eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.4هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
12.7هزار ویدیو
293 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 از خداوند بخواهید 🔸 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیروز (۱۳۹۸/۰۷/۲۷) در پایان مراسم عزاداری اربعین به مسأله‌ی ثبات قدم در صراط مستقیم اشاره کردند و خطاب به جوانان فرمودند: «من برای شماها همیشه [دعا میکنم]؛ که خدای متعال شما را در این راه ثابت‌قدم بدارد.» 🔹 رهبر انقلاب پیش از این نیز چندین بار نقل کردند که «دعای ثبات قدم» یکی از توصیه‌های آیت‌الله بهجت بوده است: «مرحوم آقای بهجت (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: "یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک". ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‌داد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم "ثبت قلبی علی دینک"، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقه‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. "ثبت قلبی علی دینک" یعنی دین را در همان طبقه‌ی عالی نگه دار و تثبیت کن.» ۱۳۸۹/۰۸/۰۲ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰احساس غرور ندارم که #مادر_شهید هستم خداوند رضا را به من داد و او برای من نبود. رضا #برای_خدا بود و خدا هم او را برد🕊 جدایی و درد #نبودش برای من است. مسئولیت ما بیشتر شده که باید راه رضا را ادامه دهیم. رضا همانند #حضرت_ابوالفضل(ع) دست نداشت. همانند اباعبدالله(ع) #سر نداشت. همانند حضرت زهرا(س) هیچ چیزی نداشت. رضا سوخت😭 برای ما یک مشت #خاکستر آورده بودند. خوشحال بودم که خدا چنین اولادی به من داده است و من در #راه_خدا داده‌ام. مرگ به سراغ آدمیزاد می‌آید، چه بهتر که فردای قیامت من نزد #حضرت_زهرا(س) و حضرت زینب(س) می‌گویم من پسری داشتم که در راه خدا دادم😔☝️ #شهید_محمدرضا_خاوری #شهید_مدافع_حرم (افغانستانی) @Modafeaneharaam
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بخش دیده نشده از سخنرانی دیروز رهبر انقلاب در مراسم اربعین: 🔻 ما مکرّر داریم صحبت میکنیم. آن مقداری که من و امثال من صحبت میکنیم اگر نصف آن، کار کنیم، همه‌ی دنیا آباد میشود @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره سيد رضا نریمانی از سفر به سوريه و مداحی میان مدافعان حرم در حرم حضرت زینب (س) 👤 نریمانی: به کسی نگفتم خیلی‌ها هم فکر میکنند سوریه نرفتم @Modafeaneharaam
🖇مادر_شهید_مشلب ⇦اگر احـمد دوبارھ زندھ شــود باز هــم بہ او خواهم گفت☝️ ⇦ڪہ بـــرو و در راھ حضرت زینب (ی) فداڪارے ڪن..🕊 این رسمــ عاشقے براےاهل بیت است....✨🌸 شهید #احمد_محمد_مشلب @Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید علیرضا برهانی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Rahbar_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ عاقبٺ‌یک‌عکس‌سلفی‌در بقیع‌خواهم‌گرفٺ📸 ذیلِ آڹ با #افتخار خواهم نوشٺ☝️ مڹ‌همیڹ‌الاڹ‌یهویی‌درحریم‌مجتبی‌ع😍 داخل‌صحڹِ‌بزرگِ‌قاسم‌ابڹ‌مجتبی‌ع💚 ✨ #ان_شـاءاللـه✨ #دوشنبه_های_امام_حسنی @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📒 از وسط جمعیت بردمش توی آشپزخونه.با استرس گفت:برات دردسر نشه!😒 آوازه نظم هیئت به گوشش خورده بود. همه خدام با تعجب به محسن نگاه میکردند که این از کجا سرو کله اش پیدا شده😕.یکی دونفر که پرسیدند :این بابا کیه?گفتم:داداش سیدرضاست!نه که ته چهره اش شبیه سید رضا نریمانی بود ,همه باورشان میشد.🙊 بدون هماهنگی راه افتادم دنبال لباس خادمی که بدهم بپوشد👌 .یک دفعه صدای مسئول هیئت را شنیدم که با تندی به محسن گفت😱 :آقا اینجا چی کار میکنی?بفرما بیرون!☝️ برگشتم دیدم هاج واج نگاهش می کند. وقتی من را دید انگار ناجی اش را دیده باشد;گفت:ایشون من رو اورده.😒 زبان آقای زاهدی قفل شد. آمد طرفم. گفتم:حاجی دنبال لباسم برای آقا محسن! همه چیز را حل شده می دانستم. یواش در گوشم گفت :چون تویی باشه !🤗 بعد هم راهنمایی کرد که بروم بالا از انباری لباس بیاورم. از آشپزخانه که رفت بیرون ,محسن گفت :فکرکنم ناراحت شد!گفتم :خیالت تخت;باهم رفیق شیش هستیم.😌 نردبان گذاشتم و از پله ها رفتم بالا. قاتی خرت و پرت ها به سختی یک دست لباس پیدا کردم.خاک های دور یقه اش را تکاندم و آمدم پایین . توی حال خودش سیر می کرد.سرش را بالا گرفته بود و زیر لب دعایی می خواند.تا لباس مشکی خادمی را از دستم گرفت,السلام علیک یا اباعبدالله😭روی سینه اش را بوسید .چشمانش برق زد نزدیک بود از خوشحالی سرش بخورد به سقف. بغلم کرد و پیشانی ام را بوسید🍃. با صدای لرزان گفت:رفیق!جبران میکنم,😔 از بس حجم کارها زیاد بود تا آخرشب یک لحظه نتوانست استراحت کند. هردفعه که با سینی چای و پیشانی عرق نشسته از کنارم رد میشد, خوشحالی اش را با چشمک نشان می داد😉. آخرشب وسط جاده نجف آباد زنگ زد📱 و تشکر کرد. فردا صبحش هم توی گردان با چاق‌سلامتی در آغوشم گرفت.☺️🌹 @Modafeaneharaam