🌷#شهادت_بهترین_رفیق🌷
🌴«ڪنارسنگرڪه رسیدم دیدم اسماعیل شڪرےموحد،دوزانویش را
محڪم دربغل گرفته ویڪ گوشه مچاله شده،همانطورڪه چمباتمه نشسته بود، سرش رابلندڪردوزل زدتوی چشم هاےمن
💐صورتش خیس اشک بودوازشدت بغض درگلومانده چانهاش بےاختیار مےلرزید
🍃نمیدانم درآن لحظات این چه صبرے بودڪه خدابه من دادحتےنَم اشڪےهم به چشمهایم نیامدبرگشتم ازبچههایےڪه دورمن حلقه زدند.
پرسیدم:ڪجاشهیدشد؟
مرابردند۲۰۰مترجنوبیترازمحل آن سنگر
وزمین رانشانم دادند
زیرنوررنگ پریده مهتاب قیفِ انفجارِبه جامانده وزمینِ سوخته وزیروزِبَر شده اطرافش رادیدم.ڪاملامشخص بودڪه موشک ڪاتیوشاباچه ضربِ مهیبےآنجا فرودآمده
🌷چندقدمےڪنارتردریک گودالِ ڪوچڪ خون زیادےجمع شده بود
به زحمت خم شدم کفِ دست راستم راجلوبردم وزدم به لُجه خونِ سرخ محمودشهبازے
وبعددستِ خون آلودم راباتمامے عشقے ڪه به این برادرسفرڪرده داشتم، ڪشیدم به سروصورتم
به آسمان نگاه ڪردم قرص ماه،بالاے سرم ایستاده بود»
✏️راوی:شهیدحاجحسین همدانی
🥀#شهید_سردار_محمود_شهبازی
@Modafeaneharaam