فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹مداحی #شهید_مدافع_حرم_یاسر_جعفری قبل از عملیات
🔹شهید یاسر جعفری یک تن از رزمندگان لشکر فاطمیون که در سال ۹۲ در راه دفاع از ارزشهای اسلامی و حریم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید.😔
🔻او در آخرین روزهای زندگی اش در حلب برای رزمندگان مداحی می کرد و شور و حال خاصی به فضای جبهه می بخشید. این ویدئو یکی از معدود ویدئوهایی است که از او به یادگار مانده است. در این ویدئو رزمندگان در فضای جبهه و زیر آتش خمپاره در حال سینه زنی و مداحی هستند.💔
#ویژه_محرم
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نجوای #شهید_مدافع_حرم
🌹 کربلایی حسین معز غلامی🌹
در #بینالحرمین ...🏴
یک نظر کردی و صد سال بدهکار توایم
#شب_جمعه همه در حسرت زوار توایم💔
یاحسین
@Modafeaneharaam
💢پارسال محرم فضای بیت اینجوری بود، امسال آقا تو بیت تنهاست...💔😭
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 6⃣ #قسمت_ششم 💠خیلی ناراحت بودم، ای کاش کسی بود که میتوانستم گناهانم را گردن ا
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
7⃣ #قسمت_هفتم
💢بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم. دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت: میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟ خیلی دوست داشتم تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم.
♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد. حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمیگشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم.
🔰روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه میگویی آقا؟ این آقا زائر مولاست، این لباس قیمتش خیلی کمتر است. خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم.
♦️با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد. یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد.
🌷جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند. باید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم.
🍃 صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود. در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم.
❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم. یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟
💠 گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم. صدای خس خسِ پای من بر روی برف از دور شنیده میشد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم. یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد.
🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند! می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند. برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.
📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت.
🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم! نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یااشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم.
⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد.
وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت. همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت.
💥سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند. من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند. جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن میخواند چرا برنگشتی؟ دیگر حرفی برای گفتن نداشتم...
♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...!
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت جانسوز دختر شهید مدافع حرم حسین محرابی از نخستین دیدار با پدر
بابا گفته بود هروقت دلتان گرفت یاد اسارت دختران اباعبدالله کنید.
@Modafeaneharaam
هفته اول محرم دهه امر به معروف و نهی از منکر...
#هدف اصلی قیام عاشورا چه بود؟؟؟؟🤔❗️
🍃امر به معروف و نهی از منکر و #اصلاح ساختار کلی جامعه و حکومت و زمامداران بود....
امام حسین(ع) در وصیت نامه ی خود خطاب به برادرشان «محمدحنفیه» فرمودند:
🌸من نه از روی خودخواهی و سرکشی و هوسرانی (از مدینه) خارج می گردم...
و نه برای ایجاد فساد و ستمگری...
بلکه #هدف من از این حرکت...
اصلاح مفاسد امت جدم و #امربه_معروف_ونهیاز_منکر است...
راه مولایمان امامحسین (ع) را ادامه دهیم....✨
#نکته
منبع:خوارزمى، مقتل الحسين، 1/ 188، مجلسى، بحارالانوار، 44/ 329
@Modafeaneharaam
💔پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد
پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا💔
حمیدرضابرقعی | #حضرت_علی_اکبر 🥀
#شب_هشتم | #محرم
@Modafeaneharaam
محمد خيلي به حضرت علي اكبر(ع) علاقه داشت ❤️و به من مي گفت : حضرت علي اكبر خيلي غريب و ناشناخته است! ☝️
محمد در عين اينكه ظاهر بسيار جدي اي داشت، در رابطه برقرار كردن با ديگران بسيار مصمم و پيشقدم تر بود.👌
ارتفاعات جاسوسان در سردشت ديگر براي صابرين جاي شناخته شده اي است😔. جايي كه تعداد زيادي از رزمندگان مظلوم اين يگان، در درگيري با اشرار گروهك تروريستي پژاك براي دفاع از خاك كشور به شهادت رسيدند💔
شهید مدافع وطن محمد غفاری🌹
@Modafeaneharaam
♦️رسولالله (ص): «مَنْ اَحَبَّ أَنْ یَکُونَ قَبْرُهُ وَاسِعاً فَسیحاً فَلْیُبْنِ المَسَاجِدَ»
هر کس دوست دارد #قبر او #وسیع و فراخ باشد #مسجد بسازد👌. (مستدرک، ج 3، ص 385)
باسلام خدمت همراهان همیشگی کانال🌸
مطلع شدیم مسجدی در یکی از مناطق بنام امام غریبمون امام محمد باقر (ع) نیمه کاره مونده 😔
همون طور که میدونید امسال بخاطر شیوع کرونا خیلی از نذری ها برگزار نمیشه.
یه یا علی بگیم امسال رزق معنوی مون تکمیل این مسجد باشه انشاءلله💔
عزیزانی که تمایل دارند نذر خود را به صورت نقدی برای ساخت این مسجد اهدا کنند میتوانند به این شماره واریز کنند
👇👇👇
6037-6919-8007-9966
بنام اقای قدردان و اکبری
✔️در ضمن عزیزانی که تمایل به دیدن عکس ها و مستندات بیشتری از مسجد امام محمد باقر(ع) دارند به این ایدی مراجعه کنند👇
@Modafeaneharaam_ad
انشاءلله همت کنید تا اخر محرم هزینه ساخت مسجد تکمیل بشه.
اجرتون با امام حسین🖤
یا علی✋
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ #حضرت_علی_اصغر😭 #شب_پنجم_محرم هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلام
جمع کل صلوات:
20/377/290🌹
انشالله همگی حاجت روا بشید❤
التماس دعا
ختم #صلوات به نیت:⏬
#حضرت_علی_اکبر😭
#شب_ششم_محرم
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@ahmad_mashlab1115
یه شب جمعه کربلا بودیم...✨
یه جوونی تو بینالحرمین بلند شد گفت :
«باید یه مسیری رو برای #حضرت_زهرا درست کنن☝️
نه اینکه پهلوشون شکسته😔💔
تو #شب_جمعه که مشرف میشن "حرم #امام_حسین" بین این همه جمعیت تنه می خورن😔
پهلوشون درد می گیره...😭😭💔
قیامتی شده کنار علقمه ...
فاطمه اومده برید کنار همه😭
یازهـــــرا💔
@Modafeaneharaam
سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم🎧 و کاملا برامون تکراری بود. برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمی یاد😒 خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه".
شهید مهدی صابری فرمانده گروهان ویژه خط شکن تیپ فاطمیون✌️
اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم 🚙همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه😭😭 تو حال و هوای خودش بود بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن📝. در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات💣... بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود🕊💔در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی😢! قطعه شعری در وصف #حضرت_علی_اکبر علیه السلام! مهدی عاشق حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود❤️ وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر(علیه السلام)😍حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر(علیه السلام) هست❗️ وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا ...
ابتدای شعرش هم همین رو گفته.
«بسم الله الرحمن الرحیم»🌱
یا علی اکبر لیلا؛
عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالا گرفته✨
عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت ماوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش گوشه هم با نور تو ماوا ...🌴
شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه😔! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت🖤 و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبرعلیه السلام او را به مهمانی خود قبول کنه. مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون...💔
شهید مدافع حرم مهدی صابری🍂
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های فرمانده مدافع حرم از رزمندگان علی اکبری ع خان طومان💔
@Modafeaneharaam
مداحی آنلاین - دست علی یارت برو علی اکبر - مهدی رعنایی.mp3
3.44M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴دست علی یارت برو علی اکبر
🌴خدا نگهدارت برو علی اکبر
🎤 #مهدی_رعنایی
👌فوق زیبا
@Modafeaneharaam
روایتےاز آخــــــــــرین دیدار....:🕊
روز اعزام باباش بهش گفت: داری میری...
یاد امام حسین افتادم.. که به علی اکبرش گفت:
جلوم راه برو 😭
به علیرضا گفت:
بابایی یکم جلوم راه برو میخوام سیر نگات کنم😭
انگار میدونست که دیگه هیچوقت نمیتونه علیشو ببینه😭
و جاویدالاثر.... شد پیکر مطهربازنگشت...
#شهید_مدافع_حرم_علی_بیات🌹
#شهادت۹۵/۱/۲۳
@Modafeaneharaam