همه_ی_دلخوشیم_این_بود_بعد_اکبر_تو_میمونی.mp3
9.46M
🔊 #صوتی
📌 سبک #زمینه
📝 همه ی دلخوشیم این بود بعد اکبر تو میمونی
👤 سید رضا #نریمانی
▪️ #قاسم_بن_الحسن
ویژه #ششم_محرم
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 5⃣ #قسمت_پنجم 🔰کنار هر نوشته چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت. وقتی به آن خی
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
6⃣ #قسمت_ششم
💠خیلی ناراحت بودم، ای کاش کسی بود که میتوانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم. اما هرچی میگذشت بدتر میشد. جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود.
✅ همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده:🔅نجات یک انسان🔅خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست. به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم.
🔮 ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم. رودخانه پر از آب بود. ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد. یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد.
🔵 من شنا و غریق نجات بلد بودم.
آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک. اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب. خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم.
♦️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند. این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم. اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!!
🔰با ناراحتی گفتم: مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ میشود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟ جوان لبخندی زد و گفت: درست میگویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟
⚡️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند..
❄️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامهها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند. جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟ گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است. بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه.
☘جوان پشت میز گفت: خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام میدهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود میکنند! حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبتها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند.
🍄البته وقتایی که یک کار #خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد، چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات. کارهای نیک گناهان را پاک میکند.
🌿زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت. البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود. اما خیلی سخت بود! هر روزِ ما #دقیق بررسی و حسابرسی میشد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت.
💢به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد! یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا #اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود.
💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند. نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃رمانده چقدر اربا اربا شدهای
فرمانده چقدر مثل مولا شدهای
🍃ای جسم مقطعه در آغوش حسین
مانند علی اکبر لیلا شده ای😔
🎙مداحی زیبای سید رضا نریمانی برای شهید #قاسم_سلیمانی
@Modafeaneharaam
#وعـــده_ششــم_محــرم
ﺧﻴﻠی ﺩﻭﺳــﺖ ﺩاﺷﺖ ﻣـﺪاﻓﻊ ﺣﺮﻡ ﺣﻀرﺕ ﺯﻳﻨﺐ (س) ﺑﺸـــﻮﺩ...💓
ﺩﺭﺱ ﺣــﻮﺯﻩ ﺭا ﺭﻫــﺎ ﻛـﺮﺩ ﺭﻓــﺖ ﺳـوﺭﻳہ...✅
در آخـرین تمـــاس گفـــت:
نگران نبــــاش مـــادر...
#ششـــم_محـــرم برمیگـــردم 🕊 وهمان شد که گفـــت
اول محــرمـــ #شهـــید شـد😭 ششـــم #محـرم پیڪــر مطہرش هـــم بازگشت....
اﻟﺒﺘـــﻪ ﻣﺜﻞ اﺭﺑﺎﺑـــﺶ ﺣﺴـــﻴﻦ😔
#شهید_فرهـــاد_طالبـــی
ﻳﺎﺩشون ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🌹
@Modafeaneharaam
طفل خود را طرف لشگر نامرد گرفت
زخم پیشانی اورا عرقی سرد گرفت😓
رو زد و آب ندادند دل مرد گرفت😔
حرمله خیر نبینی..جگرش درد گرفت...😭💔
#یا_علی_اصغر_مدد
@Modafeaneharaam
Mahmoud Karimi - Seda Zadi Amoo Amoo Jan Dadam (1).mp3
11.33M
صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنار تو افتادم💔
🎙 #حاج_محمود_کریمی
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ #حضرت_قاسم_بن_الحسن💔 #شهیدیاسر_احمد🌹 #شهیدحسن_یوسف🌹 #سالگرد_شهادت🌹 هدیه به ح
جمع کل صلوات:
30/478/870🌹
انشالله همگی حاجت روا بشید❤
التماس دعا
ختم #صلوات به نیت:⏬
#حضرت_علی_اصغر😭
#شب_پنجم_محرم
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@ahmad_mashlab1115
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨حمایت #پلیس_مترو از آمر به معروف👌
🎬 فیلم رو دیدید؟
جگرتون حال اومد؟؟؟
دوست دارید حسابی از این پلیس #تشکر کنید؟؟👍
🔴 برید تو لینک زیر تو فارس من و درخواست حمایت و تشویق از این مامور رو امضا کنید👇👇👇👇
https://www.farsnews.ir/my/c/37530
#مطالبه_اثر_دارد
#پیش_به_سوی_لشگر_مطالبه_گری
#رهبرم_عَلَم_مطالبه_گری_بالاست
این پیام را منتشر کنید...
@Modafeaneharaam
دستم بہ دامنٺ نرسيد اين جهان اگر
باب الحسين منتظرم باش يا #حسين
باشد قرار بعـدی ما #اربعين حـرم
مهر قبولـــے گذرم باش #يا_حسين
#سیدالشهدا❤️
#یا_اباعبدالله_الحسین_ع🍃
#صبحتون_حسینی
@Modafeaneharaam
سلام رفقا✋
شهید #عباس_آبیاری هستم😊
8 دی ماه 70 در تهران به دنیا آمدم.
خیلی زیاد روحیه جهادی و مبارزه در راه خدا رو داشتم .👌
ارادت خاصی به شهدا داشتم
همیشه نمازم را اول_وقت میخواندم
و تا جایی ک امکان داشت امر به معروف میکردم.☝️
میدونید که امر به معروف یکی از واجبات فراموش شدست ثواب امر به معروف از جهاد در راه خدا خیلیی بیشتر به فرموده امیرالمومنین علیه السلام. ما نباید بزاریم خون شهدا پایمال بشه🌹
بسیار غیرتی بودم مخصوصا روی حرم اهل بیت.
با جذبه بودم ولی خوشرو و کم_حرف
در رشته های هاپکیدو و جدو و کونگ فو استادی بودم.😊
بعد از 3 سال تلاش به حرم امام حسین و حضرت عباس پناه بردم و از ایشان کمک خواستم و نذر کردم تا زمانی ک پایم به حرم خانوم حضرت زینب نرسد آب به لبانم نزنم.☝️
فردای روزی که از کربلای معلا برگشتم پدر عزیزم مرا همراه خود برای آموزش به پادگان برد و درکنار پدر بزرگوارم آموزش دیدم و بعداز یک ماه در تاریخ 12 دی ماه 9٤ ساعت 11 ظهر تماس گرفتند که سریع به محل گفته شده بروم. بهترین لحظه عمرم بود😍 از خوشحالی پریدم و سریع غسل شهادت کردم و راه افتادم.همیشه آرزو داشتم شناسنامه ام مهر شهادت بخورد که خداوند مهربان در 21 دی ماه 9٤ مرا به این آرزو رساند.❤️
رفقا حواسمون بهتون هست ،ما زنده ایم .
یاعلی مدد✋
@Modafeaneharaam
✨روحالله میگفت:
«امام حسین رو بگیر و تا ته برو...»
امام حسین رو گرفت و رفت.
رفت و رفت و رفت تا رسید به سیدالشهدا ...
رسید به خودِ خدا...
#شهید_روح_الله_قربانی
#ما_ملت_امام_حسینیم 🏴
@Modafeaneharaam
4_5922242129991573220.mp3
6.74M
لالاگل پونه
لالاعلی اصغر😭😭
آجرک الله یاصاحب الزمان🖤
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما رو چه به همسر شهید شدن❗️
🌷همسر شهید مدافع حرم ذوالفقاری نسب میگوید هیچ وقت گمان نمیکرده همسر یک شهید باشد، البته هیچ وقت هم سعی نکرد مانع از رفتنش شود
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹مداحی #شهید_مدافع_حرم_یاسر_جعفری قبل از عملیات
🔹شهید یاسر جعفری یک تن از رزمندگان لشکر فاطمیون که در سال ۹۲ در راه دفاع از ارزشهای اسلامی و حریم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید.😔
🔻او در آخرین روزهای زندگی اش در حلب برای رزمندگان مداحی می کرد و شور و حال خاصی به فضای جبهه می بخشید. این ویدئو یکی از معدود ویدئوهایی است که از او به یادگار مانده است. در این ویدئو رزمندگان در فضای جبهه و زیر آتش خمپاره در حال سینه زنی و مداحی هستند.💔
#ویژه_محرم
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نجوای #شهید_مدافع_حرم
🌹 کربلایی حسین معز غلامی🌹
در #بینالحرمین ...🏴
یک نظر کردی و صد سال بدهکار توایم
#شب_جمعه همه در حسرت زوار توایم💔
یاحسین
@Modafeaneharaam
💢پارسال محرم فضای بیت اینجوری بود، امسال آقا تو بیت تنهاست...💔😭
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 6⃣ #قسمت_ششم 💠خیلی ناراحت بودم، ای کاش کسی بود که میتوانستم گناهانم را گردن ا
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
7⃣ #قسمت_هفتم
💢بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم. دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ خیلی دوست داشتم تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم.
♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد. حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمیگشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم.
🔰روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه میگویی آقا؟ این آقا زائر مولاست، این لباس قیمتش خیلی کمتر است. خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم.
♦️با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد. یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد.
🌷جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند. باید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم.
🍃 صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم.
❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم. یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟
💠 گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. صدای خس خسِ پای من بر روی برف از دور شنیده میشد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم. یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد.
🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.
📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت.
🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یااشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم.
⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد.
وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت. همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت.
💥سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند. من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن میخواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم...
♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...!
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت جانسوز دختر شهید مدافع حرم حسین محرابی از نخستین دیدار با پدر
بابا گفته بود هروقت دلتان گرفت یاد اسارت دختران اباعبدالله کنید.
@Modafeaneharaam