001_sobheomid-hamedzamani_050617064709.mp3
10.25M
🔊 #صوت_مهدوی
♦️ صبح امید
🎤 حامد زمانی
❤️ تقدیم به آقا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
@Modafeaneharaam
ارادت به حضرت زهرا(س)
من و آقا سعید و دخترم به حج عمره مشرف شدیم ، آنجا اول مدینه بودیم به محض نشست هواپیما🛬 آقا سعید کفش هایش را در آورد و بدون کفش راه افتاد🚶🚶...
از او پرسیم سعید جان چرا کفش هایت را نمی پوشی؟!
گفت مادر ، در این شهر #چادر_مادرم_فاطمهزهرا به زمین ها کشیده شده است💔و من نمی خواهم کفش بپوشم😔..
علاقه خاصی به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت❤️ پشت درب خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) که رسیدیم بسیار گریه کرد😭😭😭 و گفت چقدر مادرم غریب است😔😭 روضه حضرت زهرا را خیلی دوست داشت و گوش می کرد ..
شهید مدافع حرم سعید سامانلو🍃
@Modafeaneharaam
نماز جماعت
📝نقل از همسر شهید مجیری:
🌺شهید مجیری نماز را میخواند اما نه برای رفع تکلیف بلکه به بهترین شکل ممکن یعنی نماز اول وقت و به جماعت.🍃
نماز جماعت آنقدر برایش مهم بود که حتی در سفر یا تفریح دغدغه #نمازجمعه و جماعت را داشت☝️، طوری برنامه ریزی می کرد که بتواند نماز جماعت بر پا کند.
گاهی که به نماز جماعت صبح نمی رسیدیم و وقت نداشت مسجد دیگری برود برای اینکه ثواب جماعت را از دست ندهد آخر مسجد می ایستاد و به من اجازه داده بود از پشت پرده قسمت خواهران به او اقتدا کنم و دو نفره نماز جماعت می خواندیم .😍👌
شهید مدافع حدم عبدالرضا مجیری🌹
@Modafeaneharaam
گله از حجاب جامعه☝️
بعد ازدواجمون که بازار میرفتیم، حس میکردم راحت نیست و اذیت میشه.😞
به من گفت: «خانم، میشه دیگه من بازار نیام؟ وضع حجاب خانمها نامناسبه.»😔
اکثر اوقات خودم برای خرید و انجام دادن کارها میرفتم.
اگر موقعیتی پیش می اومد که باهم میرفتیم، آقا رضا از ماشین پیاده نمی شد.
تو ماشینش یه قرآن کوچک بود.
قرآن می خوند🍃. یه خودکار وچندتا تیکه کاغذ داشت که بعد خوندن قرآن یه چیزهایی یادداشت می کرد.🗒
از این شرایط ناراحت بود و میگفت: «خانمها با این پوششها قراره به کجا برسن؟؟؟؟»...😔☝️
نقل از: همسر شهید مدافع حرم
سید رضا طاهر❤️
@Modafeaneharaam
#ادمین_نوشٺ✍🏻
همہ #کج رفتہ اند ، حتی #میخ !
همه #لج کرده اند ،حتی #در😭
مَردَڪ پَست ڪه عمرے نمک حیدرخورد
نعره زد برسر #مادر به غرورم بَرخورد...
ایستادم به پنجه ے پا اما حیف...😭
دستش ازروے سرم رد شد وبر #مادر خورد
#اماݩ_ازدل_حسݩ😭
کانال مدافعان حرم👇
@modafeaneharaam
🍃🌺🌺🍃
#قـرار_جمعـهها🍃
یڪ دور تسبیـح📿
#صـلواتـــــ ❤️
به نیت
سـلامتـے و ظهـور #حضـرت_مهــدے عجل الله🍃
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📌بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت ۲ بعد از ظهر کوچه ها خیلی خلوت بود من و کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک درخت مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان دیدم که کمیل رنگش پرید و سرش را پایین انداخت😓😓 چند لحظه ای بود که سرش پایین بود سرش را بالا اورد و گفت مهدی همین جا بمان من گفتم چی شده گفت: گفتم همین جا بمان ، جلو نیا☝️
🔍 به پشت سر خودم نگاه کردم و دیدم که خانم و آقایی در حال نزدیک شدن به ما هستند مردی ورزش کار ودرشت اندام بود 💪
با خودم گفتم فکر کنم کمیل هوس کتک خوردن کرده همچنانکه کمیل جلو میرفت من خودم را برای کتک خوردن آماده کردم گفتم کمیل تو ورزشکاری من چی بگم من که کتکه رو خوردم😢😢🤕
به سمت آنها رفت ومن هم پشت سر او حرکت کردم🚶🚶
به آنها رسید سلام کرده همین طوری که سرش پایین بود گفت ببخشید میشه خواهشی از شما بکنم؟
🇮🇷 اجازه بدهید چند لحظه ای به همسر شما نگاه کنم و از اون لذت ببرم.......
آن مرد به شدت عصبانی شدو گفت: حرف دهنت را به فهم.😡😡😡😡
کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد...
🇮🇷اجازه بدهید چند لحظه به همسر شما نگاه کنم از اون لذت ببرم. مرد به شدت عصبانی شده و سیلی محکمی به صورت کمیل زد😤😤😤 ، کمیل دوباره در خواست خودش را تکرار کرد و این دفعه سیلی محکم تری به صورت کمیل زد👊 همسرش گفت نه به سر پایینت نه به این حرفات خجالت بکش😠چرا همچین درخواستی می کنی؟
کمیل گفت نمیدونستم اگر ازشما اجازه بگیرم شما ناراحت میشوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت می بردند من هم لذّت میبردم...
جوان به شدت عصبانی شد #سیلی محکمی با دست چپ به صورت کمیل زد😔😞
🔶آن لحظه کمیل دستشو جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد 😭😭😭
💦 فکر کنم یادش افتاد به #مادر شایدم باخودش میگفت مادر من مردم جوانم ورزشکارم ولی شما ... 😭😭😭😭💔
🔺من به جوان گفتم حالا سیلی میزنی بزن ولی چرا با دست چپ زدی😭 یادش اوردی که در کوچه ها مادرش را زدند😭 در حالی که مادر ۱۸ ساله بود و او فقط یک نوجوان بود💔💔
🔻این جوان حیرت زده به کمیل نگاه می کرد نمیدانست چه کند همسرش گفت: این که می گویند #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) هست؟ و من گفتم بله...
یادش اوردی حضرت زهرا ( سلام الله علیها )را زدند😔 وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از کمیل عذر خواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت وهر دو شروع به گریه کردند😭😭 کمیل به او گفت تورو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با #چادر باشد وان جوان گفت قول میدهم که هیچ وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود☝️
چند سالی گذشت
کمیل شهید شد والان تشیع جنازه کمیل هست همچنانکه دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان می آید ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت : کمیل چه شده است ؟ تصادف کرده ؟
گفتم ، #شهید شده است🕊🕊
گفت ، کجا ؟
گفتم ، سوریه
گفت ، مگر میگذارند کسی برود ؟
گفتم ، بله پاسدارها میروند
گفت ، مگر او پاسدار بود ؟
گفتم ، بله اوحدود ۴ سال است که پاسدار است🍃
گفت ، سوریه بوده ؟
📌 گفتم بله و ناگهان ناخواسته گفتم: سوریه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دختر همان کسی که در کوچهها سیلی خورده 😔💔
گریه اش گرفت وبا کنده های زانو افتاد روی زمین😭
خیره خیره بعکس شهید نگاه می کرد و گفت: کمیل من به قول خودم عمل کردم توروخدا کمکم کن مثل تو شهیدشم😔
📝 اری شهدا همیشه در همه جا تاثیر گذارند....
#شهید_مدافع_حرم کمیل قربانی🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📌بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت ۲ بعد از ظهر کوچه ها خیلی خلوت بود من و کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
تو رو به حضرت زهرا از امشب حجابامونو رعایت کنیم😔😔💔
مادر تنت کبوده حلالم کن😔😭
کفن برا تو زوده حلالم کن...😭💔
#الهی_بشکنه_دستت_مغیره....
میون کوچهها #بیمادرم کرد😭
@Modafeaneharaam
[WWW.FOTROS.IR]ma94113003.mp3
17.39M
زمین و زمون بیتاب و مضطر😔
شده پر خون چشمای حیدر
امون ای امون مادر ای مادر😔💔
#یازهـرا_س😭
@Modafeaneharaam
⭕️ پیام #فاطمیه (لطفا منتشر کنید)
🔹چه شباهتیست میان فرزند آخرالزمان و مادر؟ هردو گمنام؛ هر دو پنهان در مکان و زمان؛ نه نشانی از مزارت و نه نشانی از استقرار فرزندت.
🔸 به کدامین گناه کشته شدی؟ و حالا به کدامین گناه فرزندت در پس پرده غیبت ایستاده منتظر ماست؟
🔺 خوانده ام که غلاف شمشیری دست تو را از دامن علی جدا کرد، چه گویم که امروز غلاف شمشیر گناهانم دست مرا از علی زمانم جدا کرده و بین من و او حجابی است از تاریکی خطاهایم که نور حضورِ او را سد کرده...
📝 میخواهم فاطمی شوم تا امام زمانم را تا آخرین نفس حمایت کنم؛ ای مادر می شود دستم را بگیری؟
@Modafeaneharaam