#داستان_واقعی
چند سال پیش یک روز که تنها توخونه بودم, داشتم میرفتم سمت آشپزخونه, یهو چشمم افتاد سمت در ورودی که دیدم اقا امام زمان هستن...😍
ولی داخل خونه نمیان,
بهشون گفتم آقا بفرمایید
دیدم با انگشتشون اشاره کردن به ماهواره که تو خونمون بود وگفتن به خاطر این نمیتونم بیام.......😔😔😔😔😔😭😭😭😭😭😭😭
حواسمون باشه ببینیم شرایط خونمون طوری هست که اقا بتونن مهمونمون بشن؟؟؟..
🔴 #بارداری_شب_ازدواج_همسرم😳
#9نــه سال بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود تااینکه مادرشوهرم با همکاری شوهرم دست بکار شدن برای راضی کردن من واسه همسر دوم و اوردن نوه😏
〰روزگارم سیاه شد هرشبم گریه بود😭
بخودم اومدم دیدم دارم میرم خاستگاری واسه شوهرم
بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خانم مطلقه خوشش اومد و قرار شد توافقی عروسی کنن و بعد از بچه دار شدن خانمه بره
دنیا رو سرم خراب شد
😭شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم و.....
🔴ادامه #داستان_واقعی در اینجا👇
http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53