚 @Modafeaneharaam