eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.9هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
11.8هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ آقا سلام بر غزل اشڪ #ماتمٺ بر مسجد و حسینیہ و روضہ و دمٺ چندے گذشٺ درغم هجران اشڪ تو پر مےڪشد دل بہ هواے #محرمٺ #لبیڪ_یا_حسیـن_ع❤️ #صبحم_بہ_نامتان🌤 ۸#شب مونده به شروع #محرم @Modafeaneharaam
طلبه های جوان👳 آمده بودند برای 👀 از جبهه. 0⃣3⃣ نفری بودند. که خوابیده بودیم😴، دو سه نفر بیدارم کردند 😧و شروع کردند به پرسیدن سوال‌های مسخره و الکی!😜 مثلاً می‌گفتند: چه رنگیه برادر؟!🤔 😤 شده بودم. گفتند: بابا بی خیال!😏 تو که بیدار شدی، نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمی‌گویند!🤔🤗😂 خلاصه همین‌طوری سی نفر را بیدار کردیم!😉 👨👨👦👦بیدار شده‌ایم و همه‌مان دنبال شلوغ کاری هستیم! قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه تشییعش کنند! فوری سفیدی🖱 انداختیم روی محمدرضا و گرفتیم که تحت ⬇️ هر شرایطی خودش را نگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿 بچه‌ها و راه افتادیم🚶. و زاری!😭 یکی می‌گفت: ممد رضا! ! 😩 چرا تنها رفتی؟ 😱 یکی می‌گفت: تو قرار نبود شی! دیگری داد می‌زد: شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟ یکی می‌کشید! 😫 یکی می‌کرد! 😑 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه➕ می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند، واقعاً گریه 😭و راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق ! را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا📿 که فکر می‌کردند قضیه جدیه، رفتند گرفتند و نشستند به 📖خواندن بالای سر ! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک محکم بگیر!😜😂 رفت گریه کنان پرید 🕊 روی محمدرضا و گفت: محمدرضا! این قرارمون نبود!😭 منم می‌خوام باهات بیام!😖 بعد نیشگونی👌 گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان کشید 😱که هفت هشت نفر از این بچه ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم.😂😂😂 خلاصه آن شب 👊 سختی شدیم. 😂⛏
دوم محرم فردا عمه جان عمه زمان با چه جلال و جبروتی از محمل پیاده میشه ..... بنی هاشم دور عمه جانشون حلقه میزنن علمدار پاشو رکاب محمل میکنه اولیا مخدره میخواد پیاده بشه😭😭😭😭😭 بمیرم عصر عاشورا .......
مدافعان حرم 🇮🇷
💔: دتستان پسرک فلافل فروش🌹 #قسمت_چهل‌ویکم #مردميدان_نبرد يكي از دوستان عراقي شهيد اولين بار که ايشا
داستان پسرک فلافل فروش🌹 شيخ محمد صبيحاوي و... من همه گونه انسان ديده‌ام. با افراد زيادي برخورد داشته‌ام. اما بدون اغراق ميگويم كه مثل شيخ هادي را كمتر ديده‌ام.☝️ انسان مؤمن، صالح، عابد، زاهد،متواضع، شجاع و... او براي جمع ما خير محض بود. اين سخنان، نه به خاطر اين است كه او شهيد شده، ما شهيد زياد ديده‌ايم. اما هادي انسان ديگري بود. به همه‌ي دوستان روش ديگري از زندگي را آموخت.👌🍃 او انسان بزرگي بود، به خاطر اينكه دنيا در چشمش كوچك بود.🍃 به همين خاطر در هر جمعي وارد ميشد خير محض بود. بسياري از روزها را روزه‌دار بود، اما دوست نداشت كسي بداند... از خنده زيادي به خاطر غفلت از ياد خدا گريزان بود👌، اما هميشه لبخند برلب داشت.😊 تمام صفات مؤمنين را در او ميديديم.🌹 هميشه به ما كمك ميكرد🍃. يعني هركسي را كه احتياج به كمك داشت ياري ميكرد. يكبار براي منزل خودم يك تانكر خريدم و نمي دانستم چگونه به خانه بياورم، ساعتي بعد ديدم كه هادي تانكر را روي كمرش بسته و به خانه آمد! او آنقدر در حق من برادري كرد كه گفتني نيست.😔 بعضي روزها از او خبر نداشتيم، او مريض بود و ما بيخبر بوديم. دوست نداشت كسي بداند! از مشكالت و از امور دنيايي حرف نميزد، انگار كه هيچ مشكلي ندارد. اما ميدانستيم كه اينگونه نيست. خوب درس ميخواند و زود مطلب را ميگرفت👌. خوب ميفهميد. در كنار دروس حوزوي، فعاليتهاي بسياري انجام ميداد. يكبار در مسير كربلا با او همراه بودم. متواضع اما بشاش و خنده‌رو بود☺️. از همه ديرتر ميخوابيد و زودتر بلند ميشد.👌 كم خوراك و كم خواب بود👌. اهل عبادت و زيارت بود. وقتي به كنار حرم معصومين ميرسيد ديگر در حال خودش نبود.... همه فن حريف بود. در نبرد و مبارزه، مرد ميدان جهاد و به نوعي فرمانده بود، در ديگر كارها نيز همينطور. خاكي و افتاده بود. بارها ديدم كه سيني چاي را در دست دارد و به سمت برخي نيروهاي ساده ميرود. عاشق زيارت شب جمعه در كربلا بود.☺️وقتي هم كه شهيد شد، چهار روز پيكرش گم شده بود، البته اين حرفها بهانه است. هادي دوست داشت يك شب جمعه‌ي ديگر به برود كه خدا دعايش را مستجاب كرد. روز يكشنبه شهيد شد🕊 و جمعه در كربلا و نجف تشييع شد.🕊🌹 درست در اولين روز فاطميه!😭 داستان شهید هادی ذولفقاری🌹
یک سالی📆 از زندگی #مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش👥 دعوت کرد، برویم خانه شان گفته بود ( یک #مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان💍 ) همراه عباس و دختر #چهل روزه مان رفتیم از در که وارد شدیم، فهمیدیم😱 آن جا جای ما نیست. خانم ها و آقایان #مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند 😞از سر #اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم، ولی نتوانستیم آن وضعیت را تحمل کنیم 🚫.#خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه افتادیم سمت خانه عباس ناراحت بود😔 . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد #قدم هایش را بلند بر می داشت که زود تر برسد به خانه 🏡که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر #گریه مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن مهمانی رفته⚠️ کمی که آرام شد، #وضو گرفت سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به نماز تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم #قرآن می خواند و اشک 😭می ریخت...آن #شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود❌ که شاید #خدا راضی نباشد...ولی عباس همیشه یک قهرمان بود؛💞 حتی در مبارزه با نفس #اماره اش... راوی: همسربزرگوارشهید 📎معاون عملیات نیروی هوایی ارتش #خلبان‌شهید_عباس_بابایی #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
#یاصاحب_الزمان_عج ای راز نگهدارِ دِل زار کجائی؟ ای برق مناجاٺِ #شبِ تار کجائی؟✨ صحرای‌غمٺ پرشده از قافلہ‌عشق💔 ای قافلہ را #قافلہ سالار کجائی؟😔 #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج #سه_شنبه_هاى_جمكرانى @Modafeaneharaam
جریمه‌ی مشق امشب... صد بار بنویس... آقایی که یادش نبودمــ😔ـــ... در قنوت نمازش یادم کرد😓💔!!. #شب بخیر مهــ❤️ــربانترین شرمنده‌ام که مدام شرمنده‌ام 😔 @Modafeaneharaam
🔸#یلدای_خانطومان شب‌های طولانی فقط در #جبهه بود! وقتے از عملیات می آمدند، و رفیقے را جا گذاشته بودند..😔 مگر صبح میشد آن #شب؟؟ اصلاً عجیب #طولانی بود، آن #یلدای_فراق_یاران...💔 @Modafeaneharaam
⚠️توجه❗توجه❗⚠️ 🛑 عاشقی با سرداردلها 👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅از عاشورا تا به مدت چهل روز به نیابت از عزیزمان ختم زیارت عاشورا داریم.. ⚠️این ختم از شب عاشورا شروع میشود تا روز اربعین... ⛔عزیزانی که مایل هستند در قرار عاشقی با سرداردلها شرکت کنند... لطفا در پی وی اعلام کنند 🏴 یادشهدا کمتر از شهادت نیست ✅ درصورت شرکت لطفا به این ایدی اعلام کنید👇👇 @just_qasem
#شهید_مدافع_حرم_اسدالله_ابراهیمی 🕊🌺 #اهل_نماز #شب بود و با اینکه سنش از همه ما #بیشتر بود ولی در تمام کارها پیش قدم میشد، شب آخر گفت هرکی به گردنش حقی داشتم رو حلال کردم دوستان هم منو حلال کنن شبها #خواب نداشت میرفت توی روستا و کنسرو نان و غذا رو به در خونه اهالی #پخش میکرد گاهی میدیدیم خودش #شام #نمیخورد و میورد در خونه #بچه_یتیم های روستا میداد به اونها میگفت از گلوم پایین نمیزه به بچه یتیم گشنه باشه ، شهید اسدالله ابراهیمی از فرماندهان تیپ #فاطمیون بود. #سالروز_شهادت #شهیدجاویدالاثر @Modafeaneharaam
CQACAgQAAx0CUyYOlAACGolg8FWQG9zZNhvYk5hVgI0JgGhH6AAC-wgAAhkZiFOPWyD9rZZC9iAE.mp3
7.48M
جانم❤️ گرفتی‌تویِ‌غصه‌ها‌دستمو...🌱 جمعه زیارتی ارباب🕌 🤲 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• @Modafeaneharaam
... ❤️ 🕊🌺 💠 بنابر وصیت شهید مدافع حرم امیر لطفی این شهید بزرگوار به منزله شد و ایشان در حسینیه به سپرده شد و های حسینیه شهید میزبان عاشقان و دلسوختگان اهل بیت میباشد که برای عزا داری به حسینیه شهید لطفی در قطعه 26 شهدای مدافع حرم گلزار شهدای تهران مشرف می شوند، شهید چون مادرش تنها بود و تنها زندگی میکرد ازدواج نکرد 💔 ۹۴/۹/۲ @Modafeaneharaam
👆 حالا که میروی به سلامت ولی بدان هر کسی به یادتو نمیبرد @Modafeaneharaam