نمک شناسی حق شهدا این است که...
در راهی که آن ها باز کرده اند،حرکت کنیم.
🌷امام خامنه ای 🌷
#شهدا_را_فراموش_نکنیم
الهی روز و روزگارتون شهدایی🌷
@modafeaneharaam
بهمان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .»
تعجب کرده بودیم 😳
سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد و انقدر سریع برود 🙄
غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب
جلوی مسجدی ایستاد...
ماهم پشت سرش ماشین را پارک کردیم...
نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هایمان را می بستیم که زود راه بیفتیم چون انگار آقامهدی عجله داشت🍃
آقامهدی گفت « کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.» ❤️
از خاطرات شهید مهدی باکری🍃
نماز جماعت را فراموش نکنید ❌
#اهمیت_نماز_جماعت
@modafeaneharaam
یک روز جمعمان ،جمع بود وهر کس سخنی می گفت وتعریفها به سمت ایران وخانواده والدین کشیده شد🍃 هرکس مطلبی ونکته ای گفت،تا رسید به محمد حسین، محمد حسین مکثی کرد وبه صورت سئوال وجواب از جمع ما که همگی چشم به دهان اودوخته بودیم پرسید،؟بچه ها شما کدامتان تا بحال دست وپای پدر ومادرتان را بوسیده اید؟!
جمع ما عده ای جوابشان سکوت و عده ای مثبت بود....🌹
با افتخار فرمودند من دست وپای والدینم را بوسیده ام❤️،ونگاهی با آه وحسرتی که از عمق وجودش در می آمد،رو کرد به جمع وگفت :«بچه ها تا وقتی پدر ومادرتان زنده و در قید حیات هستند قدرشان را بدانید😔، من پدرم را از دست دادم😔💔 ای کاش زنده بود پاهایش را بوسه باران می کردم.»💔
شهیـد مدافـع حـرم محمـد حسیـن بشیـری🌺🍃
#سالروزشهـادت🕊🕊🕊
@modafeaneharaam
من راستش باهاش آشنا نبودم ولی در ماموریت اخیر که به #سوریه رفتم، اولین بار تو حرم حضرت زینب (س) دیدمش☺️ و بعد دو سه بار تو حرم حضرت رقیه (س)☺️ و چند باری هم در حلب.
یک بار هم که تو حلب احتیاج به کمک داشتیم، به او گفتیم و انصافا با جون و دل اجابت کرد🌹محسن خزایی رو در این مدت کوتاه، انسانی بی ریا، بدون غرور و بدون هیچ تکلفی دیدم👌 و خب البته از یک سیستانی خیلی هم عجیب نیست.محسن خزایی بدون هیچ ژست و سروصدایی، در حلب، درست در وسط معرکه جنگ و چسبیده به خط مقدم نبرد با تروریستها👺در حین تهیه گزارش به #شهادت رسید و آرزوش برآورده شد🕊🌹
شهید خبرنگار مدافع حـرم محسـن خزایی🌺🍃
#سالروزشهـادت🕊🕊🕊
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
قبل از آنکه کارهای اعزامی حسین درست شود در هشتم آبانماه با هم به بهشت رضا رفتیم. سر مزار شهید مصطفی عارفی دوست، همسرم از خاطره این شهید گفت🍃
میگفت #پیکرش را بعد از شهادت خودش عقب آورده بود تا از دست تروریستها سالم بماند😔. به گفته حسین لباسهایش به #خون_شهید متبرک شده بود🌷
من و حسین همیشه نمازهای خودمان را دو نفره به جماعت میخواندیم☺️که آن روز هم قسمت شد و در بهشت رضا آخرین نماز جماعت دونفره را در پای مزار شهید مصطفی عارفی خواندیم...🌸 بعد از اتمام نماز هر دو با مزار شهید خلوت کردیم. موقع رفتن دیدم آقا حسین اشاره کرد به قبر دوستش و گفت: « آقا مصطفی حرفهایی که بهت زدم فقط یادت نرود.» من هم آن لحظه از او سؤال نکردم که شما چه خواهشی از شهید داشتی. فردایش دیدیم که به حسین زنگ زدند و کارهای اعزامیاش به صورت معجزهوار جور شد😳. #شب_شهادتش در آخرین تماس به من گفت برو سر قبر شهید مصطفی عارفی و از او تشکر کن🌹. گفتم: «برای چی؟» در جواب گفت: « چون حاجت من را داد.» بعد از شهادت آقا حسین متوجه شدم حاجتش چی بود.🕊
همسرم وصیتنامه کتبی نداشت ولی به من گفت موقع #شهادتم نگذار نامحرم صدای گریهات را بشنود☝. صبوری را از حضرت زینب(س) بخواه و هر وقت دلـ❤ـت برای من تنگ شد برو در روضههای اهل بیت(ع) گریه کن.😭
شهید مدافـع حـرم حسیـن هریرے🌹🍃
#سالروزشهـادت🕊🕊🕊
@modafeaneharaam