هدایت شده از یا مهدی
شھید شدن اتفاقے نیست
اینطور نیست ڪہ بگویے:گلولہ اے خورد و مُرد..
شهــــید...
رضایت نامہ دارد...
و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع)
و علمدارش امضا میڪنند...
بعد مُھر
حضرت زهـــــرا(س)میخورد...
شهـــید...
قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده...
او
زیر نگاه مستقیم خدا زندگے ڪرده...
شھادت اتفاقے نیست...
سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود..
باید شهیدانہ زندگے ڪنے تا شهیـــدانه بمیرے
شب جمعـــه اسـت یاد شهــدا با یک صـلوات
@modafeaneharaam
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
دلنوشته
مهربانم...!
دلم گرفته است
دلم در انقباضے سخت فرو رفته است.
دلم آشوب است...و تنهــا با یاد تو آرام میگیرد... تنهـا تو...تورا مے خواهد،بهانه ے تورا میگیرد
ڪے مے رسد آن روز ڪه با هیبت حــیدرے ات دلمان را بلرزانی...
میدانی آقا😔زندگے بدون تو سخت استـــ....به بے امامے عادتــ ڪرده ایم...تورا نخواسته ایم😭هنوز باورمان نشده ڪه #تا_تو_نیایی_گره_از_ڪار_بشر_وا_نشود
آقا
دلم آرامش میخواهد...آرامشی از جنس خودت...آرامشی آسمانی...
مهربانم...😓...اگر ڪه به من دلخوش هستے گناه از تو نیست...😞اگر ڪه چشمانت خیس است و دلت شڪسته...گناه از من است..
اما میدانم ڪه شما آنقدر مهربانے ڪه بجاے گله ڪردن دعایم میڪنی
دعایم ڪن ڪه با گناهانم دلیل طول غیبتت نباشم....
بخدا جانم به لب رسیده😔💔از همه ے دنیا بریده ام...
خداڪنــد ڪه نگویے فرصتم تمام است....ببےن دلتنگے ام بیداد میڪند!
عهد میبندم☝️ڪه دیگر دلیل اشک هایت نباشم
عهد میبندم دیگر گناه نڪنم ڪه دلت بشڪند
آری.....عهد میبندم ڪه دیگر در عشقت ڪم نگذارم❤️
آقا جان! دنیا تورا ڪم دارد...#برگرد.....
دلتنگی بهانه نمیخواهد.ناگهان از راه میرسد...اما ڪمے ڪه جستجو میڪنی،تازه میفهمے دلت سر قرار حاضر شده....
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌸🍃👆
#راز_خاص_بودن_شهیدمدافع_حرم_سید_علی_حسینی_چیست ؟!
✨برادر شهید اقرار میکند 👇👇
معجزه شهید این هست که بعد ازعملیلات پیکر ایشان به مدت۴ ماه زیر افتاب سوریه ودر منطقه تحت تصرف داعش بوده که انها سید علی را ندیده بودن .
وقتی مفقودی سید علی را شنیدیم فقط به حضرت زهرا (س) وحضرت زینب (س) توسل کردیم ۱۱ بار دیگ نذر کردیم از آش بگیر تا گوسفند....سید علی را حضرت زهرا(س)به ما برگرداند.
سید علی ۲ سال بود میخواست برود اما پدر ومادر رضایت نمی دادند اما اخر رضایت را گرفت ورفت
وقتی سید علی را درمعراج شهدا در مشهد اوردند تمام پیکرش سالم بود فقط پوست صورتش کمی چروک شده بود.
وقتی سید علی را باز کردند یک تیر به پایش و یک تیر به سینه اش خورده بود وباهمان لباس خونی اوردند.
هدایت شده از آقا مهدی
🍃♥️|تمنای بی خزان
روايتهاي عاشقانه ی همسر شهید #مهدی_حسینی 🌹
✍نويسنده: شيرين زارعپور
بريدهاي از متن كتاب را با هم بخوانيم.
👇👇👇👇
هدایت شده از آقا مهدی
👆👆👆👆
گوشهای چمباتمه زدم و بیتفاوت، به بزرگترها نگاه میکردم که یک موضوعی را انداخته بودند وسط و هر کدام نظری میدادند. بچهها هم سر بزنگاه، کم مانده بود سقف را روی سرشان خراب کنند. زورم بهشان نمیرسید. با یک نیمخیز یک نیشگون از ساناز گرفتم تا شاید قائله ختم شود، ولی دهانش باز شد و شروع کرد به فریاد زدن. حرصم درآمده بود. با چه شوقی آمده بودم خانهی خاله، ولی حالا همه بودند جز همانی که میخواستم باشد. در همین خیالها بودم که چشمم روی کتابی کنج اتاق خیره ماند. کتابِ خودش بود. سمت کتاب خیز برداشتم و باتعجب به کتاب خیره شدم. روی جلد کتاب، به سختی میتوانستی عنوانش را ببینی.
جلد و صفحات، به حروف لاتین، پر بود از حرف اول اسم خودش و اسم من.
💠بریدهای از کتاب «تمنای بیخزان»
✍به قلم شیرین زارعپور.
هدایت شده از آقا مهدی
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13960215000894
📢گزارشی از کتاب(تمنای بی خزان)