مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه قسمت۴ #امتحان توی محل ازبچگی باهم بودیم.منزل احمدعلی توی کوچه چهل تن ضل
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت ۵
من فقط می دیدم👀,وقتی کسی راه رااشتباه می رفت خیلی آهسته ومخفیانه به اوتذکرمی داد.اوامربه معروف ونهی ازمنکرراترک نمی کرد.فقط زمانی برافروخته شد😖که می دیدکسی درجمع غیبت می کندوپشت سردیگران حرف می زند.دراین شرایط دیگرملاحظه ی بزرگی وکوچکی رانمی کرد❌باقاطعیت ازشخص غیبت کننده می خواست که ادامه ندهد.من درآن دوران نزدیکترین دوست احمدبودم.مارازدارهم 💞بودیم.یک روزبه اوگفتم:احمدمن وتوازبچگی همیشه باهم بودیم.امایه سوالی ازت دارم!من نمیدانم چرا توی این چن سال اخیر,شمادرمعنویات رشدکردی امامن.... لبخندی زد😊ومی خواست بحث راعوض کند.امامن دوباره سوالم راتکرارکردم وگفتم حتماًیه علتی داره,بایدبرام بگی?بعدازکلی اسرارسرش رابالاآوردوگفت:طاقتش روداری⁉️باتعجب گفتم :طاقت چی رو?! گفت:بشین تابهت بگم.نَفس عمیقی کشید😤وگفت:یه روزبارفقای محل وبچهای مسجدرفته بودیم دماوند.شماتوی اون سفرنبودی.همه رفقامشغول بازی⚽️ وسرگرمی بودند.یکی ازبزرگ ترهاگفت: احمدآقابرواین کتری روپرآب کن وبیارتاچای درست کنیم.بعدجایی رونشان دادوگفت:اونجارودخانه است بروازاونجاآب بیار.من هم راه افتادم.راه زیادبود.کم کم صدای آب به گوش رسید.نسیم خنکی ازسمت آب به سمت من آمد.ازلابه لای درخت ها🌴وبوته هابه رودخانه نزدیک شدم.
تاچشمم به رودخانه افتاد👀یکدفعه سرم راانداختم پایین وهمان جانشستم!بعدشروع کردم به لرزیدن😨,نمی دانستم چکارکنم!همان جاپشت درخت مخفی شدم.کسی آن طرف من رانمی دید❌درخت هاوبوته هامانع خوبی برای من بود.من باچشمانی گردشده ازتعجب😳 منتظرادامه ماجرای احمدبودم.چرااینقدرترسیده بود?!احمدادامه دادمن می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم.درپشت آن درخت ودرکناررودخانه چندین دخترجوان👱♀ مشغول شناکردن بودند.من همان جاخداراصدازدم وگفتم:خدایاکمکم کن.خدایاالان شیطان به شدت من راوسوسه می کندکه من نگاه کنم.هیچ کس هم متوجه نمی شود.اماخدایامن بخاطرتوازاین گناه می گذرم.کتری خالی رابرداشتم وسریع🏃 ازآنجا دورشدم.بعدهم ازجایی دیگرآب تهیه کردم ورفتم پیش بچه هاهنوزدوستان مسجدی مشغول بازی بودند.برای همین من مشغول درست کردن آتش شدم.چوبهاراجمع کردم وبه سختی آتش راآماده کردم.خیلی دودتوی چشمام رفت.اشک 😭همین طورازچشمانم جاری بود.یادم افتادکه حاج آقاگفته بود:هرکس برای خدای متعال گریه کند,خدای متعال اوراخیلی دوست خواهدداشت💞همین طورکه داشتم اشک می ریختم گفتم:ازاین به بعدبرای خدای متعال گریه می کنم.حالم خیلی منقلب بود.ازآن امتحان سختی که درکناررودخانه برایم پیش آمده بودهنوزدگرگون بودم.
همین طورکه اشک می ریختم وباخدای متعال مناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم:یاالله یاالله..به محض تکراراین عبارت یک باره صدایی 🗣شنیدم که ازهمه طرف شنیده می شد.ناخودآگاه ازجابلندشدم وباحیرت به اطراف نگاه کردم.صداازهمه سنگریزه های بیابان شنیده می شد.ازهمه ی درختهاوکوه⛰ وجنگل هاصدامی آمد?! همه می گفتند:سُبوح قُدوس رَبَّناورب الملائکه والرّوح(پاک ومطهراست پروردگارماوپرودگارملائکه وروح✅)وقتی این صداراشنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم.ازادامه بازی بچهافهمیدم که آن هاچیزی نشنیده اند!احمدبعدازآن کمی سکوت کرد.بعدباصدای آرام ادامه داد:ازآن موقع کم کم درهایی ازعالم بالابه روی من بازشد!احمداین راگفت وازجابلندشدتابرودبعدبرگشت وگفت:محسن این هارابرای تعریف ازخودم نگفتم.گفتم تابدانی انسانی که گناهی راترک کند,چه مقامی پیش خدای متعال دارد💯بعدگفت تامن زنده ام برای کسی ازاین ماجراحرفی نزن❌
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه قسمت ۵ من فقط می دیدم👀,وقتی کسی راه رااشتباه می رفت خیلی آهسته ومخفیانه
🔴 قسمتی که شهید نیری صدای تسبیح درخت و کوه و جنگل رو شنیدند 🔴
بسمه تعالی
🔰 اطلاعیه
از عموم طلاب و روحانیون بسیجی سراسر کشور جهت ثبت نام، آموزش و اعزام به کاروان ها و مناطق عملیاتی #راهیان_نور و مراکز نظامی و... دعوت به عمل می آید.🌹
((گردان ۱۲۱ راویان شهید ردانی پور))
محل ثبت نام: دفتر گردان؛ واقع در قم، خیابان دورشهر، روبروی کوچه ۱۰ ، پلاک ۸۵
همه روزه از ساعت ۹/۳۰ الی ۱۳/۳۰
شماره تماس: 02537836536
@Modafeaneharaam
🔴وای بر من اگر به قطعه 50 خیانت کنم !
🔵قطعه 50 !😔😔
جایی ناشناخته برای آنانکه چیزی از #شهدای_مدافع_حرم نمی دانند.
جایی ناشناخته ، اما برای من یعنی بهشت...😭😭
اما در این بهشت ، در گوشه ای از آن یاوران مهدی ، فدائیان زینب سلام الله
، دوستان و همرزمان شهیدم همچون مرتضی غفوری از لشکر فاطمیون ، آرام خفته اند.🕊
هشدار میدهم❗️ ،
به آنها که خواب آنها را آشفته کنند ،
به آنها که چشم خانواده شهدا را دوباره اشک آلود کنند ،☝️
به آنها که فکر می کنند ، #فاطمیون در ایران تنها هستند ،
به آنها که ما را از فاطمیون عزیزمان جدا بدانند ،
هشدار میدهم❗️ ،
که والله قسم نابود خواهند شد☝️
همچون داعش .😱
ما در کنار فاطمیون ، زینبیون ، نجبا و حزب الله زندگی کرده و جنگیدیم و مهر غلامی حضرت زینب کبری سلام الله علیها را خورده ایم.🍃
#جدایی_هرگز
#عقب_نشینی_در_کار_نیست
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ 🌸حضرت قاسم بن الحسـن🌸 به مناسبت #سالروز_ولادت🌺 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله عل
جمع کل صلوات:
🌹25'075🌹
انشالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا🙏
Abohamze_hajmahdirasuli_shab21sarallahzanjan.mp3.mp3
11.47M
🍃فراز پنجم دعای #ابوحمزه_ثمالی😭
🎙با مداحی: حاج مـهدی رسولی👌
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
با سلام ماه مهمانی خدا برهمهی عزیزان مبارڪ❤️ حالا که خدا ما رو به این مهمونی دعوت کرد ما هم میخوای
🌱 اسامی دوستانی که برای
❤️ #قرار_عاشقانهی_نمازشب ❤️ اعلام حضور کردن
ابراهیمی
گلی
فاطمه سادات
شهید همت
منتظر منتقم
به یاد حسین
گمنام
Mahdia
🌸 قبول باشه از همگی 🌸
☘ التماس دعا ☘
این قرار تا آخر ماه رمضان ادامه داره انشاءلله.
هرکس شرکت کرد در صورت تمایل به ما خبر بده 🌺👇
@Modafeaneharaam_ad
خاطره از شهید;
عکس هاروگذاشت روی میز!
-کدومش بنظرت بیشتربادلت بازی میکنن؟☺️
کدومش نگاهت میکنه؟!
کدومش باهات حرف میزنه؟!
مات موندم❗️
اینهمه عکس که همشون چهره های مظلومی داشتند...
نمی دونم چرایادحضرت زهراافتادم‼️
سریع گفتم:
بگوکدومشون پهلوشکسته رفت💔
یه لحظه مکث کردوبایه لبخندکوچیک که ازته دل نبودوبیشترناراحتی بودگفت🔅:
همونی که توروضه هاش ازعشق آسمونیش،مادرپهلوشکسته می خوند! 😔
جوابشوباسکوت دادم❗️
سرشو انداخت پایین وگفت:
شهید حجت الله رحیمی🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صحبت های شنیدنی #نماینده_مسیحی پارلمان #کانادا درباره فواید #روزه گرفتن
🔵یه مسیحی در مورد روزه گرفتن اینطور تعریف میکنه و میگه منم #روزه میگیرم...اونوقت تو ایران باید با خیلیا چندین ساعت صحبت کنیم که اصلا چرا روزه میگیریم!!!!!😕
@Modafeaneharaam
Menshavi06.mp3
7.33M
ترتیلخوانی جزء ششم قرآن ڪریم 🌺
🎤 با صدای استاد منشاوی
به نیابت از شهدا و به نیت فرج مولا 🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
#ماه_رمضان هر شب، سحری را یک ساعت قبل از اذان صبح میخوردیم و همگی وضو گرفته به حرم حضرت رضا (ع) مىرفتيم.😍
اوایل ماه رمضان دو تا از دوستان از تهران به مشهد آمده بودند و ما را در سرکشی از خانواده معظم شهدای مدافع حرم همراهی کردند.
یک روز وسایل شهیدی را برای تحویل به خانوادهاش بردیم. آن روز، روز خوبی نبود و خیلی سخت گذشت.😞
در لحظه تحویل وسایل و زمانی که همسر شهید حکیم سراغ انگشترهای💍 شهید را گرفت ماجرای بردن پیراهن حضرت یوسف برای حضرت یعقوب را به خاطر آوردم. با تمام وجود دلم میخواست میتوانستم خود شهید را برای او بیاورم.😔
وقتی از منزل شهید بیرون آمدیم احساس میکردم قلبم از بدنم خارج شده است... به آقا مرتضی گفتم «بیانصاف اگر برای تو اتفاقی بیافتد من طاقت نمیآورم😒» و او میخندید و میگفت «چرا، طاقت میآوری».😁
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی🌹
@Modafeaneharaam
🔴 فووووووووووری
‼️قاسم سلیمانی از جناح های عراقی و شبه نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی خواست تا برای جنگ با آمریکا آماده شوند/
🔴 اعلام آمادگی احزاب و نیروهای مقاومت در عراق و سوریه به حاج قاسم سلیمانی برای پشتیبانی از ایران و شرکت در جنگ برابر آمریکا و هر کشور متجاوز دیگری به ایران و پایگاه های ایران و مقاومت در منطقه
#ایران_تنها_نیست
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه قسمت ۵ من فقط می دیدم👀,وقتی کسی راه رااشتباه می رفت خیلی آهسته ومخفیانه
✨📿✨📿✨📿✨📿✨📿
#داستان_عارفانه
قسمت ۶
روش زندگی🌹
احمدآقادرسنین نوجوانی الگوی کاملی ازاخلاق ورفتاراسلامی شد.هرکاری که می کردیقیناًدردستورات دینی به آن تاکیدشده بود✅یکی ازویژگی های خاص ایشان احترام فوق العاده به پدرومادرش بود.به طوری که هربارمادرش وارداتاق می شدایشان حتماًبه احترام مادرازجابلندمی شد.این احترام تاجایی ادامه داشت که یک باردیدم احمدآقابه مسجد🕌آمده وناراحت است!باتعجب ازعلت ناراحتی اوسوال کردم گفت:هربارکه مادرم وارداتاق می شدجلوی پایش بلندمی شدم.تااینکه امروزمادرم به من اعتراض کردکه چرااین کاررامی کنی?من ازاین همه احترام گذاشتن تواذیت می شوم و...احمدبه صله رحم بسیاراهمیت می داد.وقتی دفترخاطرات اوراورق می زنیم بازندگی یک انسان عادی مواجه می شویم.مثلاً درجایی آورده:《امروزبه خانه ی عمه رفتم ومشغول صحبت شدم بعدبه خانه آمدم ورفتم نان خریدم وبعدکمی استراحت کردم مسجدرفتم وآمدم مشغول مطالعه شدم و....》درمسجدکه بودهمین روندادامه داشت.ظاهرزندگی اوبسیارعادی بود.
احمدآقاادب راازاستادخود,آیت الله حق شناس فراگرفته بود👌همیشه درسلام کردن پیش قدم بود.حتی درمقابل بچه های کوچک هیچ گاه ندیدم که احمددرکوچه وخیابان چیزی بخورد❌می ترسید,کسی که نداردومشکل مالی داردببینه وناراحت شود.احمدآقاهرچه پول💶 توجیبی ازپدرش گرفت باهرچه که کارکرده بود راخرج دیگران می کرد.بخصوص کسانی که می دانست مشکل مالی دارند.بارهاشده بودکه احمدآقادرمسجدبرای ماصحبت می کردوبچه هایکی یکی به جمع ماواردمی شدند.ایشان باتواضع جلوی پای همه این بچه ها بلندمی شدوبه آن هااحترام می کرد.خدای متعال می داندکه احترام وادبی که ایشان برای بچه هاقائل بودچقدردرروحیه آن هاتاثیرداشت💯بچه های که تشنه محبت بودند,بایک مربی ارتباط داشتندکه اینگونه برای آن هااحترام قائل بود.فراموش نمی کنم احمدآقاهیچ گاه ازکارهاواعمال عرفانی خودش حرفی نمی زد🚫,بلکه باادب ورفتارخوددیگران راعامل به دستورات دین می کرد.خانواده ی آن هانسبتاَ ثروتمندبود.پدرش ازخارج کشوربرای اویک کتانی👟 بسیارزیباآورده بود.آن موقع این چیزهااصلاًنبود.احمدهمان شب کتانی رابه مسجدآورده بودبه من نشان داد.می دانست که خانواده ی مابضاعت مالی چندانی ندارد.برای همین اسرارداشت که من آن کتانی رابردارم.می گفت:من یک کتانی دیگردارم.
به تمام مستحباتی که می شنیدعمل می کرد✅;مثلاًبه یاددارم چهل روزجلوی درب خانه راآب وجارومی کرد.درخانه وقتی می خواست بخوابد😴,به انداختن تشک وباداشتن تخت و...مقیدنبود.بااینکه درخانه هرچه که می خواست برایش فراهم بود.امّایک پتوبرمی داشت وبه سادگی هرچه تمام ترمی خوابید.مدتی درچای فروشی یکی ازبستگان کارکرد.احتیاجی به پول نداشت.امامی دانست که اهل بیت(علیهم السلام),بیکاری رابزرگترین خطربرای جوانان معرفی کرده اند👌
کاراحمدآقابسته بندی چای بود.آن موقع چای رامخلوط می کردند.وبسته های زردوقرمزمی فروختند.آخرهفته حقوق می گرفت.همان موقع خمس حقوق راحساب می کردوسهم سادات آن رابه یکی ازسادات مستحق می رساند.سهم امام راهم غیرمستقیم به حاج آقاحق شناس می داد.البته کاراحمدآقادرچای فروشی زیادطولانی نشد.احمدآقابسیاراهل مطالعه 📚بود.برخی کتاب های ایشان اصلاًدرحدواندازه های یک جوان ویانوجوان نبود.امّاباکمک اساتیدحوزه ازآن هااستفاده کرد.این کتاب هابعدهاجمع آوری وبه حوزه ی علمیه ی قم اهداشد.
#عنایت_اهل_بیت_(علیهم السلام)
درحدیث زیبایی که به حدیث سفینه ی نوح معروف شده,(درکتاب📓 مستدرک ,جلد۳,ص ۱۵۱)آمده است;خاندان واهل بیت《علیهم السلام》من مانندکشتی🚢 نوح هستند,هرکس (ازآن هااستفاده کند)واستواربرکلامی شود,نجات می یابدوهرکس ازآن جداشد,غرق می شود💯
درمسجدکناراحمدآقانشسته بودم.درباره ی ارادات وتوسلات به اهل بیت《ع》صحبت می کردیم.احمدآقاگفت;این راکه می گویم بخاطرتعریف ازخودیا.... نیست.می خواهم اهمیت ارتباط💞 وتوسل به اهل بیت《علیهم السلام》رابدانی.بعدادامه داد:یک باردرعالم رویابهشت راباهمه ی زیبایی هایش دیدم.نمی دانی چقدرزیبابود.دیگردوست نداشتم بمانم.برای همین باسرعت به سمت بهشت حرکت کردم.احمدادامه داد;اماهرچه بیشترمی رفتم مسیرعبورمن باریک وباریک ترمی شد❗️
بطوری که مانندموباریک شده بود.من حس کردم الان است که ازاین بالابه پایین پرت شوم😵آنجابودکه حدس زدم این بایدصراط باشد.همان که می گویندازموباریک تروازشمشیر🗡تیزترخواهدشد.مانده بودم چه کنم.هیچ راه پس وپیش نداشتم😵یکدفعه یادم افتادکه خدای متعال به ماشیعیان,اهل بیت《علیهم السلام》راعنایت کرده.برای همین باصدای بلند🗣حضرت معصومین راصدازدم.یک باره دیدم که دستم راگرفتندوازآن مهلکه نجاتم دادند.بعدادامه داد:ببین مادرهمه ی مراحل زندگی بعدازتوکل برخدای متعال,به توسل نیازداریم.✅
┅─═ঊঈ💞💞ঊঈ═─┅
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ڪل ڪل شیرین
دو مدافع حرم ☺️
شهـید #حسن_قاسمی_دانا
شهـید #مصطفی_صدرزاده
هـمیشہ باهـم شوخے میڪردن😁
حتے لحظاتے قبل از شهـادت 🕊
شادی روحشون صلوات🌹
@Modafeaneharaam