eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
291 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠⚡️💠⚡️💠 #عشــــــــــــق💔 رازیست ڪہ تنهابہ #خــــــدا باید گفتـــ .. دلم یڪـــ دنیـا میخـواهد شبیـہ #دنیاے شـما ڪـہ همـہ چیزش بـوے خدا بدهـد... #حاج_عمار #شهیدمحمدحسین_محمدخانے🌹 🌼ســــــلامـ...✋ #صبــحتــــون_شــھــــدایــــے❤️ @modafeaneharaam
🔴مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی #حاج_عمار مصادف با شهادت رییس مذهب تشیع حضرت امام جعفر صادق (ع) 🔵سخنران: حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا حسینی 🔵مداح: کربلایی سید امیر حسینی 🔵زمان: پنجشنبه ۶ تیر ماه ساعت ۱۸:۳۰ 🔵مکان:بهشت زهرا، قطعه ۵۳ @Modafeaneharaam
✨ وقتی سوريه بود به خاطر این که ما را نگران نکند چیزی از آن‌جا نمی‌گفت، اما وقتی برمی‌گشت، جسته گریخته حرف‌هایی می‌زد. بهم می‌گفت آن‌جا به وضوح، حضور #امام_زمان(عج) را درک می‌کنی🌸 می‌گفت مثل شب عاشورا که امام حسین(ع) دو انگشت‌ مبارک‌شان را باز نگه‌داشتند و جایگاه یاران‌شان را توی بهشت به آن‌ها نشان دادند، توی سوریه امام زمان(عج) این کار را می‌کنند🌿 #حاج_عمار #شهید_مدافع_حرم محمدحسین محمدخانی🌹 @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌹 چهارمین سالگرد شهادت شهید محمد حسین محمدخانی 👤 سخنران: سیدحـسین مومنی 🎙 مداح: سید امیر حسینی 📆
📣 دعوتید به مراسم سالگرد شهید👆 🌹 شهید محمدحسین محمدخانی معروف به ، آن شهید عزیز زندگی و دلبستگی های دنیوی را رها كرد و به جنگ با تروریست های تكفیری رفت و در این راه جانش را فدا كرد.🕊 🔻 سرلشكر قاسم سلیمانی درباره این شهید عزیز گفته است: او من را یاد شهید همت می انداخت. او من بود.👌 @Modafeaneharaam
ناراحت بود ... بهش گفتم محمدحسین چرا ناراحتی؟! گفت: خیلی جامعه خراب شده😔، آدم به گناه می افته.. رفیقش گفت: خدا توبه رو برای همین گذاشته و گفته که من گناهاتون رو می‌بخشم. محمدحسین قانع نشد و گفت : «وقتی یه قطره جوهر می‌افته روی آینه، شاید دستمال برداری و قطره رو پاک کنی ولی آینه کدر میشه...»💔😞 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مداحی شهید #محمدحسین_محمدخانی #حاج_عمار🌹 #خادم_الحسین #شهادت_محرم۹۴💔 @Modafeaneharaam
🕊🌺 کار کردن پی در پی بدون استراحت.... میدیدم چطور داره پر میکشه از خنده هاش مشخص بود از شوخیا و شیطنتاش معلوم بود از کار کردنش میشد فهمید که دیگه وقت رفتنشه... عمار کلا خیلی کار میکرد، بخصوص چند شب قبل عملیات تا لحظه ی شهادتش کارش خیلی بیشتر شده بود، واقعا شب و روز نداشت... چندین روز بود نخوابیده بود ماشین یکی از فرمانده ها خراب شد طول میکشید تا مکانیک بیاد، محمدحسین گفت: فرصت خوبیه یه بزنیم. گفت بیا توهم بخواب بعد چشماش رو بست دوربینم رو درآوردم و دوتا عکس ازش گرفتم وقتی به عکس نگاه کردم با خودم گفتم : چقدر آروم خوابیده ، انگار شهید شده ، وقتی عکس بعد از شهادتش رو دیدم ، دیدم انگار خوابیده ، عین همون عکس آروم و آروم و آروم و خوشگل ، حتی خیلی خوشگل تر از اون عکس . میگفت راز اون آرامش رو میدونستم، آخه تازه داشت یه دل سیر استراحت میکرد ، داشت های اون همه کار و زحمت کشیدناش رو در میکرد . میگفت : تو آغوش خداش راحت خوابیده بود ... یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة إِرجعی إِلی ربِّکَ راضیةً مَرضیة @Modafeaneharaam
صبح عاشورا... مالک و میثم با خاک آغشته شده به خون شهدای روز تاسوعا، و تربت اباعبدالله، گل درست کردن و.... جلوی در خونه ولوله بود. از اتاق که بیرون اومدم دیدم مالک داره یکی یکی بچه ها رو گل میماله، عمار، قدیر، میثم... حال و هوای عجیبی بود. صدمتری دشمن، روز عاشورا، صدای صلوات و ذکر حسین حسین بچه ها، تلفیق خنده ها و گریه ها، واقعا ماجرا چی بود، چی میدیدن... پرت شدم سال ۶۱،شب عاشورا، دور و بر خیمه ها، صدای خنده ها و گریه های اصحاب... یعنی تاریخ بود که تکرار میشد؟ ..اینبار در تیپی به نام سیدالشهداء؟ گفت: عمار وسط اون خنده هاش گاهی دم میگرفت و به سینه میزد.یه بار هم به ابوعباس گفت یادش بخیر لاذقیه، اون شعر جهاد رو بذار... و صدای سیدرضانریمانی تو فضا پیچید که میخوند: به تو وابسته شدم تویی که راهو بهم نشون دادی توی این ظلمت شب ، دوباره ماهو بهم نشون دادی پرزدی و برکت عمر کوتاهو بهم نشون دادی تو شهید ابن شهید ، تو جهاد ابن عماد با نگاه به عکست احساس خجالت میکنم تو که همسن منی ، تو که همسال منی یجورایی با تو احساس رفاقت میکنم دستمو بگیر بهم بها بده منو هم تو جمع خوبا راه بده کنار خودت بمن یه جا بده... . عمار و ابوعباس هم صدا با رضانریمانی میخوندن و به سینه میزدن... اشک چشم عمار وقتی میخوند "تو که همسن منی...، توکه همسال منی... یجورایی با نواحساس رفاقت میکنم" جاری بود. 💛🌱 @Modafeaneharaam
ؤسط دفتر بسیج جیـــغ ڪشیڋم،شانس اوردم ڪسی اون دور و بر نبوڋ .نه ڪه آدم جیغ جیغویی باشم،ناخودآگاهـ از تہ دلم بیرون زد. بیشتر شبیہ جوڪ و شوخے بود. خانم ابویی(مسئول بسیج)ڪہ به زور جلوے خنده اش رو گرفٺہ بوڋ گفٺ :آقاے محمد خانے🧔🏻 من رو واسطه قرار داده براۍ خواستگاری ازتو...💐) بہ خانوم ابویی گفتم:بهش بگو این فڪر رو از مغزش بریزه بیرون شاکے هم شڋم ڪہ چطور به خودش اجازه داده ازمن خواستگارے ڪنہ ...وصلہ نچسبے بوڋ براے دخترے ڪہ لاے پنبه بزرگ شدهـ😌☺️ برشے از ڪتاب 📚 🌸✨ @Modafeaneharaam